زندگی در بوم نقاشی

اکرم انتصاری- جایی خواندم پیکاسو در جوانی درباره نقاشی و وظیفه آن گفته بود:«رسالت نقاشی این نیست که دیوار آپارتمان ها را زینت دهد، نقاشی ابزاری تدافعی و تهاجمی بر ضد دشمن است». نقاشی از آداب و رسوم و فرهنگ یک ملت هم مصداق یکی از همین استفاده های تدافعی و درست برای حفظ ارزش های بومی است.  به هر حال، هر هنرمندی ابزاری دارد. ابزار شاعر، شعر و قلمش است، ابزار نویسنده ذهن و خیالش، ابزار موسیقی دان و خواننده، ساز و صدایش و ابزار یک نقاش بوم نقاشی و قلم مو و یک پالت رنگ است. از میان اهالی دنیای ادب و هنر می خواهیم به سراغ نقاش ها برویم. نقاش هایی که دوست داشتند فرهنگ کشورشان را روی بوم بیاورند تا با هر مخاطبی، از هر کجای جهان به زبان نقاشی سخن بگویند و اجازه ندهند تفاوت های زبانی مانع ارتباط شان شود. در ادامه چند تابلوی نقاشی و دیوارنگاره را می بینید و با نقاش هایی آشنا می شوید که با تکیه بر فرهنگ یک کشور، یک تاریخ مصور را خلق کرده اند.
نقاشی که پرچم دار فرهنگ هلندی هاست
پیتر بروگل نقاش اصالتا هلندی دوران رنسانس است. زاده سال 1525 میلادی در بردای بروکسل. نقاشی پیشه خانوادگی بروگل ها بود وبه همین دلیل، استعداد پیتر در نقاشی خیلی زود شکوفا شد. او شاگرد پیتر کوئکه فان الست شد و بعد از ازدواج و چند سال زندگی در فرانسه و ایتالیا به آنتورپ بلژیک در نزدیکی هلند رفت. در برخی منابع، از هنر بروگل به عنوان آخرین مرحله در پیشرفت نقاشی سنتی هلند یاد شده است که در قرن 15 شروع شد. مرحله ای که سنت انتزاع و خیال قرون وسطی را  به یک دید تجربی از واقعیت تغییر داد. در واقع بروگل بر تعبیرهای کلاسیک هنرمندان هم دوره اش خط بطلان کشید و به جای موضوعات اساطیری و صحنه های شاعرانه، به واقعیت روی آورد. در اغلب تابلوهای نقاشی پیتر بروگل، ردپا و دورنمایی از یک زندگی روستایی به چشم می خورد. نقاشی از فرهنگ و رسوم زندگی روستایی و شهری در دوره هم عصران بروگل متداول نبود و او به نوعی پرچم دار این نوع سبک نقاشی در هلند بود. در واقع نقاشی های او یک دایرة المعارف مصور است که در آن فرهنگ روستایی بیشتر به چشم می خورد و به همین دلیل، لقب بروگل روستایی را به او داده اند. تابلوی ضرب المثل های هلندی در میان تابلوهای بروگل، «ضرب المثل های هلندی» یکی از معروف ترین هاست که در موزه برلین نگهداری می شود. او در این تابلو، بیش از 100 ضرب المثل هلندی را به تصویر در آورده که بیشتر آن ها حکایت کارهای احمقانه یک انسان است. در زمان به تصویر در آوردن این نقاشی، تعداد ضرب المثل های مورد استفاده در میان هلندی ها و فنلاندی ها، آن قدر زیاد بود که حدود ۸۰۰ تای آن ها در یک کتاب به چاپ رسید و بعدها به بیش از سه هزار ضرب المثل رسید. به طور مثال، یکی از آن ضرب المثل ها که در این تابلو دیده می شود، این است: «هیچ وقت حرف کسی که یک دستش آب و یک دستش آتش است باور نکنید» به معنای این که «این فرد رو راست  نیست و برایتان دردسر درست می کند» یا «از کسی که به آتش گرفتن خانه دیگران اهمیت نمی دهد و با آتشش خودش را گرم می کند، دوری کنید» به معنای « سوء استفاده از هر فرصتی بدون توجه به عواقب بد آن برای دیگران». او این تابلوی 1.5 در یک متری را در سال 1559 روی چوب بلوط کشیده است. فعالیت های متفاوت مردم و گنجاندن جمعیت زیادی از آن ها در یک قاب، یکی از ویژگی های بارز تابلوهای بروگل است. تابلوی بازی کودکان در نگاه اول، تابلوی «بازی کودکان» بروگل یک تابلوی شلوغِ پرهیاهو به نظر می رسد اما با کمی دقیق شدن روی آن، نکته های جدیدی دیده می شود. تابلوی «بازی کودکان» در سال 1560 کشیده شده است. این تابلو هم اکنون در موزه تاریخ هنر در وین اتریش نگهداری می شود و بروگل برای به روی بوم آوردن این نقاشی به سراغ همه بازی های رایج در میان کودکان هلندی رفته است. چشم انداز این تابلو مانند دیگر آثار بروگل، یک دورنمای روستایی است که در آن 230 کودک حضور دارند که هر چند نفر مشغول یکی از 83 بازی به تصویر آمده در نقاشی هستند. با کمی دقت در این اثر، می توان فهمید قصد بروگل از خلق چنین تابلویی، ادامه دادن سبک خود در ساختن یک فرهنگ مصور هلندی است. نگاره هایی که ساز می زنند اگر گذرتان به اصفهان و کاخ چهلستون افتاده باشد، حتما نگاره های بی نظیر نقش بسته روی دیوارهای کاخ را دیده اید. پادشاهان صفوی که با اهمیت به هنر، اصفهان را به یک بوم نقاشی بی نظیر تبدیل کردند، از کاخ چهلستون غافل نشدند. بخشی از نقاشی های این کاخ متعلق به دوره سلطنت شاه عباس دوم است و تلفیقی از سبک رضا عباسی، موسوم به مکتب اصفهان و سبک نقاشی های اروپایی آن دوره را به نمایش می گذارد. جالب این جاست که در دیوارنگاره بزم در چهلستون، سازهای ایرانی به چشم می آید. استاد نعمت ا... ستوده می‌گوید: «در چهلستون دو تابلو وجود دارد که یکی درباره رزم و دیگری درباره  بزم است. در تابلوی مربوط به بزم نی هفت بند، سنتور، دف، قانون و خواننده مشاهده می‌شود». بربط یا عود که جزو سازهای زهی زخمه ای است هم در گوشه این دیوار نگاره پیداست. نی هفت بند در زمان شاهان صفوی مورد توجه بوده است. نقاشی زیبای دیگری هم وجود دارد که شبیه به یک فرهنگ مصور در کاخ چهلستون است. این نقاشی متعلق به دوره شاه عباس دوم است. در این تابلو، صحنه آماده شدن شاهزاده هندی برای قربانی شدن در مراسم سوزاندن جسد همسرش به نمایش در آمده که بسیار ناراحت کننده است. تابلوی نقاشی بزم پذیرایی شاه تهماسب یکم از همایون پادشاه هند، یکی دیگر از آثار اصیل در چهلستون است که ضمن نشان دادن سیاست های خارجی ایران و هند در آن دوره باز هم سازهایی مانند دف، سه تار و ارغنون را نشان می دهد.   به گواهی تاریخ، هنر در ذات ایرانی ها ریشه دارد و در هر دوره، نقاش های بزرگی توانسته اند نقش هایی از زیبایی ها و فرهنگ و رسوم ایرانی ها را به نمایش بگذارند. هنری که هرچند کم رمق اما خودش را تا دوران نقاشی های قهوه خانه ای زنده نگه داشته است. به نظر می رسد وقت احیا و به کارگیری دوباره این هنرها و نقاش هایی در این سبک، فرا رسیده است. استفاده از این نوع تابلوهای نقاشی روی دیوار مکان های مختلفی مانند موزه های مردم شناسی، گالری ها، مراکز خرید گردشگر پذیر و حتی بیمارستان ها و سینما ها، حافظه تاریخی و مصور مردمی را تقویت می کند که در روزهای خبرهای تکراری زندگی می کنند و میل چندانی به خواندن تاریخ ندارند.