روزنامه ایران
1397/05/25
نویسندهای آزاده و وارسته
الهام فلاح
داستاننویس
جمال میرصادقی حالا هشتاد و پنج ساله است. حضوری ارزشمند در سالهای متمادی ادبیات و داستان ایران که به آسانی نمیتوان از کنارش عبور کرد. کارنامه
پر و پیمان میرصادقی از سالهای جوانی و مجله سخن سال 1337 تا به امروز عرصه وسیعی از ادبیات را در سایه نوشتار و آموزههای خویش در کسوت آموزگار و استاد و مدرس پناه داده؛ در حوزههای مختلفی چون مدارس و دانشگاه و فرهنگسراها و کارگاههای داستاننویسی. بیشاز شصت عنوان کتاب داستانی و زندگینامه و کتب آموزش اسلوب نوشتن و شناخت عناصر و فنون داستان، کارنامه او را از بسیاری از همنسلانش متفاوت کردهاست. مسلماً نقش جمال میرصادقی را در تربیت نویسندگان نسل متأخر او نمیتوان نادیده گرفت. میرصادقی نویسنده بیهیاهوی تکرویی که به دور از هر مسأله و درگیری تنها با نوشتن و کلمه سر و کار دارد و با اینکه بر خلاف هوشنگ گلشیری قائل به فردیت در نوشتن نیست و نویسنده را بخشی از اجتماع پیرامونش میداند هرگز آلوده بازیها و رفتارهای پر سر و صدا و بیحاصل فضای ادبی نشده است. نگاه جمال میر صادقی به آکادمیک و مهارتی بودن نوشتن بر خلاف نظر بسیاری دیگر که نویسندگی را امری فطری و ذاتی میدانند او را مدرس متمایزی کرده که در این زمینه از کتاب فاخر و ارزشمند ادبیات داستانیاش بهسادگی نمیتوان عبور کرد. این اثر دربردارنده آموزههای اصولی و صحیح نویسندگی و تجاربش در آموزش داستاننویسی است. جمال میرصادقی از معدود نویسندگانی است که آثارش بهزبانهای متعددی ترجمه شده و در بازار کتابهای آن سوی مرزها هم مخاطب دارد. در آشفته بازار ادبیات امروز ایران که نه تنها در داخل راه به جایی نمیبرد که خارج شدن از مرزها برایش رؤیای دست نایافتنیست، دردانههایی چون میرصادقی را قدر باید نهاد که برای هویت ادبی امروز ایران آبرو میخرند. جمال میرصادقی را تنها یک بار دیدم. بنا به قاعده اجتنابناپذیر پیری و سالخوردگی سختش بود زیاد حرف بزند و جملات را بلند بسازد و صدایش را زیاده بالا ببرد. از نوشتن گفت که مبتلا اگر شدی خلاصی ندارید و خدا نکند که بشود طاعون. وقتی در نوشتن خودت را در قالب ایدئولوژی و خواست قدرت بگنجانی و بر مدار خواست بیرونی بنویسید، آنوقت نوشتن طاعون میشود. همانقدر ترسناک و کشنده و دردناک است که آزادگی نویسنده و پرواز فکرش از هرچیزی مهمتر است. هر جا قدرتهای حکام نویسنده و نوشتارش را به خود وابسته کرده چیزی از ادبیات نمانده است. خوب حرف میزد. و از هر کلامش سالها دیدن و چشیدن فضاهای رنگ به رنگ ادبی پیدا بود که میخواست راه درست را نشان بدهد. آزادگی در نوشتن و ریشه دار کردن داستان در امر انسانی و ذات اوست.
سایر اخبار این روزنامه
پرداخت وام ۵ میلیون تومانی به بازنشستگان از مهرماه
ضرورت ایجاد ساز و کار ارتباط نظاممند دولت با نخبگان
نویسندهای آزاده و وارسته
در رفع فیلتر توئیتر شریک جرم نمی شوم
حفظ مرز، کنترل ارز
اهالی هورالعظیم در آتش و دود
سلام ایران
پاسخ به پرسـش ایــــران
نظـــــر مـــردم
مثلث دوبی، عراق و افغانستان
«ایران جمعه»بخوانید
خزر در میانه واقعیتها و شایعات
اخبـار