روزنامه ایران
1397/06/20
سینما باید معترض باشد
نرگس عاشوری
خبرنگار
در آستانه ۲۱ شهریور ماه(روز ملی سینما) با محمد مهدی حیدریان که از ۱۷ اسفند ۹۵ سکان هدایت سازمان سینمایی را بر عهده گرفته است گفتوگویی داشتهایم درباره سرنوشت فیلمهای «آشغالهای دوست داشتنی» و «خانه پدری»، ادغام یا جدایی بخش ملی و بینالملل جشنواره فیلم فجر، تلاش سازمان سینمایی برای بازگشت ناصر تقوایی و بهرام بیضایی به سینما، تمهید این سازمان برای سالمسازی روند ورود سرمایههای خصوصی به سینما و رفع شائبه پولشویی، فعالیت خانه سینما بهعنوان نهاد صنفی و مستقل تأثیرگذار در تصمیمسازیها، شفافسازی درباره هزینههای جشنوارهها و... مشروح این گفت وگو را در ادامه میخوانید.
ویترین سینمای ایران جشنواره فیلم فجر است و مباحث مربوط به آن خوراک یک ساله حوزه سینما. بحث را از جشنواره شروع کنیم و تصمیم گلایه ساز حذف کارگردانهای اول. در حاشیه اختتامیه جشنواره سی و ششم بهصورت ضمنی برای توجه جدی به این بخش قولهای مساعدی دادید. تصمیم جدی در این خصوص اتخاذ کردهاید؟
فرهنگ به طور عمومی و سینما بهطور خاص نیازمند افکار و نیروی جوان است. جنس و ذات سینما اساساً نیروی جوان میطلبد بخصوص در این دوره که با تغییر اساسی تکنولوژی مواجه هستیم و ابزار تولید متحول شده و با توانایی و علایق جوانان همراهتر است. شادابی و نشاط سینما برای حفظ ارتباط با مخاطب وجه دیگری است که فعالیت نیروی جوان را ضروری میکند. در سیاستگذاری تولید این موضوع مورد توجه است و در 5 ماه اول سال برای 13 فیلم اولی پروانه ساخت صادر شده است. ما به نیروی جوان نیاز داریم اما نیروی جوانی که مستعد، خوشذوق و خلاق در بیان تصویری است. سینما یک حوزه حرفهای است. مخاطب برای آن وقت میگذارد و هزینه میکند پس طبیعی است که نیاز و نظرش تأمین شود. جشنواره عرصه مسابقه حرفهایهاست و اگر کار اولی در این عرصه حرفهای انتخاب شود ارزشمند است. کار اولی بودن به خودی خود ارزش تام نیست. بر اساس مصوبات شورای سیاستگذاری، جشنواره امسال نسبت به سال گذشته تفاوتهایی دارد و تلاش کردیم نیروهای مستعد کار اولی هم کارشان جلوه و نمود بیشتری داشته باشد.
سازمان سینمایی در حوزه شفافسازی اطلاعات پیشگام بود و جزئیات بودجه و فهرست حمایت از مؤسسات زیر مجموعه را منتشر کرد اما بخش پرحاشیه در بودجه همیشه مربوط به جشنوارههاست. چیزی که در دیدگاه غیررسمی مطرح میشود این است که جشنواره اگر کارکرد هم نداشته باشد اما از نظر مالی برای یک عده سود دارد. سال گذشته هزینه جشنواره ملی و پس از آن بخش بینالملل خبرساز شد. تا جایی که حتی کشمکش بین دو دبیر جشنواره در خصوص هزینهها هم به گوش رسید. رضا میرکریمی هزینه بخش ملی جشنواره را 21میلیارد تومان اعلام کرد و آقای داروغهزاده در مقام دفاع گفت که هزینه بخش ملی چهارمیلیارد و 700میلیون تومان بوده و در نهایت رمضانعلی حیدری خلیلی معاون توسعه و منابع سازمان سینمایی رقم بودجه جشنواره ملی فجر را چهار میلیارد و 600 میلیون تومان اعلام کرد و گفت در جشنواره جهانی هم هشت میلیارد و 200 میلیون تومان خرج شده است.
حمایت و بودجه دولتی یعنی برداشتن از جیب مردم و اختصاص به ارائه خدمات دولتی، بنابراین حق آنهاست بدانند در کجا هزینه شده است. اطلاعرسانی در این خصوص و توضیح شفاف درباره متر و ملاک حمایتها را ادامه خواهیم داد. درمورد جشنوارهها حساسیت بیشتر است به این دلیل که در فرصتی کوتاه، هزینههای متنوع و کلان صرف آنها میشود. جشنوارهای که 32 استان را پوشش میدهد با احتساب هزینههای داوری و آماده کردن سالنها و... در جنس و ذات خود هزینهبر است. از سال گذشته با صرفهجویی از هزینههای متداول تشریفات و هر آنچه با حذفش به اصل سیاستهای جشنواره خدشهای وارد نمیکرد حدود 50 درصد هزینهها کمتر شد. نباید سینما را بهعنوان یک فعالیت اشرافی معرفی کنیم اتفاقاً ارزشش هم در مردمی بودنش است. جلب حامیان مالی برای جشنواره هم راهبرد دیگری است که اعلام کردیم و به میزانی که زمینهاش فراهم شود از اسپانسرها استفاده میکنیم. مجادلهای هم که اشاره کردید طبق گفته آقای میرکریمی نتیجه سوء برداشت خبرنگار محترم بوده است و ایشان چنین مطلبی را بیان نکردند. در هر دو جشنواره حسابرسی دقیق از سوی سازمان بازرسی انجام شده است. در بخش بینالملل هم حدود 20درصد در هزینهها صرفهجویی شد. بخشی از هزینهها از سوی میهمان پرداخت شد و برای چهرههایی که حضورشان مؤثر بود بیشتر هزینه کردیم؛ در هر صورت میهمان خارجی یعنی رفت و آمد و اقامت که هزینه میخواهد هر چند که هتلهای درجه یک را حذف کردیم و میهمانان در هتلهای اطراف میدان فردوسی و سی تیر مستقر شدند البته در صرفهجوییهای این بخش هم خط قرمز ما لطمه نخوردن اهداف جشنواره بود.
بعد از برگزاری جشنواره جهانی، کانون کارگردانان با صدور بیانیهای خواهان ادغام دو جشنواره شد و پس از آن جامعه صنفی تهیهکنندگان سینما و بهدنبال آن، شورای مرکزی انجمن منتقدان و نویسندگان این درخواست را مطرح کرد. در اولین واکنش اعلام کردید که از پیشنهادها استقبال میکنید اما تصمیمگیری در این خصوص را به آینده موکول کردید. هنوز در این باره تصمیمگیری نشده است؟
برگزاری جشنوارهها هدفمند است و از هر آنچه کمک کند تا به این اهداف برسیم استقبال میکنیم. شرط عقل بود که با نامه کانون کارگردانان همینگونه برخورد کنیم. در همان زمان به معاون پژوهشی سازمان این مأموریت را دادیم که نشستهای مختلفی با کارشناسانی که در حوزه جشنوارهها صاحبنظر هستند تدارک ببینند. از کانون کارگردانان هم دعوت شد تا نظرات شان را تبیین کنند. جلسه نهایی برای تصمیمگیری در این خصوص بزودی برگزار خواهد شد.
یکی از دغدغههای اصلی اهالی سینما و موضوعات مطرح شده به مناسبت روز ملی سینما بحث مهم امنیت بازار است. چه برنامهای در این خصوص دارید؟
بحث امنیت در بازار سینما ابعاد مختلف دارد و از جهات مختلف باید به آن توجه شود. امنیت بازار یعنی استمرار اشتغال و کسب درآمد. در اولین گام برنامهای بلندمدت ارائه کردیم. این برنامه در نشستهای متعدد با کارشناسان تبیین شد. در 6- 5 ماه نخست سال از خانه سینما درخواست کردیم؛ تا بازنگری در ایجاد امنیت شغلی برای اعضای صنوف مختلف داشته باشد. در کنار این تصمیم و اقدام صنوف، آییننامه پروانه ساخت را اصلاح کردیم که بخشی از آن که مربوط به وزارت ارشاد است مصوب وزیر میشود و بخشی هم که نیاز به تصویب هیأت دولت دارد مراحل قانونی را طی میکند. پروانه ساخت به کسی داده میشود که از اعضای رسمی صنوف استفاده کند. کسی که در حوزه تخصصی سینما فعالیت میکند باید عضو صنف باشد تا امنیت شغلی تأمین شود اینکه شخصی بر اساس آشنایی و رابطه بازار کار را در دست بگیرد امر معقول و منصفانهای نیست. در خصوص بیمه بیکاری هم صندوق بیمه بیکاری اهل فرهنگ در سطح وزارتخانه مراحل نهایی را میگذراند و امیدواریم با همراهی کمیسیون فرهنگی مجلس هر چه زودتر به نتیجه برسد. اما مهمترین عامل تأمین امنیت شغلی، ایجاد بازار مطمئن و با ثبات است تلاش کردیم سینما را از تک بازار بودن دربیاوریم. بههمین منظور بازار دوم یعنی VOD یا فضای مجازی را که در آینده نزدیک بازار اول خواهد شد ایجاد کردیم. برای حضور در بازارهای جهانی هم برنامه داریم که مقدمهاش ایجاد امنیت است و به مرور عملی خواهد شد.
در بخش تولید و سرمایهگذاری بخش خصوصی حرف و حدیثهای زیادی در چند ماه اخیر داشتیم. چه تدبیری کردهاید که سرمایهگذاری بخش خصوصی در مسیر سالمی هدایت شود و بحث پولشویی و دستمزد کلان بازیگران گریبانگیر آن نشود؟
به اعتقاد من استفاده از برخی اصطلاحات در سینما بدون دقت و مطالعه کافی است. ورود واژههایی چون مافیا و پولشویی و پول کثیف به دایره لغات مرتبط با سینما تحت تأثیر مقاصد دیگری است. پولشویی یک تعریف دارد و ورود و خروج آن باید یک نسبتهایی با هم داشته باشد تا پولشویی تلقی شود. سینما که محل سرمایهگذاری در حوزه فرهنگ است از جمله مواردی است که به هیچ وجه نمیشود آن را محلی برای پولشویی تلقی کرد. تشخیص کثیف یا تمیز بودن سرمایه وظیفه قوه قضائیه است و برخورد با آنها هم کار قوه قضائیه است. ما باید نظام تهیهکنندگی سینما را که امروز نظام بسامانی نیست نظام واحد و حرفهای کنیم. دستورالعملی که حدود 8 ماه پیش درباره آن صحبت کردیم در عرض یک هفته آماده میشد، تبیین ضوابط و دستورالعمل این حوزه کار سختی نیست اما نگاه ما به سینما نگاه دستورالعملی نیست بلکه میخواهیم خود اهالی سینما و تهیهکنندهها راجع به واژه به واژه آن فکر کنند و تصمیم بگیرند و قانع شوند که حیات سینما و سلامت آن در گرو تهیهکننده است. اگر چه در اصلاحیه پروانه ساخت هم شناسایی سرمایه و سرمایهگذار و احراز صلاحیت آن لحاظ شده است. با یکپارچهسازی و ارتقای نظام تهیهکنندگی دیگر با مسائلی مشابه بلاتکلیفی سرنوشت برخی فیلمها مواجه نخواهیم شد؛ تهیهکنندههایی که چون سرمایهگذار نبودند اکران شدن و نشدن فیلم برایشان اهمیتی ندارد و اصلاً اکران فیلم را پیگیری نمیکنند، خب این خیانت به سرمایهگذار و سینماست چون امکان و جریانی که میتواند ادامه داشته باشد با عمل غیرحرفهای تهیهکنندههایی که فقط این عنوان را یدک میکشند متوقف میشود.
شهریورماه سال گذشته بهصورت رسمی اعلام شد که پنج فیلم توقیف شده «خانه دختر»، «خانه پدری»، «عصبانی نیستم»، «پارادایس» و «آشغالهای دوستداشتنی» با اصلاحاتی پروانه نمایش دریافت کردهاند. با گذشت یکسال دو فیلم کنجکاویبرانگیز این فهرست همچنان در محاق توقیف است. در شرایطی که اکران «خانه دختر» و «عصبانی نیستم» تجربه خوبی بود و هیچ حاشیهای در پی نداشت. با وجود این درباره «خانه پدری» هر بار شرایط تازهای اعلام میشود یک بار محدودیت سنی و بار دیگر محدودیت در اکران و نمایش در گروه هنر و تجربه شرط نمایش آن اعلام میشود. با وجود موافقت کیانوش عیاری با شرط اول اما هنوز این فیلم اکران نشده است. فیلم محسن امیریوسفی که حتی برای حضور در جشنواره جهانی و ملی هم همچنان با ممنوعیت مواجه است. چطور میشود مشکل این دست فیلمها را برای همیشه حل کرد؟
بهنظرم تأثیر این موضوع را بیش از آن چیزی که هست نبینیم. بیش از 300 فیلم ساخته و نمایش داده شده که 5 موردش به اشکال برخورده است که عدد و رقم قابل تحملی برای یک فعالیت از هر جنس بویژه در حوزه فرهنگ است. تهیهکننده بر اساس قرار و مدار با شورای پروانه ساخت برای تولید یک فیلم موافقت اصولی میگیرد اما طبق آن ضوابط عمل نمیکند. یکی از کارگردانان به صراحت میگفت که هدفش دورزدن مجوز بوده است. حال اینکه فیلمی بسازی و هیچ گونه زیر بار اصلاحات نروی هم عجیب است. کیانوش عیاری از شخصیتهای با ذوق و کاردان در حوزه کارگردانی است اما اصلاحیهای که به فیلم ایشان وارد شده طبق تشخیص شورا سبب آزار روحیه مردم میشود. کشتن یک نفر آن هم با ضربه سنگ و اصرار بر نشان دادن آن با پخش صدای شکستن جمجمه در همه جای دنیا مشمول قواعد میشود. این تفکر که اصلاح نمیکنم و پخش نمیکنم بخشیاش بههمان نظام تهیهکنندگی برمیگردد و اینکه سرمایه این فیلم از کجا آمده است؟! اگر سرمایه مال خودمان باشد تعاملمان بیشتر میشود. حتی با همین شرایط این فیلم اجازه اکران در گروه هنر و تجربه را هم دارد. گاهی تلقی عجیب و غریبی از واژه اصلاحیه میشود. اصلاً از این خبرها نیست. بسیاری از این فیلمها موارد اینچنینی دارند. در بررسی فیلمها، هم نگاه فرهنگی ملاک است و هم تبدیل موضوع به تصویر مطرح است. ممکن است در تبدیل یک مفهوم به تصویر به گونهای عمل کرده باشیم که با توجه به شرایط جامعه دچار کج فهمی شود. اتفاقاتی در جامعه و شهر میافتد که ممکن است نمایش فیلم به آن التهابات دامن بزند، نه اینکه نمایش فیلم جامعه را به هم بریزد اما در همان شرایط سوء برداشتها از فیلم بیشتر از شرایط عادی میشود. بههمین خاطر برای پیشگیری از سوءتعبیر و تفاهم امکان نمایش آن اثر در شرایط خاص وجود ندارد و با گذر زمان نمایش آن بلامانع میشود. در سالهای اخیر مشابه آن را داشتهایم. یک فیلم چندین سال در توقیف بوده و بعد بدون هیچ سوءتفاهم و ایجاد حاشیه اکران شده است. ما باید تلاش کنیم این مفاهمه با کارگردان را در زمان تولید و قبل از آن داشته باشیم.
از برآیند صحبتهایتان و آنچه از عملکرد خانه سینما در این سالها دیدهایم بهنظر میرسد خانه سینما رابطه نزدیکی با سازمان سینمایی دارد تا جایی که گاهی این گونه برداشت میشود که خانه سینما یک واحد دولتی است و نه نهاد مستقل صنفی. چه راهکاری داشتهاید که خانه سینما بهعنوان نهاد صنفی تصمیمساز تأثیرگذار فعالیت کند و نه بازوی اجرایی ارشاد.
من عرض میکنم که واقعیت بر عکس آن چیزی است که میگویید یعنی ما دولت را صنفی کردهایم. یک زمانی اعلام کردیم که برای کارگردان کار اول کمیسیون پروانه ساخت تشکیل شود و یک فیلم با احراز شرایط حرفهای هنری و فنی عوامل موافقت اصولی بگیرد. دو رکن اصلی عوامل تهیهکننده و کارگردان است که در همان روزهای آغازین ورودم به سازمان سینمایی هر دو را به صنف تهیهکننده و صنف کارگردان سپردم. درخواست کردم خودشان شرایط را ببینند و قواعد را بنویسند و ما صرفاً نظارتکننده بر درستی اجرای آن باشیم یعنی مرجع رسیدگی به شکایت باشیم و البته آن هم با نمایندههایی از خودشان. در بقیه موارد هم آییننامهها را با حضور خودشان و نمایندگانی از آنها نوشتیم مثل شورای عالی یا نظامنامه اکران. در کارگروه اکرانی هم که پیشبینی شده تنها یک مدیر دولتی وجود دارد آن هم برای آنکه وظایف اداری را انجام دهد. پس بر خلاف تصویر و شبههای که ایجاد شده است ما دولت را صنفی کردیم و نه صنف را دولتی. این نگاه قطعاً تشدید خواهد شد. یکسری امور بسیار جزئی حاکمیتی داریم که طبق قانون اساسی باید خودمان انجام دهیم مثل شورای بازبینی اما در همین شورا هم دو نفر از صنف حضور دارند. تلاش ما این است که بخش خصوصی واقف و مجهز به قابلیتهایی شود که دستورالعملها و آییننامهها را هم خودش بنویسد. نقش دولت این است که در کلانترین و عمومیترین شکل منافع را ببیند و حافظش باشد. اگر همه امور را به صنف تهیهکننده واگذار کنیم همه چیز را به نفع خودش مصادره میکند. اگر کارگردان را محور قرار دهیم همه چیز را به نفع خودش مصادره میکند. رویکرد ما این بوده که نقش خودمان را به ایجاد توازن و تعادل تقلیل دهیم و امور را به اصناف بسپاریم.
در آغاز صحبتها بر نگاه حرفهای در سینما تأکید داشتید. با روی کار آمدن دولت آقای روحانی و امکان بازگشت بزرگان سینما، فضای امید در سینما ایجاد شد. از میان بزرگانی که بنا بر شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه جای خالیشان احساس میشد بهمن فرمانآرا هم فیلم ساخت و هم فیلم در توقیف ماندهاش اکران شد اما جای خالی ناصر تقوایی و بهرام بیضایی همچنان احساس میشود. حتی خسرو سینایی که در آغاز به کار دولت یازدهم فیلم ساخت بهنظر میرسد بهخاطر فضای اکران و شرایط حاکم بر سینما قهر کرده است. چقدر تلاش کردید فضا برای فعالیت دوباره این چهرهها ایجاد شود.
بهطور حتم این افراد بخشی از سرمایههای سینما هستند. سینما برخلاف ورزش با کهنسالی رابطه مستقیم ندارد و بالا رفتن سن امتیازی است برای پختهتر شدن نگاه اما این به این معنا نیست که یک جوان نتواند در کار دومش ره صد ساله کارگردان پیشکسوت را طی کند کما اینکه کارگردانهای جوانی داریم که کارهای درخشانی ساختهاند. اما غیبت برخی از این بزرگان به تشخیص خودشان است. برخی فکر میکنند شاید در این عرصه نمیتوانند رقابت کنند و ترجیح میدهند کار نکنند. از خسرو سینایی نام بردید که ایشان در تدارک ساخت کاری مشترک هستند و با همکاری با فارابی در تدارک مقدمات کار هستند. برخی از چهرهها به خاطر کسالت و شرایط سن از فضای تولید فاصله گرفتهاند. فیلمسازانی که از ایران رفتهاند مانعی برای فعالیت در سینمای ایران ندارند. چرا برای مردم و فرهنگ خودشان کار نکنند و این ذوق و خلاقیت درخدمت نیازهای مردم بهکار گرفته نشود. ما هم استقبال میکنیم و اصلاً منعی نیست. آغوش سینما مثل همیشه به روی این بزرگان باز است و در کنار نگاه خلاقانه نسل جوان طالب استفاده از تجربه آنها هستیم. با امید به اینکه بتوانیم سهم بیشتری از سهم بازار جهانی را در تملک فرهنگ و تمدن خودمان دربیاوریم.
اما قبول دارید که ارج و منزلت برخی بزرگان بیش از آن است که منتظر حضورشان باشیم آیا این نگاه در مدیریت سازمان سینمایی وجود دارد که برای دعوت به کار آنها خود پیشقدم شود؟
بله حتماً همین طور است. همین که از آنها با عنوان بزرگان سینما یاد میکنید تعبیرش این است که صاحب سلیقهای شدهاند که به کار در هر شرایطی رضایت نمیدهند. بزرگترین دعوت از نظر ما فراهم کردن شرایط کار است. این شرایط فراهم شده است اما اگر مقصود این است که برایشان نامه بنویسیم و دلیل غیبتشان را جویا شویم، حتماً این کار را هم میکنیم. نه تنها ابایی نداریم بلکه از آن استقبال هم میکنیم چرا که نگاه ما هم به این عزیزان نگاه به سرمایههای ملی است.
نمای نزدیک
از وقتی که مسئولیتدار شدم لذت فیلم دیدن از من گرفته شده. کمتر فرصت سینما رفتن دارم اما سعی میکنم به اندازهای که وقت دارم فیلم ببینم و معمولاً در مسیر آمد و شد و با لپتاپ فیلم میبینم.
طرفدار ژانر خاصی نیستم. فیلمهایی که حرفی برای گفتن داشته باشند را دوست دارم حال ممکن است مثل «لیلی با من است» این حرف را درقالب طنز بیان کرده باشد.
بهخاطر مسئولیتم نمیتوانم از فیلمساز خاصی نام ببرم. طیفی از فیلمسازها که به فکر و محتوا ارزش و احترام میگذارند را بیشتر دوست دارم.
تلخترین اتفاق دوره مدیریتم را گسیختگی و به هم ریختگی خانواده سینما میدانم یعنی جایی که شروع به خودزنی کردند و این برای من خیلی سخت بود؛ اینکه چرا یکسری اغراض و امیال شخصی باعث صدمه زدن به کل سینما میشود؟! فلان مسأله یا دغدغه یا اختلاف سیاسی را نباید بر سر سینما خراب کرد. این رفتار قدرناشناسی سینماست. ما در یک سال گذشته بیش از 450 جایزه بینالمللی گرفتهایم و به طور مستمر هم در هیأت داوری و هم بخش مسابقه حضوری فعال در جشنوارههای جهانی داشتیم. اینها قدر و قیمت دارد که اول باید خود سینماگرها قدر آن را بدانند. وقتی مسئولیت اجتماعی را فراموش میکنیم و سینما را در حد نیاز و دغدغه شخصی تقلیل میدهیم تلخ است و مردم را نسبت به سینما بدگمان و ناامید میکند.
نقطه روشن و امیدوارکننده در سینمای امروز بلوغ اهالی آن است. امیدوارم این بلوغ در جامعه و مسئولان هم شکل بگیرد. سینمای خنثی سینما نیست. ما سینمایی را باور داریم که مسئولیت اجتماعی برعهده بگیرد. اگر چنین باوری داریم پس باید بپذیریم که سینما باید منتقد باشد اما منتقد منصف مشفق. سینما باید معترض باشد اما معترض به اشکالات و مفاسد و آسیبها در چارچوب منافع ملی و در یک جمله خط قرمز اهالی سینما این باشد که هیچ ایرانی از دیدن این فیلمها از ایرانی بودن خود احساس شرمندگی نکند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
فرا رسیدن ماه محرم و ایام سوگواری رهبر آزادگان جهان اباعبدالله الحسین(ع) تسلیت باد
شمخانی: هر اقدام خصمانه را پاسخ 10 برابری میدهیم
دلتنگی برای صدای بالغ تار
مردم نباید هزینه هوشمندسازی را بپردازند
امام حسین(ع) و علم به شهادت
حق تحصیل برای همه
توسعه بندر چابهار با سرمایهگذاری هند به معنای واگذاری نیست
توزیع 400 هزار دوز واکسن آنفلوانزا در داروخانه های کشور
صف طولانی قاچاقچیان سوخت برای سود 12 برابری
اگر قصوری داشتم عذرخواهی می کنم
پرونده «ایران فرهنگی» برای روز ملی سینما
سانسور و دغدغه فروش سینمای ملی را زمین میزند
سینما باید معترض باشد
گام ارزشمند دولت
سلام ایران
نظــــــــر مـــــردم