نِق زن

هیچ به یک نکته توجه کردید که همه این روزها «نق ‌زن» شده‌ایم. منظورم از همه واقعا «همه» است. از مردم عادی کوچه و بازار گرفته تا وزیر و وکیل. فی‌الواقع کسی باقی نمانده؛ همه یکپا «نق زن» قهار شده‌ایم. تازه شرایط در شبکه‌های اجتماعی نظیر توئیتر اسفبارتر است. از آنجا که در این شبکه اجتماعی و نظیر آن رقابتی بر سر لایک وجود دارد هرچه بهتر و بیشتر غر بزنی و نق بزنی ارج و قرب بالاتری پیدا می‌کنی!
ناگفته نماند تب نق‌زنی آنقدر شدت گرفته که حتی معاون اول رئیس‌جمهور هم که باید راهکار دهد «نق» می‌زند. او دو روز پیش از مدیران «نق زن» انتقاد کرد اما در نهایت خود را نتوانست کنترل کند و در نهایت خودش هم نق زد! خب وقتی شرح یک مقام عالیرتبه دولتی چنین است دیگر مشخص است در کوچه و بازار، تاکسی، مترو و اتوبوس چه خبر است. البته اشتباه نشود. کسی منکر دردهای مزمن معیشتی و تازه ظهور نیست اما باور بفرمایید این نق‌زدن‌های افراطی هم دردی را تسکین نمی‌دهد. همه می‌دانیم چه شده؛ همین که مدام این شرایط را تکرار و تکرار می‌کنیم و به نشانه تایید یکدیگر سرتکان می‌دهیم، بار روانی ایجاد شده افزون می‌شود. اینکه مطالبه‌گری جامعه بعضا در قالب نق‌زدن ظهور و بروز کند. جای گلایه نیست اما ماجرا وقتی عجیب است که مسئولانی که خود علت مشکل هستند از وضعیت فعلی ناراضی و
نق می‌زنند. فی‌المثل نماینده مجلسی که غر می‌زند خود بخشی از مشکل است چرا که او ریل‌گذار
دولت است. معاون اولی که نق می‌زند بایستی دوای درد را بگوید کجاست و عمل کند. در سایر بخش‌ها و نهادها هم وضع همینگونه است. گویی مشتی نق‌زن در یک دورهمی مسابقه گذاشته‌اند تادر نهایت مشخص شود چه کسی دلرباتر غر می‌زند. حال چاره چیست؟ چاره را من نباید بگویم. وقتی گفته می‌شود هیچ کس جای خود نیست همین است. مسئولی که باید تشریح کند چاره چیست بسان یک کودک نق می‌زند و از فشارهای دشمن می‌نالد و مایی که بایستی نقد کنیم به توصیه ناچاریم به اصطلاح دیپلماسی رسانه را رعایت فرماییم.