چرا نقش فرمانده دفاع مقدس، هنوز هم سانسور می‌شود؟

امسال هم سالروز آغاز دفاع مقدس ۸ ساله عراق علیه ایران با برگزاری برنامه‌های مختلف در سراسر کشور، محافل و رسانه‌ها به‌ویژه رسانه ملی برگزارشد. روزی که، مثلث شوم شرق، غرب و ارتجاع منطقه، دست در دست يکديگر، به خاطر تحليل‌هاي سطحي که از انقلاب عميق مردم ايران داشتند، صدام نادان و سرکش را بر آن داشتند که جاهلانه‌ترين کار عمر خويش را انجام دهد که عواقب آن، چنان دامنش را گرفت که همه ملت‌هاي دنيا ديدند و بعدها خواندند که چگونه با ذلت و خواري، از چاه پنهاني مخفيگاه خويش همچون موشي ترسو بيرون کشيده شد و چگونه با رسوايي هر چه تمام‌تر بر دار رفت و عوامل و مزدوران منافق حامي وي نيز در بدر و رسوا شدند. اما آنچه اين روزها در تحليل وقايع دوران دفاع مقدس مهم است، بازگويي اين حقيقت بزرگ در جامعه است که «جانشين امام راحل، فرمانده کل قوا و رئيس ستاد شوراي عالي دفاع در ۸ سال دفاع مقدس، چه کسي بود؟ سؤالي که شايد نسل جوان، وقتي بعضي از مقالات و کتاب‌هاي سفارشي و گزينشي مربوط به دوران جنگ 8 ساله و حتي وقتي بعضي از برنامه‌هاي مربوط به دفاع مقدس را در رسانه ملي مي‌بيند، در ذهن خويش، مطرح مي‌کند و به دنبال پاسخ اقناعي آن مي‌گردد. مهم‌تر اينکه، از خود مي‌پرسد، آيت‌ا... هاشمي رفسنجاني در زمان دفاع مقدس کجا بوده است و چرا تا اين حد سعي در سانسور نقش ايشان در دوران انقلاب و جنگ دارند؟ اگر صحيفه امام(ره) را به عنوان متقن‌ترين سند از گفتار و نوشتار امام راحل بدانيم که قطعا چنين است و پس از رحلت آن زعيم عاليقدر، توسط دو امين ايشان، يعني مرحوم حاج احمدآقا خميني و سپس حجت‌الاسلام حاج حسن خميني مديريت شده و مي‌شود، اسناد فراواني از نخستين روزهاي شروع جنگ تا پايان آن دارد که طي آن، کمي‌ترين، کيفي‌ترين، عميق‌ترين و جامع‌ترين احکام، خطاب به مرحوم آيت‌ا... هاشمي رفسنجاني است و جالب‌تر اينکه امام عزيز در مهم‌ترين حکم خود، صراحتا مي‌نويسد که انتخاب هاشمي رفسنجاني به عنوان جانشين فرماندهي کل قوا و فرمانده جنگ، پيشنهاد آيت‌ا... خامنه‌اي است و اين حکم دربرگيرنده اعتماد کامل دو رهبر جمهوري اسلامي، به يک شخص و شخصيت در مهمترين مسأله جامعه است که دوام و بقايش به آن وابسته است.
در مورد اهمیت نقش بزرگ مرحوم آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی در دفاع مقدس، حتی نزد دشمن بعثی، به فرازی از کتاب خاطرات ایثار گر عزیز این دوره، اثر ماندگار سیدناصر حسینی‌پور، با عنوان «پایی که جا ماند» اشاره می‌کنم. اين دلاور كه در بدترين حالت و با جراحت‌هاي فراوان به دست ارتش بعث اسير شد، پس از بهبودي نسبي حالش، تصميم به نوشتن خاطرات دوران اسارت مي‌گيرد و براي اينكه از خطر احتمالي لو رفتن نوشته‌هايش كم نمايد، خاطرات خويش را با كلماتي كه هر كدام آنها رمز يك يا چند جمله بودند، با ثبت تاريخ روي هر كاغذي كه به دست مي‌آورد، مثل پاكت سيمان و پاكت سيگار مي‌نوشت و داخل لوله عصاي خويش پنهان مي‌كرد. ايشان پس از آزادي، از روي نوشته‌هاي سابق خود كه ظاهرا يك بار توانسته بود در زمان بستري شدن در يكي از درمانگاه‌هاي دوران اسارت تقريبا پاكنويس كند، بازنويسي و با عنوان «يادداشت‌هاي روزانه از زندان مخفي عراق» منتشر كرد.
مطالب صفحات ۶۶۳ تا ۶۶۵ اين كتاب مربوط به كاريكاتوري است كه يكي از اسراي ايراني كشيده و بابت آن توسط جلادان عراقي نوازش شده! اين كاريكاتور، در واقع تابلويي تمام‌نما و نشان‌دهنده دو مقطع آغازين و پاياني ۸ سال دوران دفاع مقدس است كه شخص جنايتكاري چون صدام به خاطر مسائل واهي و با تحريك ديگران انجام داد كه خوب است عين نوشته‌هاي آقاي حسيني‌پور را در اين صفحات بخوانيم كه جالب و خواندني است: *سه‌شنبه، سي‌ام مرداد ۱۳۶۹، تكريت، اردوگاه ۱۶، كاريكاتور يكي از اسرا باعث شد با وجود دستور سروان عباس، عراقي‌ها از كابل استفاده كنند. بعد از اينكه صدام طي نامه‌اي به آقاي هاشمي رفسنجاني قرارداد ۱۹۷۵ الجزاير را به رسميت شناخته بود، يك كاريكاتور، فضاي سوله را به سمت خشونت و كابل برد. علي سعادتي گفت: «كاريكاتور، كار مسعود شفاعت است.» كاريكاتور، روي كاغذ پاكت سيمان كشيده شده بود. مسعود، لج نگهبان‌ها را درآورد. عراقي‌ها حق داشتند عصباني شوند. سمت چپ كاريكاتور، صدام در حالي كه به يك توپ دوربرد تكيه داده بود و سران كشورهاي آمريكا، شوروي و بعضي از كشورهاي عربي، مثل ملك فهد، حسني مبارك و حسين اردني، پشت سرش ايستاده بودند، قراداد ۱۹۷۵ الجزاير را پاره كرده بود.
ادامه صفحه16