روزنامه مردم سالاری
1395/10/16
بگذاریم مردم خودشان پهلوانانشان را انتخاب کنند
مرضیه دارابی آنهایی که اخبار ورزش را خیلی گذرا پیگیری میکنند او را هنوز هم رئیس فدراسیون کشتی میدانند، آنهایی هم که اصلا دنبال ورزش و اخبار نیستند، محمدرضا طالقانی را میشناسند چون در این دوره و زمانه آدمهایی مثل او کمیابند، کسانی که صادقانه حرف میزنند و بی منت مردمدارند. چه آن روزهایی که در کشتی و ورزش سمت داشت و چه امروز که به نوعی بازنشسته شده و روزگارش را با دخترانش و باغچه کوچک خانهاش میگذراند، باز هم دنبال کار مردم است. همچنان هم از کار خسته نمیشود: «در فدراسیون کشتی در یک روز به 4 استان رفتم، اصلا هم خسته نمیشدم. الان میگویم چه اشتباهی کردم چون تاوانش را امروز با بیماریهای مختلف دارم پس میدهم.» او شاید تنها مسئول و رئیس فدراسیونی در ایران باشد که هیچگاه دنبال تکذیب کردن خبری نرفت و هیچ تماس و تقاضای ملاقاتی را بیجواب نمیگذاشت، معمولا هم واکنشی مقابل انتقادات نداشت؛ تنها از روزشمار فعالیتش در فدراسیون و کارهایی که درست مثل ساعت به وقت و درست انجام شده، صحبت میکرد. فدراسیونِ کشتی در زمان ریاست او، به روی همه باز بود: «تنها کسی بودم در فدراسیون کشتی که دفتردار نداشتم چون دوست نداشتم کسی بیاید و پشت در اتاقم بنشیند، میگفتم هر کسی کار دارد بیاید. نوشتند طالقانی فدراسیون را کمیته امداد کرده، هر کسی جهیزیه میخواهد، کار میخواهد مشکلی دارد، به فدراسیون میرود! عیبی هم نداشت خب باید میآمدند سمت کشتی.» برای شنیدن از کشتی و لذت بردن از خاطرات و تاریخ، کسی را بهتر و سرزندهتر از «حاجی طالقانی» پیدا نکردیم. کلی سوال پرسیدیم و جواب شنیدیم، کلی سوال هم ماند برای بعد. او تاریخ زنده کشتی است، هر چقدر هم که سوال بپرسی باز هم موضوع برای گپ زدن وجود دارد. نام طالقانی در حافظه کشتی و ورزش این مملکت برای همیشه ثبت شده است. گفتوگوی «مردمسالاری» با مرد دوست داشتنی ورزش ایران را میخوانید: حاج آقا در چند دهه اخیر بیشتر در مورد مدیریت شما بحث شده، خودتان تعریف میکنید که چطور سمت کشتی کشیده شدید؟ من در محلهای به دنیا آمدم که احساس میکنم همه اسم پهلوانی را یدک میکشیدند، کنار محله من چند گذر قدیمیبود از جمله گذر حاج رجبعلی (درخونگاه). در هر محلهای هم زورخانهای بود و هر زورخانه هم برای خودش نگهبانی داشت. از اول زندگی من با اسم پهلوانی عجین بود، در محلهای که من در آن به دنیا آمدم دو زورخانه بود، ضمن اینکه پدرم نیز از قهرمانان ورزش زورخانهای بود. به همین دلیل وقتی چشمانم را باز کرد، کنار من همیشه اسم قشنگ زورخانه، ذکر یاعلی و اسم پهلوانی بود واز اول با ورزش آشنا شدم آن هم از نوع خوبش، از نوع پهلوانی. وقتی وابسته به این اسم شدم دیگر نمیتوانستم دور بمانم و خودم را جور دیگری جا بزنم، ورزش پهلوانی را از بچگی یاد گرفته بودم و جزئی از زندگیام شده بود. از چه زمانی به کشتی گرایش پیدا کردید؟ وقتی از آن محله به محله دیگری که یک کوچه پایینتر بود رفتیم، یعنی با 200 متر فاصله، از درخونگاه به پاچنار آمدیم، دیدم در محله ما یکی را روی دوششان آورده بودند که قهرمان جهان شده، یکی هم مدال المپیک گرفته، سیفپور کوچه پشتی ما، علیاکبر حیدری کوچه بعدی ما و وسط این دو کوچه هم آقا تختی در خانیآباد. این اسمها را میشنیدم، در رشتههای دیگر هم از محله ما قهرمانان بنامیبرخاسته بودند، مثل مرتضی حاج رحیم در فوتبال که اولین مربی من در ورزش بود که مرا به زمین شماره 5 خیابان مولوی برد و یک پیراهن شماره 5 هم به من دادند اما خودم احساس کردم آدم فوتبال نیستم. بعد از چند وقت احساس کردید برای فوتبال ساخته نشدهاید؟ خیلی زود. البته در محلهمان فوتبال و والیبال تیغی بازی میکردم. وقتی پدرم ورشکست شد و نمیتوانست دیگر مرا به مدرسه بفرستد به بازار رفتم. در بازار با ابوطالب طالبی آشنا شدم، او در بازار رفوگر فرش بود. یک روزی از بازار رد میشد، او را نگاه کردم و خیلی از هیبتش خوشم آمد، خیلی خوش بدن بود، یک روز صدایش کردم و گفتم آقا من اسم شما را شنیدهام- او سه مدال برنز جهانی و برنز المپیک داشت- من میتوانم کشتی بگیرم؟ گفت چرا که نه، میخواهی به یک مربی معرفیات بکنم؟ فکر کنم 15 سالم بود. برای شروع همیشه به محرکی نیاز هست، محرک من هم ابوطالب طالبی بود. وقتی با آقای طالبی حرف زدم، همان روز به توصیه او به باشگاه سعدیان در میدان منیریه رفتم تا کارم را زیر نظر آقای سعدیان در این باشگاه شروع کنم. 10 تومان پول داشتم 8 تومان دادم و دوچرخه شاگرد مغازه بغلیمان را خریدم و 15 زار گرمکن و ساک خریدم و با 5 زار هم در باشگاه ثبت نام کردم. از پلهها بالا رفتم و کشتیگیر شدم! کشتیگیر شدید اما به قول خودتان هیچ مدال آسیایی و جهانی ندارید. خیلی هم خوشحالم از این بابت. چرا؟! مگر مدال گرفتن افتخار دارد؟ من مدال نوکری مردم را دارم و به این موضوع افتخار میکنم. 12 جا سفیر یتیم خانه و امور خیریه هستم، من به این چیزها افتخار میکنم، از این بالاتر هم چیزی داریم؟ البته از قدیمیها شنیدهام کشتیگیر خوبی بودید. یک ماه خدمت آقای سعدیان بودم، او دید خیلی وسیعی داشت، مرا صدا کرد و گفت فلانی اگر خوب تمرین کنی سنگین وزن خوبی میشوی. گفتم چه کار کنم؟ گفت من همسرم در ترکیه است و نمیرسم با تو کار کنم. برو خیابان آذربایجان باشگاه نیکنام، پیش آقای خجستهپور. من هم همان روز بعدازظهر از بازار یکسره به آنجا رفتم، 4 ساعت نشستم تا نوبتم شد، با یک کشتیگیر تمرین کردم. چند ماه که گذشت، مربی یک روز همه را جمع کرد و گفت فردا در سالن پارک شهر (سالن محمدرضا شاه سابق) مسابقه هست، هر کسی میخواهد برود و کشتی بگیرد. قبل از آن اصلا به مسابقه فکر نکرده بودم. فردا ظهر با دوچرخه و ساک ورزشیام از بازار به سالن رفتم، از در که وارد شدم دیدم سالن غلغله است. گفتند اول برو روی باسکول، مرحوم علیرضا رزقی (داور) آنجا بود و وزن کشی کردم، هیچ وقت یادم نمیرود، گفتند «یادت باشد شماره 169، ساعت 4 بعدازظهر هم اینجا باش.» باید در 62 کیلو کشتی میگرفتم. برگشتم به خانه، آن زمان پدرم راضی نبود کشتی بگیرم، اما مادرم در خفا همیشه حمایتم میکرد. اولین کشتیام با محمد صدیق مقدم بود. باور کنید وقتی من را زمین زد نمیدانستم چطور باید از تشک بیرون بیایم، اما وقتی مسابقه تمام شد احساس کردم از کشتی خوشم آمده، گفتم باید فاصلهام را آنقدر کم کنم که برنده شوم. تمریناتم را بیشتر کردم تا اینکه مسابقات انتخابی تهران برگزار شد. اولین کاپی که در تهران گرفتم در کشتی فرنگی بود که سوم شدم. هفته بعدش مسابقات آزاد بود که باز هم کشتی گرفتم، بدنم آماده بود و در آزاد اول شدم. اولین قهرمان کشوری هم که گرفتم در رشت بود و به مقام اول رسیدم. مجموعا هفت بار در مسابقات کشوری در سه وزنِ 90، 100 و 130 کیلو اول شدم. چه زمانی به تیم ملی رسیدید؟ مدتی طول کشید. فکر کنم آن زمان رضا خرمیتیم ملی بود. سال 51 وقتی قهرمان کشور شدم و در سطح تیم ملی هم نفر سوم بعد از رضا خرمیو شاهین بهزادی بودم، یک روز صبح وقتی از روزنامه فروشی پاچنار رد میشدم مسئول دکه پرسید روزنامه را دیدی؟ گفتم نه، گفت تو را به عنوان کشتیگیر منتخب برای جام تفلیس انتخاب کردهاند. اصلا باورم نمیشد. این اولین مسابقه برون مرزی من بود. آن زمان هر کسی در جام تفلیس اول میشد، در سطح قهرمانی جهان بود. اصلا نفهمیدم چطور آن روز را گذراندم. کلی گشتم تا به خیابان قرنی و فدراسیون کشتی رسیدم و مدارکم را تحویل دادم. کارتان را در کدام مسابقه دیده بودند که برای جام تفلیس انتخاب شدید؟ در جام بینالمللی آریامهر چند کشتی گرفته بودم که مربیان از عملکردم راضی بودند. تا آن زمان پدرم نمیدانست که در حد قهرمانی و تیم ملی کشتی میگیرم. روزی که در جام آریامهر بعد از نماینده شوروی و منوچهر مشهدی آقایی سوم شدم، وقتی شب به خانه برگشتم مدال گردنم بود و گرمکن ورزشی به تنم، تلویزیون هم مرا نشان داده و خبر مدال گرفتنم را اعلام کرده و پدرم این را دیده بود، البته من هنوز نمیدانستم. به خانه که رسیدم پدر، مادر، خواهرها و برادرهایم برایم دست زدند، پدرم مرا بوسید و گفت: «برو یه کاری انجام بده، کشتی نون و آب نمیشه!» این حرف را زد اما دیگر بعد از این زمان با کشتی گرفتنم مخالفتی نکرد و بعد از این مدال دیگر خیلی حمایتم کرد و از این موفقیتم خوشحال بود. در جام تفلیس چطور کار کردید؟ مربی تیم اعزامیبه این جام محمدعلی خجستهپور بود. در آنجا 5 کشتی گرفتم و به مقام سوم رسیدم و این بعد از مدال برنز جام بینالمللی آریامهر، دومین مدال بینالمللی من بود. غم انگیزتر از همه اینها این بود که در جام تفلیس ما مدالمان را خودمان نگرفتیم. شب آخر رمضانعلی خدر با ولادیمیر یومین از شوروی کشتی گرفت، آن زمان مردم شوروی یومین را خیلی دوست داشتند. در این کشتی چند مشکل پیش آمد و رای را به یومین دادند، تیم ما اعتراض کرد و گفتند اگر خدر را برنده اعلام نکنید ما هیچ کدام روی سکو نمیآییم. ادامه در صفحه 8
سایر اخبار این روزنامه
سرداران عرصه دیپلماسی را تضعیف نکنید
پول و مسائل جنسی، قضات را تهدید میکند
«ربیعالثانی و امام عسکری علیهالسلام»(5)
شرط نمیخواهد، بگویید در انتخابات چقدر هزینه شده است!
ایران در دستاوردهای سوریه علیه تروریسم شریک است
بگذاریم مردم خودشان پهلوانانشان را انتخاب کنند
چالش در آتشبس سوریه
تبلیغات انتخاباتی قالیباف آغاز شد
اختلاف سران قوا نباید به تریبونهای عمومیکشانده شود
افزایش20 درصدی برداشت از مخزن مشترک گازی پارسجنوبی
ایـرانسـتیزی منـامه
سرداران عرصه دیپلماسی را تضعیف نکنید
پول و مسائل جنسی، قضات را تهدید میکند
«ربیعالثانی و امام عسکری علیهالسلام»(5)
شرط نمیخواهد، بگویید در انتخابات چقدر هزینه شده است!
ایران در دستاوردهای سوریه علیه تروریسم شریک است
بگذاریم مردم خودشان پهلوانانشان را انتخاب کنند
چالش در آتشبس سوریه
تبلیغات انتخاباتی قالیباف آغاز شد
اختلاف سران قوا نباید به تریبونهای عمومیکشانده شود
افزایش20 درصدی برداشت از مخزن مشترک گازی پارسجنوبی
ایـرانسـتیزی منـامه