امنیت اهالى نظر، در سایه مناسک حج

مسعود خوشابى- در نگاهى اجمالى به تاریخ عربى‌- اسلامى در اوج پیکارهاى به غایت بى‌رحمانه و خونین‌شان که ٢١ سال نفس‌گیر از سال ٧۴٨ تا ٧۶٠ هجرى قمرى به درازا کشید و دامنه وسیع جغرافیایى از شمال غربى قاره آفریقا تا عراق و شام و حجاز را در برگرفته بود، به نکته عجیبى برمى‌خوریم و آن هستى و موجودیت و بقاء ارتباط مدام و عمیق اهالى نظر کشورهاى متخاصم با یکدیگر است !
اگر این اتفاق، همزمان در اروپاى تازه پا گذاشته در عصر رنسانس رخ مى‌داد، جاى تعجب نداشت، ولى در عصر زوال تاریخى کشورهاى پرشمار عربى، جاى شگفتى بسیار دارد! چگونه ممکن است در مناطق برشمرده ده‌ها سال آتش سوزان جنگ لحظه‌اى خاموشى نگیرد اما اصحاب نظر نه‌تنها در امنیت نسبى بسر ببرند بلکه با هم مراوده و مجالسه داشته باشند؟ در توضیح این شگفتى اساتید تاریخ کمینه سه دلیل را اقامه کرده و برمى‌شمارند :
1- مهمترین آنها زمان اداى مراسم حج بوده است. در طى این مراسم، کلیه اهالى نظر و علم و معرفت و هنر و فلسفه مجالى یک‌ماهه مى‌یافتند که دور هم فراهم آیند و دارایى‌هاى گران‌قدر خویش را که حاصل سالى فعالیت شبانه‌روزى خود و شاگردان‌شان بوده است با یکدیگر در میان بگذارند . مى‌دانیم معنى ریشه‌اى واژه «حاجى» در زبان بى‌نهایت غنى عربى، اسم فاعل از «حجا بالمکان» است، یعنى کسى که در مکانى اقامت گزیند و ساکن شود، به تعبیر امروزى‌ها یعنى «شهرنشین»، در مقابل بادیه‌نشین اما تدریجاً معنى این واژه بار دینى به خود گرفت و بادیه‌نشینان هم صاحب عنوان شدند !
در حاشیه این اجتماع باشکوه، به دور از هر پیرایه و حاشیه‌اى، تبادل اندیشه‌ها صورت مى‌گرفت و راه‌هاى بعدى مراوده و مبادله و مجالسه پیش‌بینى و فراهم مى‌شد .


2- تجارت حتى‌المقدور از آسیب‌هاى جنگ در امان بود، پیرو عهدنامه‌هاى حمل‌ونقل محموله‌هاى غیرنظامى بین ممالک آزاد بوده است، طبعاً امنیت کاروان از گزند راهزنان به عهده تاجر بوده است . اهالى نظر از این آزادى حداکثر بهره‌بردارى جهت مبادلات مکتوبات خویش مى‌کرده‌اند .
بدین‌وسیله در رشته‌هاى تودرتوى تکاملى اندیشه‌ها و یافته‌هاى همدیگر قرار مى‌گرفته‌اند . نگاهى به نوشتارهاى بلندبالاى موجود نشان مى‌دهند که نویسنده امکان رویارویى با خواننده را ندارد و براى سوالات احتمالى او نیز پیشاپیش توضیح مى‌دهد . حکام وقت که عمر زمام‌داری‌شان معمولاً بسیار کوتاه بوده است، براى اهالى نظر ارج و قرب و ارزش و احترام والایى قائل بوده‌اند، حتى در زمان امویان و عباسیان که از مفهوم بسیار والاى آیه «ان اکرمکم عند الله اتقیکم» فاصله گرفتند و براى خویشان و بستگان خویش جایگاه والاترى قائل شدند و زمینه پیدایش نهضت بزرگ شعوبیه را فراهم ساختند، اهالى نظر کمتر از گزند آسیب‌هاى حکام وقت صدمه مى‌دیدند . حکام جدید غالباً نه‌تنها از تخصص و توانایى‌هاى طغرى‌نویس‌ها و کتاب‌السر حکام پیشین برخوردار مى‌شدند، بلکه با این یقین که عالم‌اند و محاط بر مسائل زمانه از تبحر آن‌ها در محرمانه‌ترین مسائل سرى نظامى نیز سود مى‌جستند. در ازاء آن به آنها حتى اجازه مسافرت و چه‌بسا مهاجرت به کشورهایى که با آنان رودررو مى‌جنگیدند، مى‌دادند تا نشست و برخاست‌هاى اصحاب اندیشه پا برجا بماند . ۴۵ سال پیش وقتى کلاس یازدهم بودم، شعر معروف «ایوان مدائن» زنده‌یاد خاقانى را که مى‌خواندیم، علی‌رغم کوتاهى آن خاتمه یافتنش سه چهار جلسه پر و پیمان به درازا کشید، آموزگار زیرکمان، یکى‌یکى دانش‌آموزان را تشویق مى‌کرد که از شعر روخوانى کنند و خود از شدت اشتیاق بار معانى آن لبخند بر لب دست‌ها به هم مى‌سائید و با صداى خوشش نغمه‌سرایى مى‌کرد: دندانه هر قصرى پندى دهدت نونو