«دل هم دلایلی دارد» مشق ایمان با قلم کشف و شهود

گفت‌وگو با استاد بهاءالدین خرمشاهی، برای آموختن و فراگرفتن، فرصت مغتنمی است. افزون بر این، بیان شیرین و پرنشاط او، باعث می‌شود که جسارت پیدا کنی و بر حجم پرسش‌هایت بیفزایی. هنگامی که با او تماس گرفتم و خواستم درباره آخرین اثرش که قرار است به زودی منتشر شود، برای خوانندگان خراسان توضیحاتی دهد، با بزرگواری و گرمی پذیرفت. نام آخرین اثر استاد خرمشاهی که در واقع چاپ دوم، اما ویراسته و کامل شده کتاب «از شک تا یقین» محسوب می‌شود، «دل هم دلایلی دارد» است. استاد در گفت‌وگو با خراسان، از چرایی و چگونگی انتخاب این عنوان و محتوای غنی کتاب سخن گفت؛ گفت‌وگویی که علاوه بر بحث درباره محتوای کتاب، گاه به عرصه مباحث خداشناسی و ایمان نیز کشیده شد و زمینه را برای طرح بحث‌های شیرینی در این باره، فراهم ‌کرد.
    انتخاب عنوان «دل هم دلایلی دارد»، چگونه رقم خورد؟
«دل هم دلایلی دارد» نام کتابی است از بنده، در زمینه دین و ایمان که البته بیشتر درباره ایمان است. در همین آغاز بگویم که این نام را از نوشته‌های پاسکال، دانشمند و فیلسوف اواسط قرن 17 میلادی در فرانسه که عمر کمی داشت اما آثار بسیار قابل توجهی در حوزه های مختلف علمی از خود بر جا گذاشت، گرفته‌ام. از دستاوردهای علمی پاسکال، امروزه در هواشناسی، علوم مربوط به رایانه و همچنین هیدرولیک، فراوان استفاده می‌شود. با این حال، این دانشمند فرانسوی، در زمینه علوم انسانی هم، دارای آثار مهمی است. در این عرصه، دست کم دو اثر مهم را از او می‌شناسیم؛ یکی «اندیشه‌ها» که نام کتابم را از متن آن گرفته‌ام و در ادامه توضیح خواهم داد و دیگری، «نامه‌های ولایتی» است؛ درباره مباحث درون‌بینی مبتنی بر الهیات مسیحی. این کتاب متأخر او به کار دین‌پژوهان حرفه‌ای می‌آید و بس و تا جایی که اطلاع دارم، هنوز ترجمه نشده است. اما کتاب اندیشه‌ها، ترجمه شده و سطح کتاب، به لحاظ محتوایی، بسیار بالاست. «اندیشه‌ها» به صورت جمله به جمله و پاراگراف به پاراگراف نوشته شده و به اعتقاد من، نوعی خاطره نویسی فکری است. پاسکال در این کتاب، کمتر به رویدادها می‌پردازد. امیدوارم که یک مترجم و فرانسوی‌دان خوب که در عرصه مباحث ایمانی و عرفانی هم دارای ذوق و سلیقه باشد، همت کند و ترجمه‌ای جدید از این کتاب ارائه دهد و من هم، قول می‌دهم که بر این ترجمه، مقدمه‌ای بنویسم. اما درباره «دل هم دلایلی دارد»، باید بگویم جمله کامل در کتاب پاسکال به این شکل آمده است که «دل هم دلایلی دارد که عقل از آن ها بی‌خبر است». همه اهل علم و به ویژه فیلسوفان، از مخاطبان و افرادی که ادعایی را در مقابل آن ها طرح می‌کنند، استدلال‌های عقلانی می‌خواهند و معتقدند که آن‌چه با برهان ثابت می‌شود، در جهان علم قابل قبول است. این سخن، اگرچه درست به نظر می‌رسد، اما تمام آن‌چه می‌توان گفت، نیست و موضوع «دل هم دلایلی دارد»، بررسی مابقی آن چیزی است که می‌توان بیان کرد. این کتاب، در چاپ اول، نامی دیگر داشت. آن را به انتشارات دیگری سپردم که متأسفانه در آن اشتباهاتی وجود داشت و به خوبی هم توزیع نشد.
    فکر می‌کنم توزیع کتاب خیلی سخت‌تر از انتشار آن باشد.


‌همین‌طور است؛ اصلا یکی از دلایل قوت ناشران بزرگ، توانایی آن ها در توزیع مناسب کتاب است که این روزها، خیلی از آن ها برای انجام این کار، با مشکلات عدیده روبه‌رو هستند. شاید خیلی‌ها ندانند، اما 40 درصد قیمت پشت جلد کتاب، صرف پخش آن می‌شود؛ این در حالی است که مؤلف، فقط 10 تا 15 درصد قیمت پشت جلد کتاب را می‌گیرد.
    دلایلی که دل دارد و شما در کتابتان به آن پرداخته‌اید، چیست؟
منظور ما از دل، عضو صنوبری شکلی که در سمت چپ قفسه سینه قرار دارد و خون را پمپاژ می‌کند، نیست؛ دل، مظهر قوای دَرّاکه انسان است. جالب است که در همه زبان‌هایی که پیشینه فرهنگی سترگی پشت سر آن هاست، دل در همین معنای مرکز احساسات و قوای دَرّاکه انسان مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این معنا، دل، مرکز تجلیات معنوی و شهودی نیز هست. برخی از پژوهشگران که تصور درستی از این مفهوم ندارند، حتی به متون مقدس هم خرده می‌گیرند که چرا در آن ها، دل به عنوان مرکز احساسات معرفی شده است!؟ غافل از این‌که این مفهوم، در زبان و بیان اندیشمندان، از شرق گرفته تا غرب، از حافظ گرفته تا پاسکال، ساری و جاری است و همه بر این معنا، توافق دارند. حتی در زبان روزمره و محاوره‌ای، شما با اصطلاحاتی مانند «دلم نیامد»، «به دلم افتاد» و ... روبه‌رو هستید که حکایت از این نگاه عمومی به معنای «دل»، در فرهنگ ما دارد. من یک‌بار تصمیم گرفتم کلماتی را که در زبان فارسی با «دل» شروع می شود، جمع آوری کنم؛ چیزی حدود 300 کلمه شد. پاسکال می‌گوید که این دل، این مرکز قوای دَرّاکه، دلایلی برای شناختن دارد که عقل استدلالی، عقل ریاضی دان و فلسفه‌دان، از آن خبر ندارد.
    به نظر می‌رسد که بیشتر انسان‌ها هم برای شناختی که از جهان به دست می آورند، متوسل به همین دلایل می‌شوند.
همین‌طور است که می‌گویید. اگر شما از انسان‌ها بپرسید که چگونه به خدا ایمان آورده‌اید، عده کمی هستند که به استدلال عقلانی متوسل می‌شوند و خداشناسی خود را برخاسته از عقلانیت و استدلال معرفی می‌کنند؛ در مقابل، گروه زیادی از مردم، می‌گویند که «دلم گواهی می‌دهد»، «به دلم برات شده است» و ... ، یعنی شناختشان نسبت به خداوند، ناشی از دلایلی است که دل به آن ها عرضه کرده است. با این که من در بحث خداشناسی، استدلال‌های عقلی خودم را دارم و آن را در معرض بحث و بررسی اهل فن نیز قرار داده‌ام و نقش مهمی هم در تداوم ایمان من دارد، اما آن حس نهانی که در دل دارم، آن حسی که حالتی عرفانی و غیرقابل وصف را در انسان به وجود می‌آورد نیز، در این خداشناسی، مؤثر است. این مسیر، مسیر اصلی عرفا برای شناخت خدا هم محسوب می‌شود. می‌دانید که بزرگ ترین سرمایه عارفان حقیقی، واردات قلبی آن هاست. کسانی که در خداشناسی مقام شامخی پیدا کرده‌اند، مراقب واردات قلبی خود بوده و جز خداوند را به آن راه نداده‌اند. از یکی از معصومین(ع) پرسیدند که چگونه به مقام بندگی و طاعت خداوند دست پیدا کردید؟ فرمودند: از نشستن بر دروازه دل و محاسبه کردن این که چه در دل می‌آید و چه می‌گذرد.
    نامی که برای چاپ نخست کتاب برگزیده بودید، چه بود؟
این کتاب در چاپ نخست، با نام «از شک تا یقین» منتشر شد و حجم آن، حدود 150 صفحه بود. در چاپ جدید که عنوان «دل هم دلایلی دارد» را برای آن برگزیده‌ام، حجم کتاب بیشتر شده است؛ چون پیوست‌هایی را بر آن افزوده‌ام. یکی از این پیوست‌ها، مقاله‌ای با عنوان «خدا» است که من آن را برای دانشنامه «دانش‌گستر» نوشته بودم و چون هر کسی، توانایی خرید این دانشنامه گران‌قیمت را ندارد، با کسب اجازه از ناشر، این مقاله را به عنوان پیوست، به «دل هم دلایلی دارد» افزودم.
    کتاب در قالب متن یکپارچه نوشته شده است یا به صورت فصل به فصل و مقاله به مقاله؟
متن کتاب به صورت یکپارچه است؛ اما من این پیوست‌ها را به آخر کتاب اضافه کرده‌ام.
    بقیه پیوست‌ها حاوی چه مقالاتی است؟
یک مقاله هم از مرحوم پدرم آورده‌ام که عنوانش «ربط حادث به قدیم» است؛ یعنی در این جهان حادث، هر آن‌چه مخلوق و غیرخداست، چگونه با خداوند که قدیم است، ارتباط دارد. این مسئله، یکی از دشوارترین مباحث فلسفی است. این مقاله هم، یک بار در «آرام‌نامه» چاپ شد؛ اما این مکتوب را هم خیلی‌ها در اختیار ندارند. به همین دلیل تصمیم گرفتم آن را دوباره در این کتاب منتشر کنم. تفاوت دیگری که بین «دل هم دلایلی دارد» با «از شک تا یقین» دیده می‌شود، پیشگفتار جدیدی است که من بر کتاب نوشته‌ام.
    کارهای فنی چاپ و نشر «دل هم دلایلی دارد» در چه مرحله‌ای است؟
حروفچینی انجام شده است، ولی چون گرفتار دانشنامه حافظ بودم، از این کتاب غافل شدم. ناشر هم روی حساب دوستی قدیم، صبر کرد، هرچند راغب بود کتاب هرچه زودتر روانه بازار نشر شود.
    استاد خرمشاهی، شما در انتخاب نام برای آثارتان، بسیار خوش سلیقه و دقیق هستید. بفرمایید که اولاً، دلیل تغییر نام کتاب چه بود و ثانیاً، معمولاً چه عواملی را برای انتخاب نام آثارتان، مد نظر قرار می‌دهید؟
«از شک تا یقین»، اسمی خوب، اما ساده بود. من برای انتخاب اسم کتاب‌ها، دقت ویژه‌ای به خرج می‌دهم. مثلا برای اسم مجموعه‌ای از مقالاتم، «فرصت سبز» را انتخاب کردم. چند تا از این نام‌ها برگرفته از اشعار سهراب سپهری و چند تا هم برگرفته از اشعار حافظ بود. من به کوتاهی عنوان هم خیلی توجه می‌کنم و معتقدم که عنوان کوتاه، زیباتر است. از بزرگان ما، افرادی مانند مرحوم دکتر عبدالحسین زرین کوب و استاد دکتر شفیعی کدکنی، در عنوان گذاشتن روی کتاب‌هایشان، واقعاً صاحب سلیقه بوده و هستند. من هم سعی می‌کنم، عنوانی جذاب را برای کتابم انتخاب کنم. اگر عنوانی را که برگزیدم، با وجود سادگی و زیبایی، نتوانست مفهوم را برساند، داخل پرانتز چیزی را بر آن می‌افزایم تا مکمل عنوان باشد و معنا را برساند.
    «دل هم دلایلی دارد»، از کجا آغاز می شود و در کجا به انجام می‌رسد؟
پرسش خوبی است؛ طرح موضوع در این کتاب، به جای این‌که خطی باشد، دایره‌ای است؛ یعنی انجام کار همان جایی است که آغاز کار در آن‌جا قرار دارد. این کتاب درباره اصالت ایمان است. هر چند می‌توان برای ایمان آوردن یک فرد خدانشناس، متوسل به استدلال عقلی شد، اما ایمان، متکی  به استدلال نیست. ایمان از واردات قلبی است و نیازی به دلیل ندارد.
    اگر قرار باشد به خوانندگان کتاب سفارش کنید که به یکی از مباحث کتاب، دقت نظر بیشتری داشته باشند، کدام مبحث کتاب را نام می‌برید؟
این کتاب یک تکه است و حجم زیادی هم ندارد؛ در حد یک مقاله است که موضوعی را بررسی می کند و آن را به پایان می‌رساند. بنابراین، نمی‌توان بخشی از آن را بر بخش دیگر، ترجیح داد.