نماد وجدان روشنفکری در ایران



حسین باهر
جامعه شناس


زمانی که تقریباً جامعه شناسی در ایران مطرح نبود دکتر غلامحسین صدیقی (1371-1274 خورشیدی) این رشته را در ایران بنیانگذاری کرد، البته خدمات او تنها به این مسأله ختم نشد؛ صدیقی در جایگاه یک واردکننده علم جامعه‌شناسی، علوم غربی را با علوم شرقی و زیرساخت‌ها و بسترهای آن درهم آمیخت و علم و آگاهی این ابتکار باعث شد که ما به جامعه‌شناسی به شکلی بومی و وطنی آن برسیم. در این راه شاگردان او به‌عنوان حلقه‌ای که در اطرافش گرد آمدند، همگی از جامعه شناسان تراز اول و مطرح ایرانی شدند که بعدها نسل به نسل به جامعه‌شناسی و ارتقای آن کمک کردند. مرحوم صدیقی در کنار جامعه‌شناسی و تأثیری که بر این رشته داشتند از نزدیکان و دولتمردان مرحوم محمد مصدق بودند و این انتخاب از این جهت به نظر من شایان توجه است که مصدق از چهره‌هایی خاص در کابینه خود بهره می‌برد. این چهره‌ها اصولاً انسان‌هایی سرشناس و خبره بودند که در دو بخش عملی و علمی صاحبنظر و صاحب سبک بودند. مردانی که علاوه بر جایگاه علمی، عاشق این آب و خاک هم بودند؛ و دکتر صدیقی هم یکی از همین افراد بود. او هم تحصیلکرده خارج از کشور بود و هم جامعه‌ شرقی و غربی را خوب می‌شناخت و بخوبی به مسائل آن آشنا بود. غربی‌ها در جامعه‌شناسی خود قائل به طول و عرضی زمانی و مکانی هستند و شرقی‌ها و در واقع ‌آنچنان که دکتر صدیقی آن را تبیین کرد، جامعه‌شناسی مبتنی بر عمق و ارتفاع یا اخلاق و عرفان بود. او یک روشنفکر به تمام معنا بود که نه در برابر دستاوردهای غربی ایستادگی بی‌دلیل می‌کرد و نه نسبت به آن ذوق‌زدگی و خودباختگی داشت. این استاد جامعه‌شناسی که بحق جامعه‌شناسی بسیار مدیون او است براساس بسترها و زیست سرزمینی که در آن زندگی می‌کرد به جامعه خود نگاه می‌کرد و به همین دلیل هم مکتبی که او پی‌ریزی کرد بسیار عمیق و قابل اهمیت است. اتفاقاً آنچه ما امروز کمتر در جامعه خود می‌بینیم همین است که ما با وجود دانشکده و دوره‌ها و انجمن‌هایی در این حوزه متأسفانه از یک حلقه جامعه‌شناسی برخوردار نیستیم که بتوانیم رویکرد و روشی را به دیگرانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند، نشان بدهد. از سوی دیگر؛ مهم‌ترین خدمت علمی و فرهنگی ایشان تأسیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۷ بود که نهایتاً در سال ۱۳۵۱ به دانشکده علوم اجتماعی تبدیل شد. دکتر صدیقی پس از چندی به پیشنهاد و حمایت منوچهر اقبال رئیس دانشگاه تهران و با حمایت و اصرار احسان نراقی مسئولیت تأسیس مؤسسه مطالعات اجتماعی را پذیرفت. آنقدر برکات ایشان بسیار است که مجالی کوتاه گویای زوایای پرافتخار زندگی ایشان نیست. به‌عنوان مثال ایشان از بنیانگذاران کنگره هزاره بوعلی سینا بودند و هنگامی که کنگره در اردیبهشت ۱۳۳۳ در همدان تشکیل می‌شد خودش در زندان تهران به سر می‌برد. با این‌همه جایگاه این استاد برجسته آنچنان شاخص بود که تا آنجا که می‌دانم لویی ماسینیون ایران‌شناس نامدار فرانسوی از محمدرضا پهلوی اجازه گرفت تا با دکتر صدیقی در زندان ملاقات کند. صدیقی با اینکه سال ۱۳۵۲ بازنشسته شد اما با عنوان استاد ممتاز تا سال ۱۳۵۸ همچنان به تدریس در دانشکده علوم اجتماعی ادامه داد.
مراسم تجلیل از مقام علمی زنده یاد دکتر غلامحسین صدیقی روز سه شنبه اول آبان به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در تالار اجتماعات این انجمن برگزار می شود.