روزنامه ابتکار
1397/07/30
آیا یک منتقد هنری یا ادبی، لزوما باید هنرمند یا نویسنده باشد؟ هنر نقد منهای هنر
فاطمه امینالرعایا«نقد را میتوان جدا کردن «سَره از ناسَره» و شناختن خوبیها و بدیهای یک چیز، تعریف کرد. در اصطلاح، نقد به مفهوم داوری و قضاوت دوجانبه در مورد یک گزاره است»؛ نقد را اینگونه تعریف میکنند. نقد شاخههای بسیار زیادی دارد، در حقیقت شاید به اندازه تمام گرایشهای علمی و هنری، انواع نقد وجود داشته باشد که هر کدام مستلزم دانش در آن بخش است. در این میان، حوزه نقد هنری و ادبی تنها بخشهایی هستند که با ذوق و قریحه انسانی هم سر و کار دارند اما آیا یک منتقد حتما باید یک هنرمند باشد؟
چندی پیش یک منتقد موسیقی در گفتوگویی مطرح کرده بود که برای منتقد موسیقی شدن، لازم نیست موسیقیدان باشید! این موضوع دستمایهای شد تا به آنچه که یک منتقد برای نقد سازنده و منصفانه نیاز دارد، بپردازیم.
اظهار نظر شخصی یا نقد مرجع
نقد مدرن هنری از حدود قرن 18 آغاز شده است. میگویند دنی دیدرو، نویسنده فرانسوی مخترع رسانه مدرن نقد هنری است. به گفته مورخ تاریخ هنر توماس ای.کرو «وقتی دیدرو شروع کرد به نوشتن نقد هنری، در حقیقت جای پایی درست کرد برای نسل اول نویسندگان حرفهای که ارائه شرح و قضاوت آثار نقاشی و مجسمهسازی معاصرانشان حرفهشان شود. تقاضا برای چنین تفسیرهایی محصولی بود از رسم معمول مشابه نوینی که از آخرین آثار هنری نمایشداده شده در نمایشگاههای عمومی، منظم، رایگان روز خبر میدادند». بعد از دیدرو هر روز بر منتقدان حوزههای ادبی و هنری افزوده میشود اما سوال این است که آیا تمام این صدها هزار منتقد ادبی و هنری، بر شاخههای هنری که در آنها به نقد میپردازند تسلط دارند؟ محمدرضا فیض، پژوهشگر و منتقد موسیقی درباره آنچه که یک منتقد هنری را به یک منتقد خوب تبدیل میکند به «ابتکار» میگوید: مجموعه دیدگاهها بر فضای عمومی تاثیرگذار هستند. به طور مثال در حوزه سیاست هر کس حتی اگر وارد دانشکده علوم سیاسی نشده باشد میتواند اظهار نظر کند ولی طبیعی است که اظهار نظری که او میکند تا با آنچه که یک سیاستمدار است و با مبانی سیاست آشنایی دارد، تفاوت داشته باشد. بنابراین تا جایی که به ابراز دیدگاه برمیگردد، اظهار نظر کردن خوب است و این نشان میدهد که فضای گستردهای برای گفتوگو فراهم است اما زمانی که این اظهار نظرها نقش مرجعیت بازی کنند، بسیار آسیبزا خواهند بود. ولی اینکه چه مواضعی میتواند عیار بالاتری برای یک نقد فراهم کند و جایگاه مرجعیت داشته باشد، در حوزه موسیقی چون این هنر یک پدیده بسیار چندوجهی است، حیطههای متفاوتی از دانشها میتوانند عیار آن را بالا ببرند. بنابراین هر کس بنابر تخصصش از یک حیطه به نقد موسیقی میپردازد.
این پژوهشگر درباره نقدی که بتواند به نوعی ادعای مرجعیت داشته باشد، میگوید: این نقد باید گزینشگرا عمل کنند و تنها درباره یک وجه خاص صحبت کند، کلیگویی در حوزه موسیقی مانند کلیگوییهای متداول در جامعه است که کارایی آنچنانی نخواهد داشت.
از نقد گفتاری تا نقد نوشتاری
فیاض با اشاره به پیشرفت فراوان در حوزه نقد موسیقی در سالهای اخیر میافزاید: به عنوان کسی که بالای 25 سال در این حوزه مشغول نوشتن بودهام این پیشرفت را کاملا احساس میکنم و مهمترین علت این است که ما از فرهنگ نقد گفتاری، به فرهنگ نقد نوشتاری رسیده است. سالهای گذشته نقد عبارت بود از آنچه که استادی در کلاس خود میگفت بدون آنکه مکتوب شود. انتقال از فرهنگ گفتاری به نوشتاری به معنای مسئولیتپذیری و با دقت بیشتر عمل کردن است. طبیعی است که هر نوشتاری از عیار بالایی برخوردار نخواهد بود اما همین انتقال نشان میدهد که ما در مسیر درستی قرار داریم.
او همچنین با اشاره به سهم تحصیلات آکادمیک در حوزه موسیقی بر پیشرفت نقد میگوید: زمانی که در حوزه تحصیلات در موسیقی چنین توسعه کمی داریم، طبیعی است که حتی اگر درصد کوچکی از جوانان علاقهمند به تعقیب فرآیند نقد باشند، بسیار اثربخش خواهد بود. در زمانی نه چندان دور در حوزه موسیقی حداکثر سالی 20 فارغالتحصیل داشتیم و اگر قرار بر توزیع گرایشهای متفاوت موجود بین این تعداد باشد، طبیعی است که منتقدان بسیار کمی پرورش پیدا میکردند. اما امروز با توسعه بسیار بالا فضای گفتوگو درباره موسیقی افزایش مییابد.
اهمیت ذوق و قریحه در منتقد
کاوه میرعباسی، مترجم و نویسنده معتقد است یک منتقد ادبیات الزاما نباید یک نویسنده باشد. او به «ابتکار» میگوید: آشنایی داشتن با شاخههای هنری موضوع مهمی است اما لزوما یک منتقد هنری یا ادبی نباید یک هنرمند یا نویسنده باشد. همانطور که در دانشگاه هم در رشته سینما گرایش نقد فیلم وجود دارد اما فارغالتحصیلان آن لزوما فیلمساز نیستند یا در حوزه ادبیات یک منتقد برجسته در ادبیات فرانسه وجود دارد به نام سنت بوو تنها یک کتاب آن هم به شکل زندگینامه نوشته است اما اهمیت او در مقام منتقد هیچ ربطی به رمان او ندارد. بنابراین ضرورتی در این حیطه وجود ندارد. در حوزه موسیقی هم رشتهای به نام موزیکولوژی با موسیقیشناسی وجود دارد که در آن بدون آنکه سازی نمیآموزند اما در حوزه موسیقی صاحب نظر و موسیقیشناس هستند.
میرعباسی با اشاره به اهمیت وجود ذوق و قریحه هنری و ادبی در منتقد این شاخهها ادامه میدهد: یک منتقد هنری اگر شعور هنری را در رشته مورد نظرش نداشته باشد، هیچگاه نمیتواند نقد خوبی بنویسد و یک نوع تبعیت کورکورانه از قواعد آموخته انجام میدهد. در میان منتقدان ادبی، کسانی وجود دارند که شعور ادبی ندارند، حتی ممکن است کتابهای بسیاری خوانده باشند. نکته مهم این است که آیا منتقد میتواند جانمایه اثر را درک کند یا نقد را بر اساس فرمولهای مشخص و ماشینی انجام داده است.
سایر اخبار این روزنامه
رئیس جمهوری ، اسلامی ، دژپسند، رحمانی و شریعتمداری را برای تصدی وزارتخانه های راه،صمت، اقتصاد و کار به مجلس معرفی کرد
محمدصادق جنان صفت
گروه اقتصادی منسجم دولت با گرایش نامشخص
آیا یک منتقد هنری یا ادبی، لزوما باید هنرمند یا نویسنده باشد؟
هنر نقد منهای هنر
آیا نقش دلار در اقتصاد جهان کمرنگ میشود؟
مچ اندازی طلا و دلار در عرصه دیپلماسی
اهداف موازی کاری با دولت چیست؟
سایههای روی «پاستور» الهام برخوردار
دونالد ترامپ اعلام کرد که آمریکا از پیمان «INF » با روسیه خارج میشود
گام به گام تا جنگ سرد نوین
از شوخی با شریعتمداری تا حرفهای ناگفته معاون اول رئیسجمهوری در مراسم روز ملی صادرات
مجلس از سخنان رضا اردکانیان درباره حقابه کشاورزان اصفهانی قانع نشد
«ابتکار» تاثیر مشق نوشتن و حلالمسائلها در یادگیری دانشآموزان را بررسی میکند
دنیای طوطیوار آموزش!
از شوخی با شریعتمداری تا حرفهای ناگفته معاون اول رئیسجمهوری در مراسم روز ملی صادرات