الگويي در مديريت بحران

اصطلاح مرغ همسايه غاز است را شنيده‌ايد. اين ضرب‌المثل براي توصيف رفتاري به كار مي‌رود كه هر چيز همسايه را خوب مي‌بيند و رفتار خودي را بد توصيف مي‌كند. اين يك ويژگي شايع رفتاري در جامعه ما است؛ البته لزوما قديمي نيست، ولي ناشي از فقدان حس اعتماد به نفس يا بدبيني به جامعه خويش است كه اقدام خودمان را كم‌اثر، بي‌اهميت و حتي منفي ارزيابي مي‌كنيم و هر اقدام ديگران را محصول ذكاوت و هوش و درايت و دورانديشي آنان مي‌دانيم. هر چقدر كه اين فرهنگ و رفتار بد است، عكس آن نيز نادرست است؛ به اين معنا كه به صورت قراردادي همه ايده‌ها و سياست‌ها و اقدامات خود را عاقلانه و داهيانه بدانيم و كارهاي ديگران را كم‌اهميت و نابخردانه تلقي كنيم. بايد حب و بغض و ارزش‌گذاري‌هاي اينچنيني را از تحليل خود حذف كنيم. اين حب و بغض‌ها ما را به بيراهه مي‌برد و از حقيقت دور مي‌كند. هنگامي كه محمد بن‌سلمان اقدام به انجام برخي اصلاحات كرد، برخي از دوستان در داخل كشور يا حتي ايرانيان بيرون از كشور، چنان ذوق‌زده شدند كه گويي خاورميانه مصلح قرن 21 خود را شناخته است. او همزمان سفارشي نيز به موسسه مكنزي داد تا سند چشم‌انداز 2030 عربستان را بنويسد و آن را با آب و تاب تبليغ كردند. همان زمان و در ارديبهشت سال 1395، يادداشتي در روزنامه اعتماد نوشتم تحت عنوان عربستان و تجربه ايران و به نقد اين نگاه عوامانه در برنامه‌ريزي توسعه پرداختم و توضيح دادم كه اين چشم‌انداز عربستان محقق نخواهد شد و خيلي زودتر از آنچه تصور كرده‌ايم با بن‌بست مواجه مي‌شود.
متن حاضر را درباره عربستان نوشتم تا توضيح دهم كه ذهنيت معتقد به «مرغ همسايه غاز است» چگونه خود را از فهم واقعيت محروم مي‌كند. يكي از دوستان روزنامه‌نگار كه اوضاع امروز محمد بن‌سلمان را ديد، دعا مي‌كرد كه اصلاحات او در داخل شكست نخورد! گمان مي‌كرد كه او اصلاحاتي انجام داده است. او برخي كارها را برحسب ضرورت انجام داده كه ديگران را هم آن را انجام خواهند داد ولي كارهاي اساسي را مغفول گذاشته كه ريشه هر اصلاحاتي را مي‌خشكانند.
ولي اكنون مي‌خواهم روي ديگر سكه را هم بگويم. نحوه مديريت عالي دولت تركيه در برخورد با قضيه خاشقجي براي ما آموزنده است. اول و مهم‌تر از هر چيز اطلاع‌رساني متمركز، قطره‌اي و بدون تناقض، موجب شد كه روند كل جريان در اختيار سياست دولت تركيه باشد. حال نگاه كنيد به رفتار ما در اتفاقات مشابه. آخرين موردش حادثه تروريستي اهواز در روز ارتش بود. انواع و اقسام اظهارنظرات متفاوت و غير مسوولانه و گيج‌كننده در فضاي عمومي منتشر مي‌شد و ذهنيت عمومي را تخريب كرد. هر كسي كه نماينده بود، يا در دولت و حكومت بود، به اظهارنظرات خبري مشغول بود. موضع‌گيري‌هاي فوري موجب بي‌اعتمادي در داوري‌ها مي‌شود. چيزي كه در ايران بسيار رايج است.
مواضع دولت تركيه در اين ماجرا از دو جهت قابل توجه بود؛ اول از حيث فني و شكلي. نحوه اطلاع‌رساني، نحوه طرح پرسش‌ها و... موجب شد كه مخاطبان احساس نكنند كه فريبكاري در امر اطلاع‌رساني وجود دارد. مواضع و ادبيات آنان در برابر عربستان تابع خشم سياسي آنان نشد. بسيار ديپلماتيك و محترمانه رفتار كردند. حتي سازش‌هايي هم انجام دادند و اجازه خروج به كنسول عربستان را دادند. ولي بي‌طرفي خبري و در عين حال ذي‌حق بودن يك كشور در رسيدگي به اتفاقي كه به عنوان جنايتي در خاك آن رخ داده مورد توجه همه قرار گرفت. اين رفتار به گونه‌اي بود كه عربستان را وادار به پذيرش اصل ماجرا كرد كه ضربه سهمگيني به آن رژيم زد كه برخلاف ادعاهاي اوليه‌اش در اين باره بود.


موضع دوم و مهم دولت تركيه سوگيري روشن آن عليه عربستان بود. در واقع برخلاف خيلي كه گمان مي‌كردند عربستان با پول تركيه را مي‌خرد و اين ترور را ماله‌كشي مي‌كند، اصلا در اين مسير گام برنداشت. اختلافات دو كشور عميق بود، ولي در جريان ترور رو نشد. در حالي كه معلوم است دولت تركيه خيلي آرام و متين در پي انتقام گرفتن از عربستان است. چرا؟
عربستان پس از آمدن محمد بن‌سلمان يك جهش سياسي در منطقه كرد. در اولين گام نيز عليه تركيه عمل كرد. با حمايت از كودتا عليه محمد مرسي و اخوان‌المسلمين دشمني ترك‌ها را براي خود خريد. سپس نزديكي بيش از حد به اسراييل و از همه بدتر حمايت ضمني از كودتا عليه اردوغان و اين اواخر اقدامات عليه قطر و نيز كمك يا دخالت در كاهش ارزش پول تركيه، اردوغان را به كلي عصباني كرده بود و اين مار زخم خورده فقط در پي فرصتي بود كه نيش خود را بر بدن اين دشمن فرو كند. به علاوه جايگاه تركيه در جهان اسلام نه از سوي ايران، بلكه از سوي عربستان در خطر بود و اين نيز مي‌توانست انگيزه مضاعفي را به اردوغان دهد كه اقدام به فروش سياست نكند. ولي هيچگاه كسي از مواضع آنان متوجه نشد كه كينه و بغض فروخفته‌اي نزد ترك‌ها از عربستان وجود دارد كه راهبر سياست‌هاي آنان در قضيه خاشقجي است. همان‌قدر كه بايد از خبط‌هاي محمد بن‌سلمان درس گرفت، بايد از سياست دقيق و خوب اردوغان در اين مورد نيز درس گرفت.