با واقعیات فوتبال حرفه‌ای کنار بیاییم

به طور کلی فضای نسبتا دو قطبی حاکم بر رسانه‌های ورزشی در ایران، معمولا یکی از عوامل ناخشنودی هواداران سایر باشگاه‌ها بوده و آن‌ها خیلی از مواقع پرسیده‌اند چرا رادیو، تلویزیون، مطبوعات و حتی خبرگزاری‌ها و سایت‌های اینترنتی بیشتر به اخبار مربوط به پرسپولیس و استقلال می‌پردازند در حالی که باید همه باشگاه‌ها را به یک چشم نگاه کنند. باید گفت بیشتر این توقعات، نابه‌جا و غیرقابل هضم است. توجه یکسان به همه تیم‌ها، یک ایده شبه‌سوسیالیستی است که قرابتی با واقعیات دنیای امروز و مخصوصا حوزه به شدت رقابتی و مخاطب‌محور فوتبال ندارد. رسانه‌ها به صورت ذاتی گرایش به جلب نظر اکثریت دارند و وقتی بیشتر مردم ایران به پرسپولیس و استقلال علاقه‌مند هستند، طبیعی است که پوشش اخبار آن‌ها در اولویت باشد. انواع و اقسام شواهد میدانی و البته نظرسنجی‌ها به این نتیجه ختم می شود. حالا آیا واقعا سهم همه این تیم‌ها از توجه رسانه‌ای باید یکسان باشد؟ آیا اصلا برای رسانه‌ها مقرون به صرفه است که به همه این تیم‌ها به یک گونه نگاه کنند؟ موضوع مثل این است که یک شبکه تلویزیونی سر ساعت 10 شب و در اوج مخاطبش، برنامه آموزش آشپزی یا نحوه تست‌زنی در کنکور پخش کند! آیا هیچ شبکه‌ای این ریسک را می‌کند؟ وقتی برای خرید بلیت گران‌شده بازی پرسپولیس طي هشت ساعت سه میلیون متقاضی پیدا می‌شود که تازه این با توجه به محدودیت جنسیتی حضور در ورزشگاه است، چطور می‌توان فینال آسیایی این تیم را مثلا شبیه ذوب‌آهنی دید که در همه این سال‌ها به ندرت توانسته حتی نیمی از ظرفیت مختصر ورزشگاه خانگی‌اش را پر کند؟
رسانه‌هاي ايران به اين دليل توجه به پرسپوليس و استقلال را در اولويت قرار مي‌دهند كه اين دو تيم در سراسر كشور هواداران پرشماري دارند. برخي از باشگاه‌هاي معترض اما از اصل اين موضوع شاكي هستند و معتقدند اهالي هر شهر و استاني بايد هوادار تيم اقليم خودشان باشند. اين هم از همان داستان‌هايي است كه هيچ پايه و اساس درست و روشني ندارد و ساخته ذهن غيرحرفه‌اي ماست. فوتبال مرز ندارد، زبان ندارد، لهجه ندارد. هر كجا قلب آدم بلرزد، سرزمينش همان‌جاست. در خبرهاي همين چند روز داشتيم كه يك ژاپني براي تماشاي بازي رفت بوکاجونیورز و ریورپلاته در فینال کوپا لیبرتادورس، 33 ساعت تا آرژانتين پرواز كرده، اما چون اين بازي به دليل بارش باران به تعويق افتاد و مرخصي او به پايان رسيد، ناچار شد بدون تماشاي مسابقه به كشورش برگردد! آيا مي‌توان اين ژاپني را مواخذه كرد كه چرا هوادار اين همه تيم فوتبال قدرتمند در كشور خودش نيست؟ در حالي كه آندرس اينيستاي نامدار بعد از جدايي از بارسلونا راهي ليگ ژاپن مي‌شود و در حالي كه نمايندگان اين دو كشور قهرمان دو دوره اخير ليگ قهرمانان آسيا هستند، يك ژاپني چنين ديوانه‌وار تيمي ديگر را دوست دارد. آيا مي‌شود از او خرده گرفت؟ پافشاري ما براي اينكه مثلا همه آذري زبان‌ها باید هوادار تراكتورسازي باشند يا همه اصفهاني‌ها پشت سپاهان بايستند، همانقدر غير حرفه‌اي است كه اصرار کنیم مسابقات پرسپوليس و استقلال در آسيا، جنبه ملي دارد و در چنين بزنگاه‌هايي همه ايران بايد حامي اين دو تيم باشند. اگر آنجا مرز جغرافیایی را قبول نداريم، اينجا هم نبايد داشته باشيم. آمار رسمي يوفا نشان مي‌دهد بارسلونا 587 ميليون هوادار در جهان دارد؛ آيا همه اين‌ها كاتالان هستند؟ افكارسنجي‌ها در ايتاليا حاكي از آن است كه 40 درصد مردم اين كشور 60 میلیونی هوادار جدي فوتبال هستند و از اين بين، 35 درصد به يوونتوس علاقه دارند. اين يعني يووه حدود 9 ميليون هوادار در ايتاليا دارد، در حالي كه جمعيت شهر تورين به زحمت از يك ميليون نفر تجاوز مي‌کند. این موضوع را چطور تحلیل می‌کنید؟ آیا وقت آن نرسیده با واقعیات و بدیهیات فوتبال حرفه‌ای کنار بیاییم؟!