اخبار ویژه

برنامه هسته‌ای را با وعده ارزانی حراج کردید، کافی نیست؟!
مستند روشنگر فروشنده یک نشان می‌دهد چه کسانی از کیسه ملت و به هزینه ملت شعار رفع تحریم در مذاکره با کدخدا را دادند و حل همه مشکلات اقتصادی و محیط‌زیست و آب خوردن مردم را به برجام گره زدند.
محسن مقصودی مجری برنامه ثریا در تحلیلی نوشت: آقای روحانی 20 مهر 1394 در آستانه تصویب برجام فرموده بود که تحریم‌ها عامل گرانی 20 درصدی اجناس است. او اخیرا هم وعده داد اگر FATF  باشد، اجناس 20 درصد ارزان‌تر می‌شود.
آقای رئیس‌جمهور!  با وعده ارزانی بیست درصدی قبلی‌تان، قیمت ارز بیش از 200درصد رشد داشت! خدا به داد ملت برسد با این وعده بیست درصد ارزانی جدیدتان...


من اما وقتی از «ارزانی بیست درصدی» سخن می‌گویید، یاد غنی‌سازی بیست درصدی می‌افتم که حاصل خون شهریاری‌ها و احمدی‌روشن‌ها بود و متاسفانه «ارزان» و «تقریبا هیچ» معامله‌اش کردید.
نمی‌دانم چرا بعد از تجربه و عبرت برجام هنوز هم اصرار دارید که مشکلات اقتصادی کشور در تعامل با خارجی‌ها حل می‌شود. شما به جای این بیست درصدهای فرضی و بعضا خیالی، اگر با اهرم شفافیت و اصلاح نظام بانکی، نقدینگی را کنترل می‌کردید، امروز به جای بیست درصد، جلوی رشد 200 درصدی قیمت ارز و به تبع آن رشد بی‌سابقه قیمت کالاها و مسکن را گرفته بودید.
برخی مسئولان گویا خودشان هم باورشان شده که در آدرس غلطی که به خارج از کشور می‌دهند آش نذری می‌دهند!
نه جهش قیمت ارز در سال 91 ریشه خارجی داشت و نه جهش سال 97، اما افسوس که هم در سال 91، دشمن (اوباما) توانست کاهش ارزش پول ملی را به حساب توانمندی خودش در تحریم‌ها بزند و هم سال 97 کاهش شدید ارزش پول ملی به حساب شدت تحریم‌های ترامپ گذاشته شد! همان‌طور که عرض شد، ریشه مشکلات و جهش قیمت ارز به رشد بی‌محابای نقدینگی در نظام بانکی و حرکت آن به سمت فعالیتهای سوداگرانه و غیرمولد مربوط می‌شود، اما چرا برخلاف کارشناسان، مردم گمان می‌کنند ریشه مشکلات از مقاومت ما و تحریم‌های آمریکاست؟! همان ماجرای آدرس غلط آش نذری و رها کردن صف نان است!
باید گفت که ما بیش از آنکه از قدرت اقتصادی آمریکا ضربه بخوریم از قدرت رسانه‌ای و موج‌سازی در افکار عمومی آنها ضربه خوردیم.معیار دوگانه روحانی درباره FATF   و توافق آب‌وهوایی پاریس
اگر به تعبیر درست رئیس‌جمهور، هدف از تدوین توافق پاریس توسط قدرت‌ها، جلوگیری از توسعه و پیشرفت کشورهاست، همین گزاره درباره ‌FATF   نیز صدق می‌کند و همان قدرت‌های تدارک‌کننده  توافق پاریس، کارکرده ‌FATF را راه انداخته‌اند. دست بر قضا، مقر کارگروه ‌FATF نیز در پاریس است.
رئیس‌جمهور در جلسه هیئت  دولت و در بخشی از سخنان خود به مسائل زیست‌محیطی  به ویژه موضوع پیوستن به معاهده پاریس اشاره کرد و گفت: «برخی مقالاتی که در دنیا نوشتند گویی برای عدم توسعه ما ساخته شده است و الا این مقالات برای خودشان نیست، ما هم گاهی گرفتار یکسری مقاله شدیم و رفتیم پشت سر آن مقاله‌ها و ملت خودمان را به دردسر انداختیم؛ آنها هم خودشان هیچ مراعات نمی‌کنند؛  مگر آنها این مسئله و بحث‌های مربوط به گازهای گلخانه‌ای را که می‌گویند، خودشان مراعات می‌کنند».
رئیس‌جمهور با بیان اینکه باید برای محیط‌زیست و نیز رفاه مردم تلاش کنیم، گفت: «این همه آلودگی در دنیا انجام می‌گیرد اما به خودمان که می‌رسیم، می‌خواهیم خط به خط را اجرا کنیم، فکر می‌کنیم اینها آیات قرآنی است در حالی که چنین نیست و اینها توصیه‌هایی است که در دنیا شده و ما هم باید به آن توصیه‌ها توجه کنیم ولی زندگی مردم برای ما اصل است.»
رجانیوز با استناد به این سخنان آقای روحانی می‌نویسد: صحبت‌های رئیس‌جمهور نه تنها درست بلکه بسیار دقیق هم است. نهادهای بین‌المللی حکم نردبانی را دارند که کشورهای توسعه یافته از آن بالا رفتند و حالا آن را پرت کرده‌اند که دیگران از آن استفاده نکنند. پیمان آب و هوایی پاریس هم از آن مستثنی نیست، پیمانی که به بهانه آلودگی محیط‌زیستی محدودیت‌های سرسام‌آوری در راه پیشرفت کشورهای در حال توسعه می‌گذارد بدون آنکه پاسخ دهد مسئولیت وضع کنونی آب و هوای جهان با چه کسی است و چرا آمریکا و چین، بیش از 40 درصد گازهای گلخانه‌ای را تولید می‌کنند. اما حاضر به کاهش فعالیت‌های مضر خود نیستند و حتی آمریکا از توافق پاریس خارج شده است. قابل ذکر است که 80 درصد گازهای گلخانه‌ای که در جو زمین رها شده، تنها حاصل فعالیت 25 درصد جمعیت دنیا (کشورهای غربی و پیشرفته) است.
این صحبت‌های روحانی در حالی است که امضای توافق آب و هوایی پاریس و پذیرفتن برخی تعهدات که ضد توسعه و پیشرفت کشور است را همین دولت انجام داده است!
سند مشارکت ملی مدنظر (INDC) ایران برای توافق پاریس در تاریخ 20 آبان 94 به تصویب هیئت‌ دولت رسید و در تاریخ 20 آذر94، در دبیرخانه کنوانسیون تغییر اقلیم سازمان ملل ثبت شد. در نتیجه ثبت این سند کشور به صورت غیرمشروط 4 درصد و به شرط لغو تحریم‌ها و دریافت کمک‌های خارجی 12 درصد انتشار دی‌اکسیدکربن خود را کاهش می‌دهد که عمل به این تعهد بین سال‌های 2020 تا 2030 میلادی رقمی معادل 52/5 میلیارد دلار هزینه برای ایران دربردارد.
رئیس‌جمهور در حالی انتقادات جدی به توافق آب و هوایی پاریس وارد کرده که دولت در حال پیگیری جدی آن است. اخیرا چند وزیر دولت از جمله وزیر نفت، وزیر امور خارجه و حتی رئیس‌ سازمان محیط‌زیست نیز در نامه‌ای جداگانه خطاب به مجلس درخواست کرده بودند هرچه سریعتر لایحه پیوستن ایران به معاهده پاریس را تصویب کنند.
فارغ از همه این مسائل سوال اصلی اینجاست که مگر دیگر نهادهای ساخته شده توسط قدرت‌های جهانی کاری غیر از این می‌کنند که روحانی فقط به پیمان پاریس می‌تازد؟ چرا از نظر روحانی پیمان پاریس قرار است راه توسعه ما را ببندد اما FATF قرار است هزینه‌های ایران را 20 درصد کاهش دهد و پولشویی و تروریسم را از بین ببرد؟
با منطق روحانی که معتقد است «مگر آنها این مسئله و بحث‌های مربوط به گازهای گلخانه‌ای را که می‌گویند، خودشان مراعات می‌کنند» آیا آنها مسئله مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم را رعایت می‌کنند؟ که اگر این بود چرا تامین مالی داعش و سایر تروریست‌ها از جانب آمریکا و اسرائیل و اروپا انجام می‌شود و صدایی از ‌FATF بیرون نمی‌آید؟ یا چرا هر روز رویترز و وال استریت ژورنال از بیشترین پولشویی‌های دنیا در اسلونی و کانادا و... دم می‌زنند ولی سیاست‌مدارانشان ایران را متهم ردیف اول می‌دانند؟اعتراض فعالان زیست محیطی به وعده روحانی
به دنبال اعلام موافقت دولت با «طرح انتقال آب خزر به کویر مرکزی» که از سوی حسن روحانی رئیس جمهوری در سفر به سمنان اعلام شد جمعی از سازمان‌های مردم‌نهاد محیط زیستی با امضای یک نامه فوری به رئیس دفتر رئیس‌جمهور، خواستار توقف فوری طرح و مطالعه بیشتر و لحاظ نظرات کارشناسی در این طرح از سوی دولت شدند.»
روزنامه هفت صبح، ضمن انتشار مطلب فوق نوشت: یکی از راه‌های مهم برای غلبه بر این مشکلات آبی، استفاده از آب‌های شور و شیرین کردن آن‌هاست؛ پروژه‌ای که در خلیج فارس اجرا شده اما تا به حال در دریای خزر با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو بوده.
چرا بین شیرین کردن آب خلیج فارس و آب دریای خزر تفاوت وجود دارد؟ مهم‌ترین نکته در ضایعات و اثرات زیست محیطی شیرین کردن آب دریاست. از هر متر مکعبی که آب شور، شیرین می‌شود چیزی نزدیک به 40 درصد آن قابل استفاده است و 60 درصد آن حتی شورتر از قبل می‌شود که باید آن را به شکلی از محدوده خارج کرد.
در نوار ساحلی جنوب کشور مانند بوشهر، بندرعباس، بندر امام، چابهار و... پروژه‌های زیادی از شیرین کردن آب‌های خلیج فارس به خوبی اجرا شده. نکته اینجاست که خلیج فارس به آب‌های آزاد وصل است و بخشی از آب‌های شور باقی مانده از شیرین کردن آب را یا دوباره به دریا باز می‌گردانند یا در منطقه‌ای، نمک‌ها را تخلیه می‌کنند.
چنین روشی اما برای دریای خزر امکان‌پذیر نیست. اولاً به دلیل آنکه دریای خزر به آب‌های آزاد وصل نیست با بازگرداندن آب‌های شور، اوضاع این دریا نامناسب شده و از نظر زیست محیطی با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شود. دوماً امکان دفن نمک‌ها در منطقه وجود ندارد زیرا برخلاف جنوب کشور، زمین‌های اطراف دریا در شمال کشور همگی حاصل‌خیز است و فعالیت‌های کشاورزی در آن انجام می‌شود.
مشکل دیگر برای شیرین کردن آب دریای خزر، منابع محدود آبی است. با برداشت آب از خلیج فارس مشکل جدی از نظر منابع آبی به وجود نمی‌آید و آب‌های آزاد دوباره این منابع را پر می‌کنند. دریای خزر اما به علت آنکه دریاچه است و به آب‌های آزاد متصل نیست، با محدودیت شدیدی روبه‌رو است و برداشت غیر منطقی آب از آن باعث کم شدن آب این دریای استراتژیک خواهد شد.