نقدی بر دیدگاه‌های یک دوست اعتدالی

دوست عزیز و بزرگوارم جناب آقای دهقان، را از نزدیک‌ترین اعضای حزب اعتدال و توسعه به گفتمان اصلاحات می‌شناسم که همیشه نسبت به اصول اصلاحات و بزرگان این جریان رویکردی مثبت، واقع‌گرایانه و توام با احترام و ادب از خود نشان داده‌اند. ایشان به عنوان رسانه‌ای‌ترین عضو این تشکیلات، در آخرین نوشته‌ها و تحلیل‌های خود، ضمن پیش کشیدن مفهومی به نام «گفتمان اعتدال» از اصلاح‌طلبان اعتدالی در مقابل اصلاح‌طلبان ساختارشکن سخن گفته‌اند. بر لزوم استمرار ائتلاف برسازنده دولت اعتدالی تاکید کرده‌اند. نسبت به اتفاقات سال 84 هشدار داده و کوشیده‌اند با انذار اصلاح‌طلبان و مردم از فاصله گرفتن از دولت، نسبت به پیامدهای این انشقاق هشدار دهند. آغاز انشقاق و اختلاف از استقلال‌طلبی اعتدالیون از گفتمان اصلاحات ناشی می‌شود. ایشان در حالی از گفتمان اعتدال سخن می‌گویند که در تعریف مبانی و چارچوب آن، ممیزات و مرزبندی‌هایش، قدمی برنداشته‌اند. هنوز متنی چارچوب دار که در آن خصایص گفتمان مدنظر ایشان را بیان کند، دال مرکزی و سایر دال‌ها و عناصر گفتمانی‌شان را تعریف کرده و چگونگی صورت‌بندی و مفصل‌بندی عناصر سازنده این گفتمان را عیان سازد، منتشر نکرده‌اند. استمرار ائتلاف و اتحاد خردگرایان منافع ملی محور و انذار از انشقاق منتهی به افراطی گرایی‌‌ای که  کشور در دهه هشتاد بدان مبتلا گردید، سخنی بس متین و استوار است. اما وقتی این سخن از زبان پیر خردمند و وارسته ایراندوستی چون بهزاد نبوی بیان می‌شود، مورد تامل سطوح مختلف سیاست‌ورزان و مردم قرار می‌گیرد و آنگاه که بر زبان دوستان حزب اعتدال و توسعه‌ای رانده می‌شود، با واکنش منفی بدنه حامی مواجه می‌شود. می‌دانید چرا؟ چون جامعه جنبشی بهبودخواه و دولت‌ساز، علاوه بر گفتارها، کردار‌ها را نیز مورد واکاوی قرار می‌دهد. جامعه می‌بیند و با تمام وجود می‌پذیرد که در کانون گفتار و کردار بهزاد نبوی، منافع ملی کشور و مصالح عمومی ملت قرار دارد و در رفتار و گفتار دیگران تناقضی آشکار مشاهده می‌شود. منطق مبتنی بر منافع یک حزب و اعضایش، حداکثر بر اعضای آن حزب اثر می‌گذارد. بهزاد نبوی به عنوان یکی از با احترام‌ترین شخصیت‌های سیاسی کشور، از زندان به روحانی نامه می‌نویسد و از ایشان می‌خواهد که سیاست خارجی و اقتصاد کشور را در دستور کار قرار دهد و وقت و انرژی خود را صرف پیگیری امور مربوط به زندان ایشان و دوستانش صرف نکند، اما برخی افراد بدون لحاظ شرایط خاص کشور، دولت را به موسسه کاریابی خود و خانواده‌هایشان تبدیل کرده‌اند. اینجاست که تفاوت تاثیر سخن و کنش سیاست‌ورزان بر عرصه اجتماع آشکار می‌شود. گفتمان‌ها از گفتار صرف پدید نمی‌آیند، کردارها در ساماندهی و مفصل‌بندی گفتمان‌ها نقشی تعیین کننده دارند. مرزبندی‌ها فراتر از بازی‌های زبانی است و کردار‌ها را شامل می‌شود؛ در حالی اصلاح‌طلبان را به عبرت از انشقاق 84 فرامی‌خوانید که از اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان اصیل فاصله می‌گیرید، اصلاح‌طلبی به دیگری تبدیل می‌شود و با یاران معجزه هزاره سوم فالوده می‌خورید؛ جای دوری نروید، نزدیک‌ترین فرد به آقای نوبخت دبیرکل محترم حزب اعتدال و توسعه و رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور، یار غار و مغز متفکر اقتصادی رئیس همان دولتی است که امروز در نقش اپوزیسیون نظام، رئیس‌جمهور مورد حمایت اصلاح‌طلبان را به مناظره فرامی‌خواند. امروز عقلای کشور بر استمرار ائتلاف خردگرایان منافع ملی محور، اجماع نظر دارند، حال آنکه این ائتلاف علاوه بر اجماع نظر نخبگان سطح ملی، همراهی سطوح دیگر را نیز مطالبه می‌کند. اگر به میزانی که راهبران جریان اصلاحات در تبیین موانع روحانی و دولتش برای جامعه جنبشی تلاش می‌کنند، دولتمردان در سطوح مختلف از خویشاوندگرایی، باندبازی و اصلاح‌طلب ستیزی فاصله می‌گرفتند، زمینه‌های اتحاد و انسجام به مراتب بیش از اکنون فراهم بود. خودی و دیگری‌سازی و اعوجاج‌آفرینی و ایجاد گسست در جرگه خردگرایان منافع ملی محور، از سوی هر کسی و در هر سطحی امری مذموم است. در این وضعیت، سرکنگبین گفتار درمانی نه تنها چاره کار نیست که بر صفرای انشقاق خواهد فزود. هر ائتلافی که نسبت به مبانی شکل‌گیری‌اش بی‌التفات باشد و قرائتی معطوف به مصالح باندی، حزبی و شخصی را بر مبانی کلان‌تر و مورد وثوق و پذیرش جریان‌های حاضر در دوران مبارزه را نادیده بگیرد، در وادی اضمحلال پای گذارده است. برخی اقدامات مشروعیت سوز و انفعالی، پوپولیست‌ها را جری کرده است. تقویت اتحاد بر مبنای اصل ترجیح منافع ملی بر مصالح جناحی و مصالح جناحی بر مصالح حزبی و شخصی، آغاز ترمیم انشقاق احتمالی است. رئیس‌جمهور محترم و نزدیکانش بیش از دیگران در بازسازی مجدد این ائتلاف و غنی‌سازی مبانی انسجام، امکانات و ظرفیت‌های کاربردی دردست دارند.
* فعال سیاسی اصلاح‌طلب