اولویت های فراموش شده !

حادثه غم انگیزآتش سوزی در یک واحد آموزشی غیر دولتی پیش دبستانی در زاهدان ودرگذشت سه دانش آموز خرد سال، بار دیگر همه خاطرات تلخ حوادث مشابه را برای ایرانیان زنده کرد .اگر در کشور ما اصول ایمنی در همه زمینه ها رعایت شوند و زیرساخت های مراکز آموزشی و عمومی وخصوصی با تکیه بر دانش پیشگیری از حوادث بنا نهاده شوند ، حتی اگر حادثه ای پیش آید که از آن گریزی نیست، انسان نه خود را ملامت می کند، نه جامعه و نه مسئولان ، ولی چه باید گفت که اگر هوشیار باشیم و جان انسان ها بیش از هر چیز دیگر به عنوان یک ارزش متعالی به باورها بنشیند بسیاری از این حوادث قابل پیشگیری هستند و برجان وتن جامعه زخم نمی زنند .آری نه تنها مسئولان در عرصه های مختلف بلکه ما افراد جامعه آنچنان که باید برای زندگی ارزش قائل نیستیم ودر بسیاری از اوقات قربانی سهل انگاری خود و دیگران می شویم . ابتدا باید فرهنگ «ارزشمندی جان انسان‌ها» به‌عنوان یک اصل خدشه ناپذیر مورد اتفاق همه قرار گیرد و پس از آن شاهد به بار نشستن طبیعی ایمنی ها و دقت ها و وسواس ها ومقدمات و برنامه ها در این زمینه خواهیم بود .هنوز جاده های‌مان ساعت به ساعت قربانی می گیرند ،آلودگی هوا در حد یک اپیدمی بیماری می آفریند و سیل و زلزله هر آن سربرمی آورند و کشتار می کنند و ما چون دست بسته های مبهوت و بی دفاع فقط نظاره گر می شویم و دل به رحم خدا بسته ایم .
اما بیاییم یک بار در این زمینه تعارف و رودربایستی را کنار بگذاریم وروی علت اساسی وقوع این همه حادثه های قابل پیشگیری متمرکز شویم. واقعیت آن است که با سیل عظیم اشتغالاتی که دولت وملت دارند ودغدغه های روزمره ای که بهمن وار بر سرمان آور می شوند، فرصتی نمانده است که فکر مسائل ایمنی و امنیت روانی وآسودگی خیال و آرامش روحی هم باشیم . ما سرشار از مساله هستیم، آکنده از ابهام و مملو از چه کنم ها . گویی در ابتدای زندگی قرار گرفته ایم وهنوز بسیاری از معضلات هستند که تا رفع و حل نشوند، فرصت رسیدگی به دیگر مسائل پیش نمی آید . هنوز هم باید عده ای فریاد بزنند که باید ابتدا ایران آباد وآزاد و آرام باشد وسپس اگر فرصت و مایه ای باقی ماند به مدیریت منطقه و جهان بپردازیم.وقتی معاون فنی و نظارت سازمان نوسازی مدارس کشور می‌گوید: ۹۰هزار کلاس درس کشور سامانه گرمایشی استاندارد ندارند ، یعنی پول برای این امر مهم وجود ندارد ، جاده های کشور برای ایمن شدن کامل نیاز به سرمایه گذاری عظیم دارند ، ساختمان پلاسکو آتش گرفت و ملت را به غم نشاند ولی هنوز هم صدها ساختمان در تهران وجود دارند که ایمن نیستند وهزینه بزرگی برای ایمن سازی می خواهند ، زلزله اغلب شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها را تهدید می کند ولی کی فرصت پیش آمده و امکان سرمایه گذاری فراهم شده است ؟ این‌ها و ده ها تهدید بزرگ و کوچک دیگر وجود دارد که فورا نیازمند توجه وتمرکز همه جانبه هستند .دولتی که به طور دايم درگیر مسائل مختلف واز قضا حاشیه ای است و به راحتی برای وزیر آموزش و پرورشش بابت حذف مشق شب بحران درست می شود ، بودجه اش مثل گوشت قربانی هزار تکه می شود ،وزیراقتصادش در شوشتر به گناه درشتگویی کارمند گمرکش در بلخ، تا مرزاستیضاح پیش می رود ، وزیر خارجه اش زیر بمباران رسانه ای قرار می گیرد که از پولشویی گفته است و از مهم‌تر همه تلاشش برای جذب سرمایه گذاری خارجی با انواع مانع‌تراشی ها به شکست می انجامد و برخی از بهانه دادن به ترامپ ستمگر ابایی نشان نمی دهند؛ کی و چگونه وبا کدام پول و بودجه می تواند به مسائل اساسی مثل ایمنی ، دفاع غیر نظامی در مقابل حوادث طبیعی و بحران وحشتناک آب بپردازد ؟
اگرانصاف و مسئولیت شناسی و آینده نگری و واقع گرایی حاکم باشد، باید برای دولتی که وسط میدان است واز حریف بیگانه مشت می خورد، فراغ بال ایجاد كرد و تشویق وحمایت شود تا زمین نخورد . انتقاد و اصلاح روش‌ها نه تنها مذموم نیست که به استحکام و درستی تصمیم ها منجر می‌شود ولی مانع‌تراشی و بحران آفرینی آن چیزی است که پای هر دولتی را سست می کند و رسیدگی به مهمات کشور را به تاخیر می اندازد و اتفاقا سبب خسارت به همه می شود. اصلاح طلبان هم به دولت انتقاد دارند ولی حتی در گفتار هم برای قوه مجریه مانع ایجاد نکرده اند و گاهی چشم پوشیده اند تا کشور آسیب نبیند .ما روزی باید قاطعانه و با اجماع اولویت های بزرگ (مثل آبادانی و ایمنی و استحکام درون) را مشخص واصل تلاش و انرژی وثروت‌مان را صرف آن‌ها کنیم ورسیدگی به امور دیگر را به درجه دوم واگذاریم تا این همه غم برجان‌مان ننشیند .