هر ساعت ۲۰ طلاق رخ می‌دهد

براساس آمار سازمان ثبت احوال در ۹ ماه ابتدای سال جاری، ۱۳۵ هزار طلاق در کشور ثبت شده است که در این میان تعداد زیادی از زوجین پیش از رسیدن به سالگرد ازدواج، از یکدیگر جدا شده‌اند. به گزارش مهر،  طلاق در کشور ما  براساس قانون به دو دسته «باین» و «رجعی» تقسیم می‌شود و در میان طلاق‌های رجعی، تنها طلاق خلع است که به در خواست زن بوده و در سایر حالات، مرد می‌تواند در مدت عده همسر مطلقه اش، با ابراز ندامت و همچنین ابراز محبت به همسرش رجوع کرده و بدون نیاز به قرائت مجدد صیغه محرمیت زندگی را مجددا آغاز کند. اما وضعیت طلاق در کشور در چه حالی است؟ بر اساس آمار ارائه شده از سوی سازمان ثبت احوال از ابتدای سال ۹۵ تا پایان آذرماه، ۱۳۵ هزار و ۶۶۷ واقعه طلاق به ثبت رسیده است. این به این معناست که از ابتدای سال تا پایان فصل پاییز این تعداد زن مطلقه به جمعیت زنان مطلقه کشور اضافه شده‌اند. یعنی هر ساعت ۲۰.۴ نفر در کشور به دلایل مختلف وارد گروه مطلقین می‌شوند. بر اساس آخرین آمار منتشره، تا پایان سال ۹۴، ۱۹ هزار و ۴۴۴ نفر از دختران و هزار و ۲۱۸ نفر از پسرانی که طلاق گرفته اند، در سن زیر ۲۰ سال بوده‌اند. بیشترین طلاق در سال‌جاری مربوط به گروهی بوده است که در آن دختران بین ۲۵ تا ۲۹ سال و پسران بین ۳۰ تا ۳۴ سال بوده‌اند. این در حالی است که از سال ۸۳ تا ۹۳ یعنی به مدت یک دهه بیشترین طلاق در گروه سنی ای بوده است که دختران ۲۰ تا ۲۴ سال سن و پسران ۲۵ تا ۲۹ سال سن داشته اند که با رسیدن به سال ۹۴، هر دو جنس یک پله ارتقا یافتند که دلیل این امر تغییرات هرم سنی جمعیت در کشور است. اما نکته قابل توجه آن جاست که این ۵۱ هزار طلاق در میان جمعیت دختران زیر ۲۰ سال، الزاما به معنای آن نیست که ازدواج‌های این گروه سنی بیشتر با طلاق مواجه است. در سال۹۴ بیشترین طلاق در زنان مربوط به گروه سنی ۲۵ تا ۲۹ سال رخ داده است و نه در میان زنان زیر ۲۰ سال. همچنین در آخرین آمار،  میانگین سن زنان در هنگام طلاق ۲۷.۵ و مردان ۳۱.۵ بوده است. هرچند می‌بایست جمعیت هر گروه سنی را نیز دانست. نکته جالب توجه اینجاست که نسبت ازدواج به طلاق در گروه سنی دختران ۱۵ تا ۱۹ سال در ۹ ماه اول سال جاری برابر با ۱۱.۴ درصد است که همین نسبت در همین بازه زمانی برای گروه سنی دختران ۲۵ تا ۲۹ سال برابر با ۳.۵۷ است. به عبارتی دیگر در گروه سنی اول، به ازای هر ۱۱.۴ ازدواج یک طلاق و در گروه سنی دوم به ازای هر ۳.۵۷ ازدواج یک طلاق را داریم. در تحلیل آمار فوق باید توجه داشت که صرف بالا بودن تعداد طلاق یا تعداد ازدواج در یک گروه سنی، به تنهایی نمی‌تواند شاخص ارزیابی آن گروه باشد. چرا که می‌بایست تعداد جمعیت متاهل به طور مثال گروه سنی ۱۵ تا ۱۹ سال را دانست و بعد درباره میزان بالا بودن یا پایین بودن طلاق در آن بحث کرد. یکی از مهم‌ترین شاخص‌هایی که در موضوع طلاق مطرح می‌شود، طول مدت زندگی مشترک است. شاخصی که چندان حال خوشی در کشور ما ندارد، چرا که در سال ۹۴، ۱۳ درصد از زوجینی که طلاق گرفته اند، حتی یک‌سالگی پیوند ازدواج خود را هم جشن نگرفته و کمتر از یک سال طلاق گرفته‌اند. میانگین طول زندگی مشترک در زوجینی که با طلاق مواجه شده اند در کشور ما 3/8 سال است. میانگین طول زندگی مشترک در زوجینی که با طلاق مواجه شده اند در کشور ما ۸.۳ سال است براساس آمارهای موجود، دوام زندگی ۶۰ درصد طلاق‌های ثبت شده، کمتر از ۵ سال بوده است که از این مقدار ۱۳ درصد آن طول زندگی مشترک‌شان به یک سال هم نکشیده است. اما نکته عجیبی که در آمارهای ارائه شده از سوی مسئولان امر وجود دارد تعداد بالای طلاق در سنین بالاست به طوری که ۳۰ درصد از ازدواج‌هایی که ۳۰ سال از زندگی مشترک شان گذشته است با طلاق مواجه شده اند. البته علت این بالا بودن را می‌توان در جمعیت زیاد این گروه به نسبت گروه‌های دیگر مشاهده کرد. دوام زندگی ۶۰ درصد طلاق‌های ثبت شده، کمتر از ۵ سال بوده است که از این مقدار ۱۳درصد آن طول زندگی مشترک‌شان به یک سال هم نکشیده است نسبت ازدواج به طلاق، یکی از شاخص‌های ارزیابی وضعیت طلاق و ازدواج در کشور است. اما باید دانست که این شاخص اگرچه از زبان بسیاری از محققین و مسئولین شنیده می‌شود اما شاخص خامی‌است که به تنهایی نمی‌تواند وضعیت طلاق را شفاف بیان کند. دلیل امر آن است هنگامی‌که می‌گوییم در سال ۹۴ نسبت ازدواج به طلاق ۴.۴ است، تعداد ازدواج‌ها مربوط به همین سال است اما طلاق‌ها مشخص نیست در کدام سال ازدواج کرده اند. لذا سنجش این دو مولفه با یکدیگر چندان شاخص قوی ای را به ما نمی‌دهد. در اینجا شاخص گویاتری به نام نرخ خالص طلاق وجود دارد که حاصل تقسیم تعداد طلاق بر جمعیت متاهل کشور است. در سال ۹۰ نرخ خالص طلاق ۷.۴ بوده است. یعنی در برابر هر ۷.۴ زن متاهل، یک زن طلاق می‌گیرد. یکی دیگر از شاخص‌هایی که وضعیت خانواده را تبیین می‌کند، نسبت طلاق به ازدواج است. این نسبت نشان می‌دهد که در مقابل هر صد ازدواج، چند طلاق به ثبت رسیده است. بررسی علل طلاق در میان زوجین، اقدامی‌پیچیده و دشوار است چرا که نمی‌توان تنها یک عامل را در رخ دادن واقعه طلاق مقصر دانست. در موضوع جدایی زوجین ما با مجموعه‌ای از عوامل رو به رو هستیم که باید همه آن‌ها را در یک مجموعه یا اصطلاحا به صورت یک پازل که هم دیگر را تکمیل می‌کنند مشاهده کنیم. از سویی دیگر وجود فرهنگ‌های متنوع و مختلف در سراسر کشور این امکان را نمی‌دهد که بتوان به طور قطع دلایل شمرده شده برای طلاق را اولویت بندی کرد. اگر از بیکاری و اعتیاد که پای ثبات تمام گزارش‌های علل طلاق هستند بگذریم، چندسالی هست فضای مجازی کم کم در حال سفت کردن جای پای خود در میان علل طلاق است. البته باید گفت که بر خلاف گزارش برخی از دستگاه‌ها که فضای مجازی را عامل مستقیم طلاق می‌دانند، این فضا به شکلی غیر‌مستقیم و در اصل در نقش شتاب دهنده گرایش به طلاق عمل می‌کند. افزایش فردگرایی به واسطه حضور شبکه‌های اجتماعی در جامعه ایران، افزایش روابط خارج از شرع با نامحرم و تسهیل آن، افزایش مصرف‌گرایی و تجمل گرایی و همچنین رواج سبک زندگی غیر‌ایرانی و غیر‌اسلامی، افزایش گرایش به اعتیاد و مواردی از این دست، ارمغانی است که فضای مجازی برای خانواده ایرانی در پی داشته که در بسیاری از موارد زوجین را به نقطه طلاق رسانده است.این بدان معنی نیست که فضای مجازی تماما مخرب بوده و کارایی نداشته، بلکه وضعیت ولنگار نظارت بر محتوای آن سبب بروز آسیب‌های جدی شده است. از سویی دیگر در مرحله انتخاب همسر نیز اکنون فضای مجازی یکی از محل‌های اصلی این امر است که آماری نیز در دست نیست تا نشان دهد چه میزان از ازدواج‌هایی شکل گرفته از فضای مجازی موفق بوده یا با شکست مواجه شده است اما چیزی که روشن است آن است که صرف انتخاب همسر از فضای مجازی به معنای ناموفق بودن  آن زندگی نیست.