استراتژی برای ۱۴۰۰؛ اصلاح‌طلبان بیکار نباشند

طرح و برنامه اصلاح‌طلبان برای انتخابات سال 1400چه خواهد بود؟ برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب، سخن از معرفی یک کاندیدای مستقل می‌کنند و برخی به فکر ائتلاف مجدد با اعتدالیون هستند. به نظر می‌رسد در موقعیت فعلی، چهره‌های اصلی و موثر جریان اصلاحات، فاقد یک استراتژی مشخص و مدون در رابطه با نحوه ورودشان به قدرت و اداره امور کشور هستند. اصلاح‌طلبان پیش از آنکه به فکر ائتلاف باشند و یا به دنبال معرفی یک کاندیدا با تابلوی اصلاح‌طلبی، باید استراتژی خود را مشخص کنند. امروز یک سابقه و یک تجربه‌ای پیش روی جریان اصلاحات است؛ چه تجربیات دولت اصلاحات، چه دوران آقای احمدی‌نژاد و چه اکنون. دوم خرداد، مجلس ششم، قهر از قدرت و صندوق‌های رأی، انتخابات سال 92 و... پیش روی اصلاح‌طلبان است. بنابراین باید استراتژی‌کلی مشخص شود. جریان اصلاحات باید تعیین تکلیف کند که آیا می‌خواهد مجددا درهمین چارچوب فعلی و محدودیت‌ها فعالیت کند یا خیر؛ با توجه به اینکه برخی نهادها اجازه حضور حداکثری اصلاح‌طلبان در قدرت را نخواهند داد. بر این اساس باید یک استراتژی مدونی تدوین کرد که آیا اصلاح‌طلبان می‌خواهند برای حضور در بخشی از قدرت و تاثیرگذاری بر بخشی از جامعه به سمت چهره‌های معتدل‌تری بروند که آنها هم در طول مسیر فعالیت خود از عهده برآورده کردن انتظارات و مطالبات عاجز باشند و موجب کاهش و ریزش سرمایه اجتماعی این جریان شوند. آیا قرار است روی معرفی کاندیداهای حداکثری تمرکز کرده و انرژی خود را برای حمایت از آنها صرف کنند و پشت این تصمیم تا انتها بایستند و به مطالبات سبد رأی خود اهمیت دهند؟ و یا اینکه قصد دارند کناری بنشینند و به تماشای صحنه سیاسی آینده کشور به عنوان یک ناظر بیرونی بپردازند؟ بر این اساس و با پاسخ به این پرسش‌ها، بسیار مهم خواهد بود که جریان اصلاحات در 1400چه تصمیمی اتخاذ خواهد کرد و برنامه عملی آن چه خواهد بود؟ اینکه مشاهده می‌شود در مجموعه جریان اصلاحات برخی افراد معتقد به معرفی یک کاندیدای اصلاح‌طلب و پیشرو هستند، برخی اعتقاد به ائتلاف با نیروهای میانه‌رو اصوالگرا هستند و عده‌ای هم معتقدند که در آشفته بازار سیاسی به کناری رفته و تنها نقش تماشاچی را ایفا کرد، نشان دهنده فقدان همان استراتژی است که ذکر شد. لذا باید به پرسش‌های مطرح شده پاسخ شفافی داد تا پس از آن به دنبال کارهای عملیاتی رفت. اما اگر قرار است اصلاح‌طلبان مجددا وارد عرصه قدرت شوند و خود را آماده حضور در مناصب انتخابی کنند، باید با حداکثر ظرفیت و توان خود وارد میدان شوند. هر اندازه دولت‌هایی که به نام اصلاح‌طلبان روی کار بیایند و یا عناصر محافظه کار و ضعیف جریان اصلاحات، کار اجرایی را به دست بگیرند و در ادامه نتوانند انتظارات را فراهم کنند، از سرمایه اجتماعی جریان اصلاحات روز به روز کاسته خواهد شد. کمااینکه اکنون شاهد آن هستیم که عملکرد دولت آقای روحانی، باعث ریزش سبد رأی این جریان شده است. اگر به هر دلیلی امکان حضور حداکثری فراهم نشد، بهتر است گوشه‌ای نشست و به فکر تقویت پایگاه اجتماعی بود. در آن صورت نتایج حاصله، بسیار مفیدتر از اکنون خواهد بود که به نام اصلاح‌طلبان و با حمایت آن‌ها، دولتی تشکیل شود که عملکردش قابل دفاع نباشد، به صورتی که در داخل جریان اصلاحات هم بر سر حمایت یا عدم حمایت از این دولت، افتراق و اختلاف به وجود بیاید. اما نکته‌ای که قابل توجه است، نداشتن یک استراتژی مشخص از سوی هر دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگراست. می‌توان گفت که جناح اصولگرا از آشفتگی بیشتری در عرصه تصمیم‌گیری سیاسی رنج می‌برد تا اصلاح‌طلبان. تصور می‌شود تا اطلاع بعدی، مردم با توجه به اینکه از شرایط کشور و اوضاع معیشتی خود ناراضی هستند، اما در عین حال به دنبال تغییرات بنیادین در کشور هم نیستند.
ادامه صفحه 2