چند یادآوری به مدعیان فراموشکار فاز ۱۱

= این روزها موضوع فاز ۱۱ میدان گازی پارس جنوبی، به مهمترین سوژه دلواپسان تبدیل شده و شاه بیت سخنان آنها هم این است که چرا به جای توتال از نیروهای داخلی برای توسعه این فاز استفاده نشد؟ اجازه بدهید با چند یادآوری کوتاه، قضاوت را به شما واگذار کنم.
= قبلا گفته شده که قرارداد با توتال، نخستین قرارداد از مدل جدید قراردادهای نفتی بود و طبیعتا نقش نمادین مهمی برای ریل گذاری در مسیر انعقاد بقیه قراردادها داشت؛ کمااینکه تفاهم‌نامه‌ها‌ی متعددی پس از قرارداد با توتال امضا شد. اما اتفاقی که کمتر کسی پیش‌بینی می‌کرد، یعنی روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، معادلات را تغییر داد. ترامپ، بارها از خروج از برجام سخن گفت و همین کافی بود تا شرکتهای طرف مذاکره با ایران، نه فقط در نفت بلکه در هر حوزه ای، با احتیاط بیشتری به انعقاد قرارداد با ایران بنگرند. تهدید ترامپ به خروج از برجام برای ایجاد این فضای بدگمانی کافی بود، اما خروج عملی آمریکا از برجام، عقب نشینی نهایی شرکت‌های غربی را رقم زد...
... چراکه طبیعتا آنها تمایلی به قطع روابط مالی سنگین خود با آمریکا به بهای تعاملات اندک مالی با ایران نداشتند و این امر منحصر به توتال و نفت نبود. در مورد ایرباس و بوئینگ هم همین اتفاق رخ داد و در حوزه‌های اقتصادی دیگر نیز شاهد عقب نشینی طرف‌های مقابل بودیم. اما برخی به گونه ای سخن می‌گویند که گویا پس از خروج آمریکا از برجام، فقط توتال از ایران خارج شده! اما این همه ماجرا نیست.
= می‌گویند چرا تضمینی از توتال گرفته نشده درحالیکه اولا در مذاکرات با شرکت‌های خارجی در پسابرجام، نیاز ایران به جذب منابع مالی و فناوری خارجی و همچنین احتمال بازگشت تحریم ایران – با این که آن زمان احتمال ضعیفی بود – قدرت مانور طرف مقابل را در مذاکرات افزایش می‌داد و ثانیا اگر در قراردادهای مشابه پسابرجامی‌از جمله خرید هواپیما تضمینی از طرف مقابل گرفته نشد، در قرارداد با توتال، لااقل مبلغی از توتال اخذ شد. اما در دوره ای در همین وزارت نفت، نه تضمینی می‌گرفتند و نه نگران وقت تلف شدن در فاز ۱۱ بودند.


= وزیری‌هامانه اولین وزیر نفت دولت احمدی‌نژاد در فروردین ۸۶ گفته بود اگر چه برآورد توتال در مورد هزینه اجرای فاز ۱۱ فراتر از حد انتظار ماست اما همچنان در حال گفت و گو با آنها هستیم. نزدیک به دو سال گذشت و نوذری وزیر نفت دوم دولت احمدی نژاد در بهمن ماه ۸۷ گفت که توتال در اجرای فاز ۱۱ بار دیگر اعلام علاقه مندی کرده و ایران به موضع گیری اخیر این شرکت به عنوان یک نگاه رسمی‌می‌نگرد. جالب است که نوذری دو سال قبل از آن تاریخ وقتی مدیرعامل شرکت ملی نفت بود از مهلت چهار ماهه ایران به توتال خبر داده بود! و جالبتر این که او در زمستان ۸۵ گفته بود توتال از نظر ما بیرون رفته به حساب می‌آید!
= چهار سال در دولت اول احمدی نژاد گذشت و سرانجام در سال ۸۸ تصمیم گرفتند که پروژه را به چینی‌ها واگذار کنند. اما سه سال و نیم پس از آنکه میرکاظمی، سومین وزیر نفت دولت احمدی نژاد، از تعیین تکلیف تمام فازهای پارس جنوبی سخن گفت و پروژه‌های افسانه‌ای ۳۵ماهه را کلنگ زد، چینی‌ها آنقدر در فاز ۱۱ وقت تلف کردند که سرانجام "چون ریسک توسعه فراساحل برای چینی‌ها بالا بود" قرارداد با آنها هم فسخ شد؛ بدون آنکه کسی یادش باشد باید از چینی‌ها تضمین می‌گرفتند!
= جالب است که رستم قاسمی‌چهارمین وزیر نفت دولت احمدی نژاد در بهار سال ۹۱ درباره وضعیت فاز ۱۱ گفته بود بر اساس قولی که اواخر سال گذشته دادیم قطعا تا پایان سالجاری وضعیت قراردادی و اجرایی تمامی‌میادین مشترک نفت و گاز، حتی فاز ۱۱ پارس جنوبی تعیین تکلیف می‌شود. اما چینی‌ها قرارداد را فسخ کردند و نه تنها خسارتی ندادند، بلکه به عنوان جایزه، قرار شد یک میدان کم ریسک‌تر به آنها واگذار شود! (رجوع کنید به سخنان سخنگوی وقت وزارت نفت)
= از آن گذشته، آقایان که هشت سال در فاز ۱۱ وقت تلف کردند و حتی توان تضمین گرفتن از چینی‌ها را هم نداشتند، امروز مدعی لزوم حمایت از نیروهای داخلی هم شده اند اما نمی‌گویند در آن دوره با وجود درآمدهای افسانه ای نفت در دوران قبل از شدت گرفتن تحریم‌ها، چرا خودشان به جای آنکه معطل توتال و سینوپک شوند، کار را به داخلی‌ها ندادند؟!
= خلاصه آنکه یادآوری این ماجراها، میزان صدق گفتار مدعیان امروز را که هشت سال به مدد حاکمیت یکپارچه و درآمدهای سرشار نفتی، فرصت داشتند و در فاز ۱۱ "هیچ" نکردند بیشتر نشان می‌دهد...