روزنامه ابتکار
1395/10/19
به بهانه سالروز انتشار نخستین روزنامه ایران بازخوانی شد صوراسرافیل همراه با مشروطهخواهان
پنجشنبه ۱۹ دی ۱۲۸۵ش مقارن ۱۷ ربیعالثانی ۱۳۲۵قمری، اولین شماره روزنامه «صوراسرافیل» به سردبیری میرزا جهانگیرخان، با سرمایه میرزا قاسمخان تبریزی و همکاری میرزا علیاکبرخان قزوینی (دهخدا) منتشر شد. این روزنامه در هشت صفحه، به قطع وزیری و با چاپ سربی در چاپخانه سنگی پارسیان به طبع میرسید. سرلوحه روزنامه به خط نسخ درشت نوشته میشد و بالاتر از سرلوحه، تصویر فرشته آزادی بود که در صور میدمید و گروهی او را به یکدیگر نشان میدادند و در بالا و پایین آن هم دو آیه از قرآن کریم از سوره یس و مومنون نوشته شده بود. روزنامه صوراسرافیل از جراید معروف و مهم صدر مشروطیت بود. سردبیر صوراسرافیل، میرزا جهانگیرخان شیرازی فرزند آقا رجبعلی، در سال ۱۲۹۲ق در یک خانواده فقیر شیرازی بهدنیا آمد. در کودکی پدر خود را از دست داد و سرپرستی او را عمه و جدهاش بر عهده گرفتند. در سال ۱۲۹۷ق با عمهاش به تهران آمد و در ۱۳۰۶ق دوباره به شیراز بازگشت. میرزا جهانگیرخان تحصیلات مقدماتی را در مکتبخانههای شیراز و تهران گذراند و در ۱۹ سالگی به تهران آمد و در مدرسه دارالفنون به تحصیل علوم جدید پرداخت و هنگامی که زمزمه مشروطه در تهران شنیده شد، تحصیلاتش را در دارالفنون تمام کرد و به انجمنهای مخفی مشروطهخواهان پیوست. در همان زمان با میرزا علیاکبر قزوینی (دهخدا) و میرزا ابوالقاسم تبریزی آشنا شد. در ربیعالثانی ۱۳۲۵ق، امتیاز روزنامه صوراسرافیل بهنام میرزا قاسمخان تبریزی از وابستگان دربار مظفرالدینشاه و محمدعلیشاه صادر شد، ولی درنهایت میرزا جهانگیرخان شیرازی سردبیری روزنامه را بر عهده گرفت. در دوران انتشار صوراسرافیل، میرزا جهانگیرخان بهاتفاق علیاکبرخان دهخدا با استفاده از نفوذ میرزا قاسمخان تبریزی، مقالات کوبندهای بر ضد استبداد محمدعلیشاهی مینوشتند و مقالاتشان هوادار زیادی داشت. علیاصغرخان شمیم، مورخ معاصر درباره صوراسرافیل چنین مینویسد: «یکی از برجستهترین نشریههای دوران مشروطه بود و میرزا جهانگیرخان در دو جبهه با محمدعلیشاه و روحانیون ضدمشروطه مبارزه میکرد، این نشریه درحقیقت در حکم مجلهای بود که هفتهای یکبار منتشر میشد.» جذابترین بخش صوراسرافیل، ستون طنز (فکاهی) آن بود که بهعنوان «چرند و پرند» به قلم علیاکبر دهخدا و با امضای «دخو» نوشته میشد. سبک نگارش این ستون در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب جدیدی را در عالم روزنامهنگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی طی مقالات خود در آن زمان منتشر میکرد. آخرین شماره صوراسرافیل به مدیریت میرزا جهانگیرخان که درحقیقت سی و دومین شماره محسوب میشد، در همین دوران یعنی در تاریخ بیست و یکم جمادیالاولی سال ۱۳۲۶ هجری قمری، سه روز پیش از بمباران مجلس شورای ملی و چهار روز قبل از اعدام میرزا جهانگیرخان شیرازی منتشر شد. پس از اشغال مجلس، جهانگیرخان بهوسیله قزاقان دستگیر و به باغشاه برده شد و سرانجام در سال ۱۲۸۷ش به دار آویخته شد. بعد از کودتای محمدعلیشاه، تعطیلی مجلس شورای ملی و قتل میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، علیاکبر دهخدا از کشور خارج شد، ابتدا به ترکیه رفت و از آنجا خود را به سوئیس رساند و در شهر «ایوردن» سوییس نیز سه شماره از «صوراسرافیل» را به کمک میرزا ابوالحسنخان پیرنیا (معاضدالدوله) منتشر کرد. آنگاه دوباره به استانبول رفته و در سال ۱۳۲۷ق با مساعدت جمعی از ایرانیان مقیم ترکیه روزنامهای بهنام «سروش» به زبان فارسی انتشار داد. در آخرین شماره صوراسرافیل که علامه دهخدا در ۱۵ صفر ۱۳۲۷ق در سوییس منتشر کرد، شعری در رثای دوست از دست رفته خود جهانگیرخان شیرازی سروده و درباره انگیزه سرودن این شعر میگوید: «شبی مرحوم جهانگیرخان را به خواب دیدم در جامه سپید و به من گفت «چرا نگفتی دو جوان افتاده.» من از این عبارت چنان فهمیدم که میگوید چرا مرگ مرا در جایی نگفته یا ننوشتهای و بلافاصله در خواب این جمله بهخاطر من آمد: یاد آر ز شمعِ مُرده یاد آر.» درخصوص میزان محبوبیت روزنامه تاثیرگذار صوراسرافیل بسیار شنیدهایم: «گفته و نوشتهاند هنگامی که روزنامه صوراسرافیل منتشر میشد افرادی از قشرهای گوناگون، باسواد و بیسواد برای خریدنش هجوم میبردند. اما آنهمه محبوبیت آن هم برای یک روزنامه و در زمانهای که روزنامههای پرشماری در ایران منتشر میشد از کجا سرچشمه میگرفت؟ صاحبنظران مقالات علیاکبرخان دهخدا در ستون معروف «چرند و پرند» را علت نامور شدن صوراسرافیل دانستهاند. این مقالهها به زبان عامیانه و شیرین و طنزآلود نوشته میشدند و هرچند بر مسائل حساس جامعه انگشت میگذاشتند اما چنان ساده بودند که فرد عادی جامعه نیز از آن سر در میآورد. در عین حال، مقالههای جدی آن نیز بهگونهای بودند که برای روشنفکران جذابیت داشت و نتیجه اینکه صوراسرافیل مخاطبینی داشت از همه طیفها و طبقات و روزنامهای شده بود برای همه ایرانیان. در فضای گرگ و میش مشروطهخواهی و مخالفت با مشروطه و از روزی که کودکان خردسال در کوی و برزنهای تهران نام صوراسرافیل را فریاد کشیدند تا روزی که مجلس شورای ملی به توپ بسته شد، صوراسرافیل با متولیان سیاسی و فکری جامعه آن روز ایران در ستیز بود. رادیکال مینوشت و بیپرده نقد میکرد و به صراحت به چالش میکشید. صوراسرافیل اندیشهای سامانیافته و ایدئولوژیک داشت و البته به تندروی خود چهارچوبی مشخص میبخشید. نویسندگان روزنامه به دشواریهای ریشهای جامعه ایران توجهی تام داشتند؛ دشواریهایی از این دست: رفتار و شیوه فرمانروایی حاکمان، ماهیت طبقه حاکم، وضع طبقات فرودست، اقتصاد ملی بهویژه مسئله ارضی و جایگاه دین در جامعه. نویسندگان صوراسرافیل اینها را مسائل کلیدی جامعه ایران میشناختند و با تاکید بر چنین مسائلی بود که میخواستند هر آنچه را که فاسد و معیوب میدیدند، افشا کنند و بندی از بندهایی که بر دست و پای ایرانیان بسته شده بود، بگشایند. پس صوراسرافیل از سویی محبوب آزادیخواهان بود و از سوی دیگر در معرض تنفر شدید درباریان و گروههایی از جامعه قرار داشت. اینچنین بود که صوراسرافیل نخستین روزنامه و یا شاید اولین نشریهای بود که سازش و مدارا با شاهی را که زیر بار متمم قانون اساسی نمیرفت، کنار گذاشت و البته بهای سنگینی نیز برای این سرکشی پرداخت؛ جهانگیرخان در باغشاه دار زده شد تا نشانی از استبداد محمدعلیشاهی باشد و آسیبپذیری روزنامهنویسی در ایران. روزنامه صوراسرافیل دلبسته اندیشه تجدد بود و نسخهای ناب از تجدد برای ایرانیان بهجای گذاشت. تجدد را ایرانی میخواست و قرار نبود که راه رفته تجدد غربی در ایران نیز همانند پیموده شود. پایههای اندیشه روشنگری مانند تاکید بر نیروی رهگشای خرد، تکیه بر دانش و اعتقاد به پیشرفت، درونمایه چند مقاله مهم آن نشریه را میساخت و همراه با آن، رویگردانی از خرافات و بیزاری از عقبماندگی فکری و دوری از جزماندیشی و کهنهپرستی نیز در صفحات روزنامه صوراسرافیل چشمگیر بود. بدینترتیب، صوراسرافیل یکی از انگشتشمار روزنامههای عصر انقلاب بود که گاه پوشیده و گاه آشکارا از مقوله تجدد پشتیبانی میکرد با این هدف که جامعه را از آنچه عقبمانده مییافت، بپالاید و ایرانیان را با جهان نو آشنا سازد. آنگونه نمینوشت که اکثریت بیسواد و دل به خرافات بسته جامعه ایران را علیه تجدد بشوراند بلکه بهگونهای مینوشت که همان توده بیسواد را در سودای تجدد فرو میبرد و اعتقاد به لزوم تجدد را با خون و گوشتش درمیآمیخت. صوراسرافیل محبوب ایرانیان بود و همچون قوت بر سفره جمعیت بزرگی از ایرانیان مینشست و انرژی میبخشید و هدایت میکرد. در میان دهها روزنامهای که پس از برقراری مشروطیت در ایران منتشر شدند، صوراسرافیل نام و آوازهای بیهمانند یافت و بهصورت یادگار ارزشمند مشروطیت درآمد. یادگاری مکتوب که خواندن آن حتی برای امروز نیز حرف تازه برای گفتن دارد و حدیث شنیدنی برای روایت. منزلت کار ارزشمند همواره محفوظ خواهد ماند.»
سایر اخبار این روزنامه
غرویان:
برخی با رفتارهای پوپولیستی دنبال جمع آوری رای هستند
معاون اول رییسجمهوری تاکید کرد
دولت مصمم به پرهیز از حاشیهها
مشاور امور زنان وزیر کار و رفاه اجتماعی در گفت و گو با «ابتکار»مطرح کرد
اقتصاد مردانه مانع اصلی
جلال خوشچهره
چهره ایران در تیتر رسانهها
«ابتکار» محورهای تبلیغات انتخاباتی ریاستجمهوری را بررسی میکند
شعارهای 96
چه چیز باعث کنار گذاشته شدن « کاناپه» از جشنواره فیلم فجر شد؟
حذف با «کلاه گیس »
بغداد و آنکارا به توافق رسیدند
عقب نشینی ترکها از عراق
چه کسانی به لیستهای شورای شهر اصلاحطلبان راه مییابند؟
از ویژگیهای نامزدها تا امتیاز انتخاب
به بهانه سالروز انتشار نخستین روزنامه ایران بازخوانی شد
صوراسرافیل همراه با مشروطهخواهان
پرویز فتاح و رد اخبار کاندیداتوریاش در انتخابات ریاستجمهوری
مردی که خیال همه را راحت کرد
از سوی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی
عناوین روزهای دهه فجر ۹۵ اعلام شد
شورای نظارت دو استان آذربایجان غربی و خراسان جنوبی هنوز انتخاب نشده است
اعلام فهرست اعضای هیات
غرویان:
برخی با رفتارهای پوپولیستی دنبال جمع آوری رای هستند
نقش یابی منطقه ای جدید ترکیه