قفل 43 ساله رو بشکن

حسین قهار| اگر قرار باشد بعد از هشت‌ سال همکاری با کی‌روش و این همه هزینه و کسب تجربه‌های تلخ و شیرین بزرگ به‌عنوان قهرمانی جام ملت‌های آسیا پس از 43‌ سال نرسیم،‌ دیگر چه زمانی این رویا محقق خواهد شد؟ پس حالا دیگر وقت به دست‌آوردن جام است.
مردم انتظار به‌حقی دارند، هیچ بهانه‌ای مورد تأیید آنها نیست و می‌خواهند ایرانی که سال‌های ‌سال است تیم اول آسیاست و سرمربی‌ و حامیانش به این موضوع مهم به دفعات افتخار کرده و آن را دستاوردی بزرگ می‌دانند،‌ به قهرمانی جام ملت‌های آسیا برسد. مردم می‌خواهند این تیم بدون این‌که مقهور هیجان و حاشیه باشد،‌ با آرامش و قدرت کامل، حریفان خود را یکی پس از دیگری از پیش رو بردارد و جام قهرمانی را به ایران بیاورد. صحبت‌های کی‌روش درباره این‌که هدف ما حضور در نیمه نهایی است و عربستان و امارات و ژاپن تیم‌های بهتری هستند هم اصلا باب میل آنها نیست و در شبکه‌های مجازی پیام مهمی را به سرمربی تیم‌ملی می‌دهند: «اگر قرار بود آرزوهای کوچک داشته باشیم پس شما این‌جا چه کار می‌کنید؟ ماموریت شما رساندن ما به آرزوهای بزرگ‌مان است».  آنها می‌خواهند کی‌روش همیشه همان رفتاری را داشته باشد که سر بزنگاه در مسابقات مهم داشته؛ درست مثل آن مردی که وصفش در یکی از داستان‌های چارلز دیکنز آمده و همه مسائل سخت و خسته‌کننده را با دست راست، ‌پشت شانه چپ می‌اندازد. با این حال تلاش می‌کند که هیچ وقت حقایق و واقعیات را انکار نکند!
بله! همه می‌خواهند تیم‌ملی ایران جدا از تمام اختلافات، کینه‌توزی‌ و درگیری‌ها‌ مردم را به سقف آسمان بچسباند. آن هم در روزهایی که شاید تیم‌ملی‌ تنها دلخوشی ملی مردمی است که زیر بار تحمل فشار‌های مختلف هستند. این مردم دوست دارند با تیم‌ملی خودشان خوشحال شوند. انتظار دارند کی‌روش به جای این‌که مدام از خالی‌بودن کیسه صحبت کند،‌ ارزش‌های واقعی خودش و تیمش را روی کفه ترازو بگذارد و قدرت فوتبال ایران را به رخ آسیا و جهان بکشد.
به فضای جامعه هم که توجه کنیم، به خوبی مشخص است که امروز حتی منتقدان سال‌های اخیر کی‌روش هم به خاطر ایرانی‌بودن تلاش می‌کنند برای مدتی کوتاهی هم که شده‌، یادشان برود این مربی چگونه در سال‌های اخیر از قله غرور و بزرگی خود با تحقیر به فوتبال ایران نگاه کرد. علی کریمی به‌عنوان یکی از بزرگترین مخالفان کی‌روش هم شاید به نمایندگی از تمام مخالفان این مربی حرف بسیار مهمی را زد:  «مگر ما دشمن تیم‌ملی کشور خودمان هستیم؟ کی‌روش و مربیان دیگر می‌آیند و می‌روند و این تیم‌ملی ایران است که برای ما و مردم‌مان می‌ماند. از نتیجه نگرفتن تیم‌ملی چه چیزی عاید من و امثال من می‌شود؟ ما روز و شب برای موفقیت تیم‌ملی دعا می‌کنیم؛ چون این تیم،‌ در این شرایط می‌تواند مردم را خوشحال کند و مردم هم می‌خواهند مدعی اول قهرمانی باشیم.»


این صحبت‌ها به خوبی نشان می‌دهد که به زمانی رسیده‌ایم که ایران خودمان برای ما از هر جنگ و دعوای زرگری مهمتر است. کی‌روش آینده خودش را دارد و می‌تواند به راحتی برای آن تصمیم بگیرد. منتهی ما چون هیچ وقت نمی‌دانیم فردا چه روزی است و عادت کرده‌ایم برایش برنامه‌ای نداشته باشیم، فقط با یک زمان حال روبه‌رو هستیم که پر شده از استرس و هیجان و نگرانی برای تیمی که خیلی‌ها امیدوار هستند به ‌عنوان قهرمانی آسیا برسد. در این زمان حال هم تمام فکر و ذکر آنها لمس آرزوهای بزرگ است؛ پروازکردن در اوج آسمان فوتبال آسیا. آنها دوست دارند با رسیدن به قهرمانی خوشبختی را تجربه کنند و غرور از دست رفته خود را پس از سالیان‌ سال ناکامی پس بگیرند.
پس از امروز با همان شعار معروف «هشتاد‌میلیون نفر، یک ملت، و یک ضربان قلب» منتظر هستند تا سپری‌شدن روزهای تقویم آنها را در تاریخ 12 بهمن به قهرمانی آسیا برساند.