علیه اپورتونیسم اصلاح‌طلبانه

مهم‌ترین بخش سخنرانی روز پنجشنبه حسن روحانی در مراسم دومین سالروز درگذشت مرحوم هاشمی رفسنجانی نه تلاش رئیس‌جمهور برای شناسایی پدر موشکی ایران بود و نه بحث او درباره نقش مرحوم هاشمی در عملیات کربلای چهار، فراز مهم سخنرانی روحانی را باید ناظر به شرایط فعلی دولت تحلیل کرد. با این نگاه می‌توان گفت مهم‌ترین بخش صحبت‌ها به تلاش سخنران برای این‌همانی وضعیت دولت با بخشی از تاریخ زندگی مرحوم هاشمی‌رفسنجانی برمی‌گردد. حسن روحانی فراجناحی‌بودن مرحوم هاشمی را از عوامل آنچه به‌عنوان مظلومیت مرحوم هاشمی تصویر کرده می‌داند و در ادامه جملاتی می‌گوید که بی‌ارتباط با نسبت این روزهای اصلاح‌طلبان و دولت نیست، «فراجناحی بودن در این کشور سخت است، برای کسی که فراجناحی عمل می‌کند روز پیروزی همه کف می‌زنند و در روز سختی همه از او فاصله می‌گیرند.» از نخستین روزهای تشکیل دولت دوم حسن روحانی بود که یک بحث مهم میان بدنه اصلاح‌طلبان حامی دولت شکل گرفت، نسبت اصلاح‌طلبان با عملکرد روحانی چیست؟ این سوال البته کم و بیش در دولت اول هم وجود داشت اما اصلاح‌طلبان تصمیم گرفتند در انتخابات 96 مانند انتخابات دوره قبل با دادن چک سفید‌امضا از دولت حمایت کنند، اما حالا اوضاع فرق می‌کند، شرایط جدید بین‌المللی که با قمار بزرگ دولت یعنی گره‌زدن تام و تمام اقتصاد به برجام همگام شده بود، همراه با غول نقدینگی که سیاست‌های دست راستی مشاوران اقتصادی دولت مانند نیلی هر روز آن را چاق‌تر می‌کردند به دلار، طلا، خودرو، مسکن و... رسید و کم‌کم به متن زندگی مردم آمد، هر قدر افت اقتصاد با کاهش سرمایه اجتماعی دولت همراه می‌شد علامت سوال بالا بزرگ‌تر می‌شد، اصحاب تَکرار به فکر پروژه تکراری عبور و مرور افتادند اما ارکستر نسبتا منسجم انتخابات 96 سازش ناکوک شد. پروژه عبور دم‌دستی‌ترین ایده برای برون‌رفت از این شرایط بود اما همزمان با آن سوال اول، سوال مهم‌تری شکل می‌گرفت، آیا می‌توان بدون دادن هزینه، اعلام طلاق ‌سیاسی کرد؟ اساسا آیا در لایه سمپات و بدنه اجتماعی فعال و حتی میان مردم عادی چنین استدلالی پذیرفتنی است؟ ناظر به این دو سوال در میان اصلاح‌طلبان سه رویکرد قابل ردیابی است، دسته اول حلقه نزدیک‌تر به دولت بودند که تلاش کردند ضمن نزدیک‌تر شدن به رئیس‌جمهور توجیه‌گر شرایط موجود شوند، اعتدال و توسعه و طیف واعظی-نوبخت مهم‌ترین نماد‌های این دسته بودند که این دو در روزهای قبل از سخنرانی روحانی، محور انتقادات اصلاح‌طلبان از دولت بودند. کارگزاران سازندگی که در اوایل سال 97 سعی کرده بود سهم خودش از دولت را با سوپرمن تصویر‌کردن اسحاق جهانگیری پر‌رنگ نشان دهد حالا روزی نیست که از حلقه‌های بسته و خسته و مردان بزم دولت نگوید و چه کسی است نداند که این اشاره‌ها به چه کسانی است؟ دسته دوم کسانی بودند که بر طبل عبور حداکثری از دولت کوبیدند، سعید حجاریان و بدنه جوان‌تر اصلاح‌طلب که خود را علت تامه رأی آوردن روحانی می‌دانستند، حالا تصویری از خود در آینه دولت نمی‌دیدند و شوریده از این اوضاع و با متراکم‌تر شدن فضای اعتراضی نسبت به دولت، جیغ رادیکالیسم و نافرمانی مدنی کشیدند، جیغ بنفشی که ناظر به شرایط سعی می‌کند بدنه اجتماعی معترض را با خود همراه سازد و ضمن انجماد اعتراضات در بزنگاه‌های آتی سیاسی به آن سمت‌وسوی لازم را بدهد، سمت‌وسویی که برخلاف سروصدای زیاد این طیف بعید است به سمت نافرمانی مدنی یا کنش رادیکالی برود و اگر مثلا روزی شنیدید این گروه به سرکردگی همان آقای تئوریسین در بهار 1400 پوستر فلان نامزد اصولگرای معتدل! را در خیابان‌ها توزیع می‌کند خیلی تعجب نکنید. این جریان فعلا ترجیح می‌دهند کت اپوزیسیون دولت به تن داشته باشند و شلوار راحتی راه‌راه پوزیسیون به پا کند و به سیاق سال‌های پایانی دولت اصلاحات ضمن چسبیدگی به قدرت شعار خروج از حاکمیت سر دهند. دسته سوم که طیف وسیع‌تری از اصلاح‌طلبان و سیاسیون پراگماتیست از بهزاد نبوی تا کارگزاران سازندگی را شامل می‌شود اوضاع دیگری دارند، آنها از طرفی به وضعیت اجتماعی دولت واقفند و از سوی دیگر خطرات به زور کندن چسب اصلاح‌طلبان از زخم دولت را هم می‌دانند، یعنی برخلاف دو دسته اول نگاه واقعی‌تری به صحنه سیاست دارند و عمق ماجرا را تا حدودی فهمیده‌اند، اما هرقدر توصیف‌شان خوب است کمیت‌شان در تجویز می‌لنگد، یعنی برای عبور از این شرایط راه‌حل‌های خوبی ندارند، آنها تا امروز سعی می‌کردند حداقل به‌عنوان یک تاکتیک، حساب حسن روحانی به‌عنوان رئیس‌جمهور را از واعظی و نوبخت جدا کرده و این قل جدید را به‌عنوان نماد وضع موجود معرفی کنند و بر آنها بتازند تا هم ظرف اعتراض پر شود و هم خاطر رئیس رنجیده نشود. سخنان روحانی اما از این باب اهمیت دارد که نشان داد او چنین تفکیکی را قبول ندارد، روحانی روز پنجشنبه صریحا خودش را سیبل نقد اصلاح‌طلبان دانست و بر پروژه تفکیک خط قرمز کشید؛ از اینجای ماجراست که قصه عشق این دسته سوم به روحانی یک‌طرفه می‌شود که از قدیم گفته‌اند عشق یک‌سره باعث دردسره، خصوصا وقتی دقت کنیم که روحانی به سبک و سیاق احمدی‌نژاد که درحین عضویت در جامعه اسلامی مهندسین و مورد حمایت جمعیت ایثارگران بودن می‌گفت فراجناحی‌ام. روحانی پنجشنبه آب پاکی را روی دست حامیان ریخت و به برخی احزاب اصلاح‌طلب که مدتی است درحال مرز‌گذاری با دولت هستند، پاسخ مستقیم داد که اگر شما نالانید که سهم‌تان از دولت کم است یا با حمایت از دولت اوضاع سیاسی‌تان خراب شده، من هم فراجناحی‌ام! و به زبان بی‌زبانی گفت اگر روزی شما از من حمایت کرده‌اید به خاطر شرایط خودتان بوده است. روحانی درحالی هرهری‌مسلکی سیاسی و اپورتونیست بودن را به رخ حامیان دیروز و منتقدان امروز کشید که هم وضعیت سیاسی دولت را می‌داند و هم وضعیت خطیر هم‌پیمانان سابق را.