کنسرت شاد یوزهای باجنبه!

قلب هانوی ایستاد و صدای گام سربازان ویتنام دیگر به گوش نرسید.تیم صرفا محافظه کار مغز پرتغالی به ارتشی صرفا مهاجم بدل شد و بی هراس و بیم به آشیانه ویت کینگ ها یورش برد.
دیروز در ورزشگاه کوچک آل نهیان سر
نیزه های سفید بر جسم سرخ های یک ستاره فرود آمدند و سپاهیان ایران زمین دستمال سفید را به دست پارک هان سئو و شاگردانش دادند تا رود خروشان از مصب تنگ بگذرد و ابوظبی به احترام یوزها خبردار بایستد.
خروش و فریاد تیم ملی که با تغییر ماهیت و کاراکتری جدید به ملاقات سوسیالیست های شرق آسیا آمده بود نتیجه داد تا گل های سر سبد این خاک سه امتیاز شیرین دیگر به حساب ایران واریز کنند و سند صعود به


دور دوم در شنبه نمور آن سوی آب منگوله دار شود.
در این میان دبل شکارچی ترکمن که همیشه سهمی در حماسه ها داشته لبخند را بر لب ها نشاند تا خیال فرمانده فرنگی بابت داشتن یک تمام کننده ششدانگ راحت
شود.
دیروز نه سوت های روح خراش قاضی سنگاپوری و نه اندک گاف های سیم خاردارهای ما،هیچ کدام نتوانست مانع از کلین شیت علیرضا بیرانوند شود تا تیزچنگ ترین قفس بان آسیا ثابت کند می تواند از قُرق تا خروسخوان سدی محکم برابر فورواردهای قاره کهن بسازد و به دلشوره های ملت پایان دهد.
حالا پس از برپایی یک مراسم ترحیم ساده برای نهال های برنای ویتنام باید به فینال ثالث فکر کنیم.به انتقام از سبزهای بین النهرین که همین چند سال پیش در ملبورن پشت دستمان را داغ گذاشتند و جلاد آن غروب لعنتی لقب گرفتند.
صدالبته مقهور کردن عراق به سادگی زمین گیر کردن یمن و ویتنام نیست و کارلوس اگر بخواهد در قالب تیم نخست به مرحله حذفی قدم بگذارد باید نقشه دقیق تری برای مات کردن سبزها ترسیم
کند.
لشگری که از دم همه رقیبان را به مسلخ می فرستد و اشتهای وصف ناپذیری برای بلعیدن گربه های سیاه آسیا دارد از حالا این سیگنال را برای تئوریسین های مرتع سبز فرستاده که در روزهای پیش رو بازهم شنلی از خون بر دوش حریفان خواهد انداخت و از غرور دل انگیز خویش توشه
می گیرد.
دبل سردار،کلین شیت بیرانوند و نمایش چشم نواز ایران.این همه قصه تیمی بود که در بزم گزمگان به سیم آخر زد و
زرادخانه های ویتنامِ جاه طلب را مُهر و موم کرد.قصه سردارانی که زرهی از رستگاری بر تن کرده اند و تنها با فتح جام و بدل کردن ابوطبی و دبی و شارجه به پهنه گورستان آرام خواهند
گرفت.

>ساق های کپک زده!
نه نیازی به جار زدن بود و نه کوبیدن درها.یمن از پیش باخته آنقدر بی انگیزه و
بی رمق بود که از همان ابتدا به کیسه شن سرجوخه های آن سوی فرات بدل گردد و با هر گل مهم ترین رقیب ایران برای عراقی ها بوسه بفرستد و هورا و هلهله کند.این یمن با شکست خوردن خو گرفته و ساق هایی که دارند به کپک می رسند تاب جنگیدن ندارند.دیروز عراق هر کاری که دلش خواست با یمانی ها کرد تا باور کنیم جام به جایی برای فروچکیدن تیم های بدل شده که در هفت آسمان یک ستاره ندارند.تیم هایی که
بی استراتژی و تنها برای تفرج به سرزمین دشداشه پوش ها سفر کرده اند.خدا عاقبت قاره را با قشون های از پیش باخته اش به خیر کند!

>در پیچش مهتابی اشک...
در ادامه جام امروز چشم فندقی های
پیونگ یانگ به مصاف قطر می روند.قطری که داس به دست قدم در خاک امارات گذاشته است.در دومین دوئل عرب های عمان برابر سامورایی ها صف آرایی خواهند کرد تا شاید بتوانند کاری کنند که آرزوهای بلورین چشم بادامی ها ترک بردارد و معادلات کمی پیچیده تر شود.و بالاخره در ملاقات واپسین یکشنبه ازبک ها و ترکمن ها در چمنزار مکتوم رودرروی هم قرار می گیرند.
ازبک ها که با توپ پر به کارزار آمده اند با کمی کینه توزی از عشق آبادی ها، مغموم ترین سربازان دنیا را می سازند.جام به جاهای حساس و پرالتهابی رسیده.در پیچش مهتابی اشک،میان زیاده گویی آفتاب به نبردهای داغ خیره شوید و از این لعبت خانمان سوز لذت
ببرید!