جوانان لایق بیکارند؛ مسئولیت‌ها دست به دست می‌شود

هر اندازه امام(ره) رهبری و سایر بزرگان از لزوم وحدت صحبت کردند، اما امروز در چهل سالگی انقلاب شاهد تحرکات دلواپسانه‌ای هستیم که حتی از سخنرانی شخصی مثل رئیس مجلس نیز ممانعت به‌عمل می‌آورند. با توجه به آموزه‌های انقلاب این رویکردها را چطور ارزیابی می‌کنید؟
انقلاب اسلامی حرکتی مردمی و خدایی بود که در کشور ما به‌وجود آمد و به عبارت دیگر موهبت بزرگ الهی بود که خدای متعال به مردم ما ارزانی داشت. ما باید ظرف این چهل سال قدر این نعمت را می‌دانستیم و تلاش می‌کردیم که این انقلاب هرچه بارور و پرثمر‌تر شود و خود ما و نظام در بستر انقلاب هرچه بالنده‌تر، سالم‌تر و متعالی‌تر بتوانیم پیش برویم. برخی تصور می‌کنند که انقلاب باید به ما مردم چیزی بدهد، در حالی که انقلاب بستری است که ما باید قدردان آن باشیم و به اقتضا و ضرورت‌های آن پاسخ بگوییم. لذا باید خود را با آرمان‌ها و ابعاد انقلاب هماهنگ کنیم. متاسفانه هرچه از زمان پیروزی انقلاب می‌گذرد ما نه تنها خودمان را بیشتر مزین به زینت‌های انقلاب و آرمان‌های آن نمی‌کنیم که در حال فاصله گرفتن از مبدأ انقلاب هستیم. لذا به لحاظ فکری، اخلاقی، عملی و حتی نظامی که در بستر انقلاب به‌وجود آمده برخی خود و جامعه را انقلاب جدا می‌کنند و بعد هم شعار می‌دهیم که انقلاب برای ما کاری انجام نداده است. در این راستا امام جمله ماندگاری دارد که می‌فرمود «هی نگویید انقلاب برای ما چه کرده است، بگویید ما برای انقلاب چه کردیم» پرسش اینجا است که واقعا به آنچه که انقلاب ایجاب و اقتضاء می‌کرد عمل کردیم؟ انقلاب مگر برای رسیدن به آرمان‌های خدایی و مردمی نبود؟ مگر برای به‌وجود آمدن استقلال و آزادی و در پی آن استقرار نظامی به نام جمهوری اسلامی نبود؟ چرا ما این شعار‌های انقلاب را دست کم گرفته و از حقیقت و واقعیت انقلاب فاصله می‌گیریم. یکی از رموز و کلید واژه‌های انقلاب وحدت بود. وحدت ملی، وحدت همه اقشار، افراد، قومیت‌ها، ‌نژادها، مذاهب و ادیان که همه دست به دست هم دادند و این انقلاب به پیروزی رسید. ما به جای اینکه روزبه‌روز وحدت خود را تحکیم کنیم و ید واحده شویم متاسفانه هر روز بهانه‌ای درست می‌کنیم که به اختلاف‌ها دامن بزنیم. انقلاب بدین معنا نبود که همه یک فکر، مذهب و قومیت داشته باشند. انقلاب اقتضا می‌کرد که ما در عین کثرت وحدت داشته باشیم. انقلاب از ما می‌خواست که درس وحدت، انسجام، فعالیت سیاسی همراه با اتحاد و انسجام و تجربه رقابت سیاسی در عین رقابت و دوستی را بیاموزیم و تجربه کنیم، اما متاسفانه به مجرد اینکه با فرد یا گروهی اختلاف سلیقه سیاسی پیدا می‌کنیم خود را دشمن او دانسته و جبهه‌گیری می‌کنیم. نتیجه نیز این می‌شود که سلائق مختلف به جبهه‌های مختلفی بدل می‌شوند که بین آنها هیچ گونه وحدت نظر و اشتراکی نیست. گروهی چپ چپ، گروه دیگر راست راست و گروهی بینابین اینها قرار دارد و ارتباطی با اینها ندارد. لذا اینها حاضر نیستند که در کنار هم بنشینند و باهم مشارکت و تضارب افکار کنند و با یکدیگر به تضارب افکار برسند. لذا کار به جایی می‌رسد که عده‌ای خود را آنچنان طلبکار از مردم و انقلاب می‌دانند، گویی اینکه همه در کنار بودند و اینها سفره انقلاب را برای همه پهن کردند و حتی امام(ره) رهبری و یاران باید آنها را رعایت کنند. اینگونه است که امروز این چنین طلبکارانه سخن گفته، کار می‌کنند و به همه اختلافات و تفاوت‌های سلیقه‌ای و سیاسی دامن می‌زنند. این واقعا حرکتی غیر انقلابی و جدا شدن از انقلاب است و باعث تاسف است که خیلی از این افراد شعار انقلابی، حزب الهی و طرفداری از امام(ره) می‌دهند.
بر اساس آرا و نظرات امام(ره) چگونه می‌توان دوباره از این شرایط خارج و به آینده‌ای روشن بیندیشیم؟
امام(ره) کی اجازه می‌داد که اینگونه برخورد شود؟ امام با هرگونه تندروی و کندروی، ارتجاع و تحجر مخالفت می‌کرد و دائما بر با هم بودن، وحدت نظر و حضور همه سلایق تاکید داشت. بنیانگذار انقلاب اسلامی معتقد بود که باید همه احزاب و گروه‌های مختلف در کشور حضور داشته باشند و تضارب افکار صورت گیرد و رقابت سالم را تجربه کنند. من معتقدم که در چهل سالگی پیروزی انقلاب باید به آنچه انقلاب اقتضا می‌کند و مردم می‌خواهند باز گردیم. باید ببینیم که ما چقدر کوتاهی کردیم، همه ما قصور و تقصیر داشتیم، کوتاه آمدیم، انقلاب اسلامی ما ظرفیت بسیار بالایی را دارد و هنوز هم اگر به انقلاب بازگردیم می‌توانیم این انقلاب و نظام را به آرمان‌های بلندش برسانیم. اگر این روندی که تا به‌حال و به‌خصوص در سال‌های اخیر دنبال شده را دنبال کنیم چیزی از روحیه انقلاب در کشور باقی نمی‌ماند. ما به اسم انقلاب روزبه‌روز از انقلاب فاصله می‌گیریم و خدای ناخواسته نظام را نیز از مادر و بستر خود جدا می‌کنیم.


اندیشه امام(ره) اندیشه‌ای باز و بسط نگر بود که همه سلائق را پوشش می‌داد، اما هرچه رحلت ایشان گذشت و به این سو آمدیم نگاه‌های جزم اندیش و محدود نگر سیطره پیدا کرد؛ چرا انقلابی که چشم انداز پیش رویش مشخص بود اکنون به این سمت وسو کشیده شده است؟
این امری قطعی است که به قول دانشمندان هرچه انسان ظرفیت وجودی خود را گسترش دهد تحمل و بردباری‌اش بیشتر می‌شود و از این جهت می‌تواند نظرات و سلائق دیگران را تحمل کند، اما هرچه ظرفیت انسان محدود باشد، استعداد و تحملش کمتر می‌شود و همه دنیا را در خود خلاصه می‌داند. امام(ره) شخصیتی بود که با بزرگواری همه سلایق را پوشش می‌داد، همه را فرزند خویش دانسته و هیچ کس را از خود جدا نمی‌دانست. در عین حال همه را زیر چتر و پوشش خود قرار می‌داد و به دلیل ظرفیت بالایی که داشت این بزرگواری از او نشان داده می‌شد. انقلاب نیز چنین ظرفیت‌های عظیمی دارد منتهی برخی از افراد بی‌ظرفیت، کوچک و بی‌استعداد هستند. لذا وقتی در کشور افراد کوچک و کم ظرفیت میداندار شوند، پست و مسئولیت و تریبونی بگیرند یا در جامعه تاثیرگذار باشند ظرفیتشان نیز محدود و کوچک خواهد بود. آنها دنیا را در خود و از زاویه عینی خود می‌بینند و نمی‌توانند باز عمل کرده و بزرگواری داشته باشند. کرامت یکی از واژه‌هایی است که در منابع وحیانی و روایات بسیار بدان تاکید شده است. کرامت به معنای بزرگواری و ظرفیت است. یکی از مواهب و آثار انقلاب رسیدن به کرامت و بزرگواری است که بسیاری از ما نداریم. لذا بدین دلیل که ظرفیت نداریم نمی‌توانیم یکدیگر را تحمل کنیم، اما اگر ظرفیت خود را بالا ببریم می‌بینیم که همه برادر و دوست ما هستند. ما دشمنان کمی در دنیا داریم و به‌جز چند کشوری که اساسا با آنها دشمنیم با بقیه کشورها مشکلی نداریم. اما اگر نگاه‌های محدودنگر و ظرفیت پایین داشته باشیم از ظرفیت خود نیز می‌ترسیم. اینکه با همه مشکل داشته باشیم و از سایه خودمان نیز بترسیم به خاطر کم ظرفیت بودن خودمان است. باید ظرفیت خود را بالاببریم، آن زمان خواهیم دید که دنیا چقدر زیباست و انسان‌ها چقدر خوبند. عینک ما عینک بدبینی است و باید چنین عینک‌ها را برداریم. اسلام، آراء و روایات به ما آموخته‌اند که به جای بدبینی با نظر خوش‌بینی، حسن نیت و صحت در عمل به کارها نگاه کنیم. لذا تا این عینک برچشم ما هست دعواها وک شمکش‌ها روزبه‌روز بیشتر می‌شود که برخلاف اسلام، اقتضای انقلاب و آموزه‌های امام(ره) می‌باشد.
برخی معتقدند که در چهل سالگی انقلاب ملت باید انقلاب را نگه دارد، با توجه به این موضوع که مردم در شرایط سخت اقتصادی و معیشتی بسر می‌برند و باید چه تدابیری برای مردم اندیشید تا همچنان پشتیبان نظام باشند؟
حضرت امام(ره) جمله‌ای داشت که می‌فرمود «مردم به وظیفه خود خوب عمل کردند و خوب کار می‌کنند، این مسئولان هستند که باید وظایف خود را بشناسند.» واقعا بهترین کارها را مردم انجام دادند و ناقص‌ترین کارها را مسئولان انجام دادند. مردم در تمام صحنه‌ها حتی‌الامکان به وظیفه خود عمل کردند. اگر مسئولان نیز به انداره مردم کار می‌کردند و حسن عمل داشتند نظام ما چنین مشکلاتی را نداشت. مشکلات به مردم باز نمی‌گردد و اگر در جامعه نابسامانی نیز وجود داشته باشد تبلور عملکرد مسئولان است چرا که «الناس علی دین ملوکهم» مردم تبلور مسئولان هستند. اما در عین حال اکثریت مردم خوب عمل کرده و اکنون نیز خوب عمل می‌کنند، نجابت و وفاداری دارند و پای انقلاب و نظام هستند، اما متاسفانه باید عرض کنم که بسیاری از مسئولان در رده‌های مختلف به وظیفه خود خوب عمل نکردند و وظیفه شناس نبودند، لذا می‌بینیم که دود عملکرد بد آنها در چشم مردم، انقلاب و نظام می‌رود. مسئول تازمانی که خود را آماده ایثار و فداکاری نکند و در سطح پایین‌ترین رده مردم از نظر اقتصادی و اجتماعی فرض نکند نمی‌تواند خدمت کند. متاسفانه در جامعه ما که به اصطلاح اسلامی است می‌بینیم اختلاف طبقاتی، تجملات و تشریفات در میان مردم بیداد می‌کند. بسیاری از مسئولان به مجرد پذیرش مسئولیتی راهی بالای شهر می‌شوند و خانه‌های پر از تجمل و زندگی تشریفاتی تشکیل می‌دهند. اینها حرکت‌ها غیر انقلابی و غیر مردمی است که جنبه‌های شرعی آن به جای خود مال مردم و بیت المال است و اینها به چه مجوزی می‌توانند طی یکی دوسال زندگی تجملاتی و تشریفاتی و خانه‌ها و ماشین‌های آنچنانی تهیه کنند؟ چنین افرادی نمی‌توانند خدمتگزار باشند. اینها کسانی‌اند که دنبال فرصت‌اند تا از فرصت‌ها سوء استفاده کرده و کیسه خود را پر کنند.
اخیرا در چهل سالگی انقلاب از میزان دستیابی به اهداف اصلی و فرعی انقلاب صحبت می‌شود. از دیدگاه شما چقدر با تحقق کامل اهداف انقلاب فاصله داریم؟
من معتقدم که ما در بخشی از آرمان‌ها موفق بودیم به ویژه تا زمانی که سایه امام(ره) بالای سر ما بود و روحیه انقلابی در کشور وجود داشت. در ارتباط با استقلال کشور تا حد بسیار زیادی موفق بودیم، ساختار خوبی را برای نظام جمهوری اسلامی تعریف کردیم که موفقیت ما بود. آزادی نیز تا حدی در کشور وجود دارد، اما متاسفانه به دلیل کمبود ظرفیت‌ها، محدودیت برخی از مسئولان و تنگ نظری‌هایی که در جامعه وجود دارد برای جامعه و مردم مسائلی ایجاد شد. البته در مجموع حرکت ما رو به جلو و به پیش بوده، اما مسئولان نتوانسته‌اند با این حرکت همراهی کنند. اگر مسئولان همراهی می‌کردند و نظام و مسئولان انقلابی باقی می‌ماندند این حرکت رو به جلو ادامه داشت. انقلابی‌گری این نیست که همیشه در حال جنگ باشید، لازمه انقلابی بودن این است که ساده زیست باشیم، زاهدانه زندگی کنیم و نه تنها دنبال تشریفات و تجملات بلکه دنبال خدمت باشیم. حال کدام یک از ما زمانی که مسئولیت گرفتیم به این مساله فکر کردیم؟ آیا به این مساله فکر کردیم یا اینکه به دنبال متحول کردن خود و بستگان از نظر اقتصادی بودیم. انقلابی بودن مقید بودن به قانون و موازین شرعی است. بدین معنی که از خویشاوند محوری، رانت محوری و ویژه خواری پرهیز شود. متاسفانه در کشور ما ویژه خواری بیداد می‌کند و مسئولی به مجرد اینکه پستی را گرفت سراغ رفقای خود می‌رود و آنها را بر مردم تحمیل می‌کند. افرادی را در پست‌هایی قرار می‌دهند که هیچگونه صلاحیت و حتی تخصص لازم را ندارد، اما جوان‌های تحصیلکرده و نیروهای لایق و فرهیخته ما باید در خانه و خیابان بیکار باشند و مسئولیت‌ها به صورت چرخشی عده‌ای دست به دست شود. همه اینها برخلاف اقتضای انقلاب است و باید تحول عمیقی ایجاد شود. من این مساله را دست یافتنی و شدنی می‌دانم منتها بدین شرط که همه از بالا تا پایین همه تصمیم بگیرند که تجدید نظر کنند. همه اصل را شایستگی و خدمت قرار دهند و مقید به حلال خوری و پرهیز از حرام خواری باشند. این همه در اسلام روی لقمه حرام تاکید شده که در زندگی انسان چه تاثیری می‌گذارد. رانت خواری و بیت‌المال خواری و حرام خواری است. بد‌ترین طعام به تعبیر امیر المومنین لقمه حرام است آن کسی که در کشور مسئولیتی دارد و از موقعیت و رانت جایگاه خود استفاده می‌کند لقمه‌ای خود و خانواده‌اش می‌خورند حرام است. قطعا این لقمه‌های حرام تاثیر اجتماعی بر جامعه می‌گذارد و جامعه را به عقب می‌راند. نوعی شجاعت و شهامت در جامعه لازم است که بیرون بریزند و آنچه تا به‌حال داشتند کنار بگذارند و به اصل انقلاب بازگردند. مثلا یک روحانی پیش از انقلاب چگونه زندگی می‌کرد و اکنون چگونه زندگی می‌کند؟ به چه مجوزی فلان روحانی که مسئولیت گرفته زندگی تشریفاتی و تجملاتی دارد؟ از طرف دیگر هم اگر یک استاد دانشگاه، فرهنگی یا کار‌مند به صرف پذیرش پستی همه زندگی خود را متحول کند، نامشروع است. اگر نگوییم ضد انقلاب، اما این کارها غیر انقلابی است. باید چنین تحولی همگانی ایجاد شود نه اینکه عده‌ای زاهدانه و عده‌ای دیگر شاهانه زندگی کنند. این همان اختلاف طبقاتی است. مردم اکنون در شرایط فشار اقتصادی هستند، اما وقتی می‌بینند که مسئولان زندگی شاهانه دارند فقر تنگدستی آنها را آزار می‌دهد و لذا از همه چیز بریده و با همه چیز مخالف می‌شوند. زمانی که مردم ببینند مسئولان نیز در کنار آنها هستند، اگر کمبود است همه کمبود دارند و اگر وجود دارد همه استفاده کنند به آنها اعتماد می‌کنند. آیا مسئولان حاضرند در صف نان، تخم مرغ و مرغ بایستند یا اینکه برای آنها زندگی مرفهی وجود دارد؟ اینها مسائل به‌وجود آمده‌ای است که همه برخلاف انقلاب و اقتضای انقلاب است که باید عده‌ای شجاعت و شهامت به خرج دهند، فریاد بزنند و اقدام کنند و مسئولان و مردم نیز از آنها حمایت کنند تا نظام به جایگاه انقلابی خود بازگردد و مردم روحیه انقلابی خود را بازیابند.
در حالی که رسانه‌های بیگانه بر اساس مستندات خود تاریخ شفاهی انقلاب را روایت می‌کنند، اما صداوسیما با دیدگاه یکجانبه‌نگر و حداقلی به تاریخ سازی برای انقلاب می‌پردازد؛ اساسا این نوع رویکرد چه آثار مخربی بر اعتماد عمومی جامعه خواهد گذاشت؟
کسانی که می‌خواهند انقلاب را تصویری، صوتی یا کتبی به نمایش بگذارند باید بدانند که در هر دستگاهی که باشند اگر کمترین تحریفی ایجاد کنند خائن محسوب می‌شوند. فقط مستشرقین بیگانه نبودند که در ارتباط با اسلام یا انقلاب حرف‌های انحرافی زدند. اگر ماهم با تنگ نظری، جهت‌گیری سیاسی و باندی به شخصیت‌ها و انقلاب نگاه کنیم، نادرست است و متاسفانه چون افراد کوچک و بی‌ظرفیت خیلی از مسئولیت‌ها را گرفته‌اند تلاش می‌کنند تا انقلاب و نظام را در دایره و محدوده‌ای که در آن قرار گرفتند تعریف کنند. لذا رفقایشان نیز از باند و جریان خودشان هستند. با تعریف اینها اگر کسی این انقلاب را ندیده و در کشور نبوده باشد تصور خواهد کرد که جمع یا باندی انقلاب را به ثمر رساندند و مردم نبودند و باند، جریان یا جناح حداقلی که اسم آن را نمی‌برم، اما تعداد آنها به اندازه تعداد انگشتان دست هم نیست از اول تا آخر انقلاب را به‌وجود آوردند و حتی امام(ره) نیز از آنها حمایت می‌کرده است. در حالی که چنین نبوده و انقلاب را همه مردم دنبال کردند و تا زمانی که مردمی نشده بود پیشرفت زیادی نداشت و به پیروزی نرسید. امام بزرگوار(ره) هنرش این بود که انقلاب را مردمی کرد و درست است امام(ره) رهبری انقلاب را برعهده داشت و یاران ایشان، اما نقش مردم نیز نقش بسزایی داشتند. لذا هر کسی که بخواهد انقلاب و امام(ره) و ولایت فقیه را مصادره کند و به حقوق ملت تصرف کند خائن است. اینها تاریخ را تحریف می‌کنند و به‌خصوص تاریخ انقلاب را جوری ترسیم می‌کنند. که همه را ضد انقلاب بدانند و فقط خودشان همه کاره باشند. اینها باید بگذارند که تاریخ واقعی خود را نشان بدهد. حتی بیگانگان تاریخ انقلاب را از مسائل ریز و درشت ترسیم و برای آیندگان می‌نویسند. کسانی که تاریخ انقلاب را تحریف می‌کنند در آینده ملت‌ها آنها را نفرین کرده و تحریف‌گر انقلاب می‌دانند. لذا اجازه دهیم انقلاب همانگونه که بوده و کسانی که نقش و تاثیر موثری که در انقلاب داشتند همانگونه تعریف شوند. چرا می‌خواهیم همه چیز را مصادره کنیم و افرادی که می‌خواهند همه‌چیز انقلاب و نظام را به نفع خود تمام کنند، چه نفعی می‌برند؟ همانطور که گفتم افراد تنگ نظر و کم ظرفیت در سمت‌های حساس به‌خصوص که جنبه رسانه‌ای دارد و در جامعه تاثیرگذار است مسئولیت گرفتند و برای اینکه خود را بزرگ کنند درصدند که انقلاب را کوچک کنند، نظام را محدود می‌کنند تا خود را بزرگ نشان دهند در حالی که این کار درستی نیست.