برای آقای رئیس جمهور!

بزن هرچه می‌خواهیم پا به سر
سر مست از پا ندارد خبر.
صبح است آقای رئیس جمهور.
صبح روز دوشنبه.


نشسته ام توی درمانگاه.
سرد است هوا. بیرون گرد و غبار است.
آب انتقالی به شهر قطع شده است.
کشاورزان اصفهان لوله‌ها را شکسته‌اند. آب نیست.آب ! آقای رئیس جمهور.
مریض‌هایم آمده‌اند. نشسته‌اند پشت در. به من اعتماد دارند.اعتماد! آقای رئیس جمهور.
درد دارند. من برای دردهایشان دارو می‌دهم. برای دردهایشان، ولی خوب نمی‌شوند.
مریض‌ها روح‌شان درد می‌کند. روح‌شان ! آقای رئیس جمهور.
قلبم تند تند می‌زند. قلب مریضم ولی کند است. پیس میکر می‌خواهد. می‌گویم نیست.
نیست! آقای رئیس جمهور.
دست مریضم را می‌گیرم. می‌گویم درست می‌شود. لابد کسی هست که فکری بکند. گریه می‌کند. لبخند می‌زنم.
اشک و لبخند! آقای رئیس جمهور.
منتقد شماست. می‌گوید هیچ گرهی باز نشده است.از شما دفاع می‌کنم. دفاع! آقای رئیس جمهور.
هوا ابریست. باران نمی آید. گلدانها خشکیده اند. پژمرده اند آقای رئیس جمهور.
پرستارها دور مریض‌ها می‌چرخند. برای سلامتی‌شان دعا می‌کنند. با سیلی صورتشان را سرخ نگه داشته اند.
بنفش !آقای رئیس جمهور.
باید بروم. ظهر است. روز سومی است که بچه هایم
را ندیده ام. روز سوم ! آقای رئیس جمهور.
من خسته نیستم. من پول نمی‌خواهم. من دنبال شهرت نیستم. من از آسمان نیامده‌ام. تکیده‌‌ام ولی‌ تکیده! آقای رئیس جمهور.
دانشجوهایم دارند نگاه می‌کنند به ضرباهنگ قلب مریض. نبض مریض را می گیرند. ولی حواس‌شان اینجا نیست.می‌فهمم. دارند می‌روند.از دنیای تافته‌های جدا بافته به همان‌جایی که باید مریض‌ها را دستشویی ببرند.
دارند می‌روند ! آقای رئیس جمهور.
صدای شما را می‌شنوم. لابد از رادیوست یا از تلویزیون. دارید حرف می‌زنید. حرف! آقای رئیس جمهور.
مجلس است لابد. رای، اعتماد است آقای رئیس جمهور.
از پشت میز بلند می‌شوم .مریضها رفته‌اند. پرستارها دارند درد دل می کنند. از قیمت گوشت حرف می‌زنند.تلویزیون را خاموش می‌کنند. دیگر کسی گوش نمی‌دهد آقای رئیس جمهور.
دارید بحث می‌کنید. دارید برای هم رای جمع می‌کنید. دارید به هم حمله می‌کنید و از هم دفاع می‌کنید. اعتماد ولی بیرون از آن ساختمان از بین رفته است. بی اعتمادی! آقای رئیس جمهور.
من دست و پیشانی مریضم را می‌بوسم. من با خاک لباسش تیمم می‌کنم. من با مریضم یکی شده ام. یکی ! آقای رئیس جمهور.
این مملکت سرپا بشود یا نه، مشکلات حل بشود یا نه، شما باشید یا نه، هرچه بشود یک چیز را یادتان نرود. یادتان باشد! آقای رئیس جمهور.
بشکنید و بسوزانید. بگویید و بخندید. برکنار کنید و نصب کنید. این کارها را قبل و بعد از شما هم کرده‌اند و می‌کنند.
آقای رئیس جمهور ! امید ما را به تمسخر نگیرید.
امید! آقای رئیس جمهور.