روزنامه مردم سالاری
1397/11/24
خدا سرنوشت آقای روحانی را ختم به خیر کند
نطقهای صریح و کوبنده مصطفی کواکبیان بارها مجلس را به وجد آورده و در برخی از موارد هم به دلیل موضوعات متفاوتی که بیان میکند جو را متشنج کرده؛ در میان نطقهای او که معمولاً هم با صدایی بلند و رساست، ترسی نیست به همین دلیل گاهی پس از نطقهای او رئیس مجلس و برخی از نمایندگان مجبور میشوند پادرمیانی کنند تا جو مجلس آرام شود.نماینده مجلس دهم و دبیرکل حزب مردمسالاری به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، ساعتی در دفتر شفقنا حضور یافت و در مورد عملکرد دولتهای بعد از انقلاب نکاتی را مورد اشاره قرار داد.
کواکبیان دولت مهندس موسوی را با ویژگیهایی از جمله ساده زیستی، رانت خوار نبودن و صداقت داشتن میشناسد و معتقد است برخی از تخلفات مالی، تورم و گرانی در دوره دفاع مقدس نبود، ولی در دوره سازندگی پیش آمد که البته این تخلفات در سطح شخص آقایهاشمی و سایر دولتمردان وقت نبود.
او میگوید: در دولت آقای خاتمی تا حد زیادی از تخلفات مالی، انضباطی و اقتصادی جلوگیری شد، اما در دولت احمدینژاد دوباره ورق برگشت و دولت نهم و دهم یکی از دولتهای نامطلوب بعد از انقلاب بود؛ دولت آقای احمدی نژاد دولتی پر تلاش و سختکوش بود، ولی چون رویکرد اساسی این دولت مثبت نبود هر چه بیشتر تلاش کردند خرابکاریها بیشتر شد.
کواکبیان بیشترین حمایتها را از دولت روحانی داشت، اما امروز بیشترین انتقادها را نسبت به دولت ایشان دارد که در میان این انتقادات، وضعیت سخت معیشت مردم را ناشی از ناکارآمدی اقتصادی دولت فعلی میداند.
وی به صراحت بیان میکند که انقلاب برخی فرزندان خود را بلعیده و نمود آن را امروز شاهدیم، مقام معظم رهبری به خاطر جایگاهشان حذف نشدند. درباره آقایهاشمی رفسنجانی این تصور عمومی وجود دارد که ایشان از دایره انقلاب کنار گذاشته شد. آقای خاتمی ممنوع التصویر شدند و نباید در عرصه حاضر باشند. گفته میشود آقای احمدینژاد را گروهی انحرافی میدانیم و معتقدیم باید از صحنه خارج شوند. خدا سرنوشت آقای روحانی را ختم به خیر کند چون معلوم نیست وضعیت ایشان نهایتاً چه شود.
او تأکید میکند که اگر در کنار ضعفها به نکات مثبت نیز توجه شود، اینگونه نمیشد که رؤسای جمهور ما هر کدام سرنوشتی داشته باشند. کاش به جای اشکال تراشی از تجربیات یکدیگر استفاده میکردیم.
متن گفت وگوی شفقنا با مصطفی کواکبیان را میخوانید:
بعد از پیروزی انقلاب و از زمان جنگ تحمیلی تا به امروز چهار دولت بر سرکار آمدند؛ اگر بخواهید نقاط قوت و ضعف هر یک از دولتها را بیان کنید، با توجه به اینکه در دوران دفاع مقدس شرایط اداره کشور سخت بود، عملکرد دولت جنگ را چطور ارزیابی میکنید و به نظر شما مهم ترین نقطه ضعف و قوت این دولت در چه مسایلی بود؟
هر دولتی را باید در چارچوب شرایط زمانی و موقعیتهایی که در آن به سر میبُرده تحلیل کرد و نمیتوان گفت یک دولت ۱۰۰ درصد نقاط منفی و تاریک در عملکرد خود دارد و کار دولتی ۱۰۰ درصد روشن و مثبت است. هر دولتی متناسب با شرایط زمان خود بعضاً عملکردی منفی و البته نقاطی مثبت داشت. در مورد عملکرد دولت مهندس موسوی باید گفت شرایط جنگ تحمیلی باعث شده بود این دولت با حضور در جنگی تمام عیار با دولتهای خارجی فعالیت متناسب با شرایط جنگی داشته باشد و عملکرد مثبتی نشان دهد. حضرت امام(ره) در آن زمان کشور را هدایت میکردند و آن دولت سعی داشت از رهنمودها و منویّات امام خمینی(ره) و قانون اساسی تبعیت داشته باشد لذا به عقیده من آن دولت را باید با پندگیری از رهنمودهای امام خمینی(ره) سنجید. بنابراین پیشبرد ۸ سال جنگ با تمام سختیها و شرایط جنگی که پنج تا شش استان ما درگیر جنگ بودند و کل کشور مشکلات داشت و موشک باران میشد، باز هم کشور را به خوبی اداره کردند و با حداقل درآمدهای ارزی و اقتصادی توانستند حداکثر خدمات را ارائه دهند. یکی از ویژگیهای دولت دوران جنگ تحمیلی صداقت با مردم بود. در حقیقت هیچ وقت وعده ای به مردم نمیدادند که نخواهند یا نتوانند به آن عمل کنند. واقعیتها را با مردم در میان میگذاشتند و مردم صداقت دولتمردان را دوست داشتند.
در همان دوران نخست وزیر در جمعی گفت: ما اکنون میتوانیم یک کوپن اضافی برای مردم اعلام کنیم در عین حال میتوانیم با پول آن برای جبهه چند گلوله توپ تهیه کنیم؛ مردم یک صدا گفتند جنگ اولویت ماست. دولت مهندس موسوی از صداقتی برخوردار بود که در بعضی از دولتها عنصر کمیابی است.
از جمله دیگر ویژگیهای آن دولت بحث ساده زیستی و مردمی بودن به معنای واقعی کلمه است. دیگر ویژگی آن دولت این بود که در آن دوران هرگز ندیدیم دولتمردان ما کاسب کار شده باشند. یعنی از رانت موقعیت دولتی یا حکومتی خود استفاده شخصی کنند و اهداف خود را پیش ببرند. این مسائل مهم است و مردم براساس این عملکردها با دولت و مشکلات کشور کنار میآمدند. وضعیت در پشت جبهه هم همین بود یکی از اعتراضات یکی از رزمندگان به ما این بود که برای من ماهی ۱۵۰۰ تومان حقوق در نظر گرفته اند و من این مبلغ را میخواهم چه کار کنم؟! این روحیه نشأت گرفته از برخوردهای دولتمردان آن زمان بود. این روحیه در جامعه گسترش پیدا کرده بود، اما این ویژگی کم کم در دولتهای بعدی رنگ باخت. من آن دولت را با ویژگیهایی از جمله ساده زیستی، رانت خوار نبودن و صداقت داشتن میشناسم.
مرحوم آیت اللههاشمی رفسنجانی در دوران ریاست جمهوری خود سازندگی کشور پس از جنگ را از اهداف اصلی خود قرار داد، اما برخی نسبت به عملکرد ایشان انتقاد دارند و معتقدندهاشمی رفسنجانی با عملکرد خود اشرافیگری را در کشور رواج داد و فرهنگ انقلابی در این دوره افول یافت.
در رابطه با این دولت نیز باید شرایط پیش آمده بعد از جنگ را در نظر بگیریم. دورانی بود که بحث سازندگی مطرح شد.هاشمی معتقد بود کشوری که ۸ سال جنگ بر او تحمیل شده است باید به سوی سازندگی گام بردارد. لذا برخی از ویژگیهای دولت قبلی در آن شرایط کم رنگ شد. به طور مثال وقوع برخی از تخلفات مالی و برخی مسائل در بحث سازندگی و یا تورم و گرانی در دوره دفاع مقدس نبود، ولی در دوره سازندگی پیش آمد البته شخص آقایهاشمی نیّت خدمت داشت و برای مردم دلسوز بود. او پرچم سازندگی را به خوبی برافراشت تا شرایط کشور را کمی تغییر دهد. تلاشهای ایشان برای بسیاری از مدیران کشور الگو شد. عملکرد ایشان هم بسیار مطلوب بود البته امکان دارد ضعفهایی به وجود آمده باشد و برخی اختلاسها و فسادهای مالی در آن دوران دیده شد که البته در سطح دولتمردان نبود. برخی ضعفها در شبکههای مالی و بنگاههای اقتصادی از همان دوران شروع شد و شخص آقایهاشمی از این مسایل مبرّا بودند و چون سمت و سوی کشور به طرف سازندگی بود این مسائل چندان دیده نشد. اگر دولت سازندگی با انضباط مالی همراه میشد، دولت بسیار مطلوبی بود.
دولت اصلاحات در شرایطی روی کار آمد که گفته میشود فضای انتقاد و آزادی بیان بسیار محدود شده بود، آقای خاتمی چه میزان در این زمینه موفق عمل کرد و آیا توانست اهداف انقلاب را پس از گذشت سالها و بیش از دو دولت پیش، محقق کنند؟
از ضعفی که در بحث تخلفات مالی، انضباطی و اقتصادی دیده شده بود در دولت آقای خاتمی تا حد زیادی جلوگیری شد. دولت اصلاحات نسبت به دولتهای بعدی نیز انصافاً دولتی سالم بود و این نکته ای مهم است. در دوران سازندگی ذهنها بیشتر معطوف مباحث اقتصادی بود و توسعه سیاسی کمتر مورد توجه واقع شده بود، اما در دولت آقای خاتمی یک رویکرد مهم بحث توسعه سیاسی و اهمیت دادن به احزاب بود. من به خاطر دارم که خودمان در همان دولت پایه گذار خانه احزاب بودیم که تا حدودی میتوانست موثر باشد. لذا من عقیده دارم اگر توجه به توسعه همه جانبه از جمله توسعه سیاسی در دوران آقای خاتمی و همچنین سلامت اداری و نگاه به بحثی که بعدها به عنوان گفتگوی تمدنها مطرح شد و رویکردی در سطح سیاسی و عرصه دیپلماسی و روابط بین الملل و نگاه تعاملی مثبتی با جامعه جهانی بود در نظر گرفته شود کار این دولت بسیار خوب و اقتضای دوران پسا سازندگی بود.
نسبت به دولت احمدی نژاد انتقادات بسیار است؛ حتی برخی میگویند اگر هم نقطه قوتی داشته باشد ضعفها چنان بسیار است که قوتها خود به خود نادیده گرفته میشود! این دولت چه میزان توانست به پیشرفت کشور کمک کند؟ شما دولت احمدی نژاد را نقطه نزول یا سعود اهداف کشور میدانید؟
دولت آقای احمدی نژاد دولتی پر تلاش و سختکوش بود، ولی چون رویکرد اساسی این دولت مثبت نبود هر چه بیشتر تلاش کردند خرابکاریها بیشتر شد. من روایتی از امام صادق(ع) را بسیار به کار برده ام «چون نقطه آغاز مناسب نیست هر چه بیشتر تلاش کنید از مبدا اصلی بیشتر فاصله میگیرید» لذا در دولت احمدی نژاد درست برخلاف دوران اصلاحات عمل شد و باعث گردید چندین قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسد و ما ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار گرفتیم که شورای امنیت میتوانست در مورد ایران متوسل به زور شود و اقدامات نظامی داشته باشد. دولت آقای احمدی نژاد بحث یارانهها را مطرح کرد: ما از ابتدا با این طرح مخالف بودیم و عقیده داشتیم این روش اداره کشور صحیح نیست و ما را به سر منزل مقصود نمیرساند.
روحانی که پس از احمدی نژاد بر سر کار آمد توانست عملکردها و رویکردهای منفی احمدی نژاد را جبران کند؟ مشکلاتی که امروز کشور با آن مواجه هست، حاصل عملکرد دولت نهم و دهم است، یا دولت فعلی نیز عملکرد و برنامه ای مناسب در پیش نگرفت؟
دولت آقای روحانی هم نتوانست مشکل یارانهها را حل کند و مجبور شد این بحث را به همین ترتیب ادامه بدهد. و این مساله به بخشی از نقدینگی جامعه دامن زد. طرحهایی از این نظیر از جمله سهام عدالت و مسکن مهر و… به ظاهر جنبههایی حمایتگر داشت، ولی در باطن خود وضعیت اقتصاد را به سمت و سوی مطلوب نمیبرد. هر آنچه که در زمینه روابط بین الملل در دوران آقای خاتمی شروع شده بود برعکس شد. خانه احزاب در دوره آقای احمدی نژاد پلمپ شد. لذا من عقیده دارم حتماً در دولتهای بعد از انقلاب دولت آقای احمدی نژاد یکی از دولتهای نامطلوب بود. البته این نظر من خط و ربطی نیست. من بیشترین حمایتها را از دولت آقای روحانی داشتم و امروز بیشترین انتقادها را نسبت به دولت ایشان دارم، همچنان حامی دولت و منتقد جدی عملکرد آن هستم ولی جهتگیری دولت آقای روحانی مثبت بود. در ماجرای برجام دیدیم که دولت آقای روحانی تلاشهای بسیاری کرد و خدمات زیادی انجام داد. هرچند مشکلاتی پیدا کرده ایم و ترامپ از برجام خارج شد و اروپا به وعدههای خود عمل نکرد. ولی در آغاز همه قطعنامههای ضد ایران لغو شد و تحریمهای جامعه جهانی به یکباره برداشته شد. امروز هم تحریم وجود دارد و حتی در بخشهایی بیشتر شده است ولی تحریمهای یک جانبهای است که توسط آمریکا اعمال میشود و براساس قطعنامهها و تصمیم کشورهای مختلف نیست.
ما امروز انصافاً در بین دولتها جایگاه خوبی داریم و فقط در روابط بین آمریکا وضعیتی نامطلوب دیده میشود، اما کشورهای قدرتمند شرق مثل روسیه و چین با ایران نسبتا همراهی دارند.
تحولات خارجی و کمی هم ناکارآمدی در دولت موجب شده در اقتصاد داخلی و مباحثی که به بهبود وضعیت معیشتی مردم توجه دارد با مشکلات بسیاری مواجه شویم به طوری که وضعیت معیشت مردم دشوار است، در این مورد وضعیت مردم از دوران احمدی نژاد و حتی نسبت به دوران دفاع مقدس هم بدتر شده است. در مجموع به عقیده من یکی از ضعفهای دولتها این بود که آنها نکات مثبت دولتهای پیش از خود را بررسی نکرده و به آنها تداوم نبخشیدهاند.
از دولت دفاع مقدس تا به امروز، دوازده دولت بر سر کار آمدند، هر یک از دولتها مشی و عملکرد متفاوتی با دولت بعدی داشتند. خروجی برخی قابل دفاع، و خروجی برخی دیگر از دولتها قابلیت دفاعی ندارد؛ در این میان شاهد یک نوع واگرایی در هریک از دولتها با دولت بعدی و قبلی بودیم، دلیل واگراییها در هر یک از دهههای انقلاب چه بوده و تاثیرات آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه هرکدام از این دولتها دو دوره داشتند. دوره اول میآمدند تا بگویند دولت قبلی خراب کرده است و تا آسیبهای دولت قبلی را جبران کنند زمان از دست میرفت. در دوره دوم تا سیاستهای خود را تصویب کنند زمان از دست میرفت و پایان دولت فرا میرسید. این گردونه خاص هیچ دولتمردی نیست و همه دولتها به همین صورت بودند. آقای احمدینژاد بسیار در جهت تخریب دولتهای قبلی کار کرد و تلاش کرد تا نگاهها عوض شود. دولت آقایهاشمی به تخریب دولت قبل نپرداخت ولی شرایط دوران سازندگی باعث شد برخی از دستاوردهای دولت قبلی عملاً از بین برود. اگر بخواهیم به دولتها نمره بدهیم حتما دولت دوران دفاع مقدس نمره ای بالای ۱۵ میگیرد. دولت آقایهاشمی ۱۴ و دولت آقای خاتمی نیز به دلیل توسعه همه جانبه نمره ۱۶ میگیرد و دولت آقای روحانی به عقیده من در حد۱۲-۱۳ است. و اگر به دولت آقای احمدی نژاد نمره زیر ۱۰ ندهیم، همان ۱۰ برای او کافی خواهد بود.
برخی معتقدند بی اعتمادی مردم نسبت به عملکرد مسئولان در حال افزایش است، به نظر شما منشأ این بیاعتمادیها از کجاست؟ مسئولان برای بازگشت اعتماد مردم، باید چه تغییر رویکردی دهند؟
بحث دولت با نظام تفاوت دارد، ولی در بسیاری از مواقع وقتی مردم از مخالفت خود با دولت حرف میزنند منظور آنها کابینه نیست بلکه با کلیت سیستم و نظام مخالفت دارند. به اعتقاد من عملکرد نامطلوب دولت میتواند اعتماد مردم را از کل نظام برگرداند و تحت تاثیر قرار دهد. به نظر من از جهت اعتماد به نظام در دوران دفاع مقدس مردم بیشترین اعتماد را به دولت و سیستم داشتند. در دوران سازندگی مقداری از اعتماد مردم کاسته شد، ولی اعتماد در دوران اصلاحات افزایش پیدا کرد و در دوران احمدی نژاد ۵۰-۵۰ بود. از جهت برخوردهای دولت با روابط بین الملل اعتماد کم شد و از جهت توجه به اقشار ضعیف اعتماد بیشتر شد. در دولت آقای روحانی مساله بر عکس شد و اعتماد مردم نسبت به نظام از بُعد روابط بین الملل بیشتر شد، ولی از بُعد اقتصادی با تنگدستی مردم این اعتماد کاهش پیدا کرد. لذا از حیث اعتماد مردم به نظام دولت دفاع مقدس بالاترین امتیاز را از آن خود کرد و پس از آن دولت اصلاحات و سپس دولت سازندگی و بعد دولت آقای روحانی و در نهایت دولت آقای احمدی نژاد.
دولتهای ایران برای اینکه پشتوانه و اعتماد مردمی خود را از دست ندهند، لازم است چه تغییری در رویکرد خود داشته باشند؟
من عقیده دارم بحث اعتماد مهم است، ولی ما باید اعتماد مردم را نهادینه سازی کنیم یعنی مردم دولت و نظام را یک کاسه ببینند. باید مردم نسبت به نظام با حالتی آکنده از ثبات بیندیشند و در این بین دولتها نیز میآیند و میروند.
راه نهادینه سازی اعتماد مردم توجه به سیستم حزبی است. در کشورهای اروپایی اعتماد مردم به سیستم مد نظر نیست. شاید حتی در یک انتخابات زیر ۴۰ درصد شرکت کنند. هیچ کسی نمیگوید مردم به دنبال فروپاشی نظام یا از دست رفتن سیستم هستند! نهادها کارکرد خود را دارند و انتخابات حزبی است و احزاب گاهی بیشترین توجه را جلب میکنند و گاهی مردم از یک حزب رویگردان میشوند، ولی نسبت به کل سیستم انزجار ندارند. به طور مثال در فرانسه مردم از عملکرد دولت مکرون ناراضی هستند. ولی نمیتوان گفت مردم فرانسه به دنبال فروپاشی سیستم دولتی فرانسه هستند. ما نیز باید به این سمت برویم و بین عملکرد کل سیستم و عملکرد دولتها تفکیک قائل شویم. باید در هر دوره یک حزب حاکم و یک حزب اپوزیسیون داشته باشیم که در نقطه مقابل حزب حاکم، دولت در سایه تشکیل دهد و هر دولتی که بتواند طرحهای بهتری برای جلب آرا مردم داشته باشد در افزایش اعتماد به کل سیستم تاثیر خواهد گذاشت، ولی تاثیر مستقیم آن به خود حزب و دولت بر میگردد. اشکال ما این است و در صورت عملکرد خوب دولت اعتماد به سیستم بالا میرود و در صورت عملکرد نامطلوب، اعتماد مردم از نظام بر میگردد.
تقریباً ۷۰ درصد شهروندان ایرانی کسانی هستند که انقلاب را مانند شما درک نکردند و یک سوالی که همیشه مطرح میکنند این هست که انقلاب ظرف این چهل سال برای ما چه کاری کرده است؟
ما یک شعار اصلی در انقلاب داشتیم. استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و من فکر میکنم این شعار کلیدیترین و محوریترین شعاری است که ما را به اینجا میرساند که مردم چرا انقلاب کردند و ما در این جهت چقدر پیشرفت داشتهایم؟! برخی از افراد امروز برای بد جلوه دادن رژیم شاه، از فحشا و فساد و… حرف میزنند. من هم منکر این مطالب نیستم ولی واقعیت این است که مردم در آن زمان به خاطر بالا بودن فساد اخلاقی در جامعه انقلاب نکردند. مردم میگفتند چرا حاکمان ما باید به قدرتهای خارجی وابسته باشند و رژیم عامل وابستگی به آمریکا و انگلیس باشد. مردم دوست داشتند حاکمان آنها از درون خودشان بجوشند، این نقطه حساسیت مردم بود.
آنها نمیخواستند سفارت آمریکا یا انگلیس در تصمیمات سیاسی جامعه نقش ایفا کنند این نقطه ای کلیدی است، اگر مردم از آزادی حرف میزدند بی بندو باری نمیخواستند بلکه آنها در عرصه سیاسی آزادی میخواستند. خواستار مطبوعات و احزاب آزاد و اجتماعات و میتینگهای سیاسی آزاد و در حقیقت رهایی از نوعی دیکتاتوری و استبداد و حکومت توتالیتر بودند و در ضمن میخواستند جمهوریت نظام را داشته باشند و افکار عمومی تعیین کننده تصمیمات دولتمردان ما باشد. همه استقلال، آزادی و جمهوریت را با اسلام میخواستند. مردم انقلاب کردند چون احساس میکردند رژیم شاه نوعی اسلامزدایی را آغاز کرده است؛ آنها به دنبال بروز و ظهور شاخصهای دینی در جامعه بودند. لذا وقتی به انگیزههای انقلاب مردم توجه میشود باید دستاوردها نیز در همان راستا باشد. ولی وقتی ما از استقلال حرف میزنیم درون این مفهوم، استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی و استقلال فرهنگی نیز وجود دارد. برخی فکر میکنند همین که حاکمان ما به قدرتهای خارجی وابسته نیستند کافی است، ولی اینطور نیست. ما در زمینه خود اتکایی گامهای بلندی برداشتیم، اما چرا این استقلال اقتصادی به سمت و سوی بهتر شدن وضعیت رفاهی مردم نمیرود؟! این نکته ای است که باید مورد توجه و آسیب شناسی قرار گیرد. لذا بحث استقلال از جمله دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران است و همچنین بحث آزادی که در مقایسه با دیکتاتوری و سرکوبها در رژیم پهلوی مقایسه میشود و اینکه حکومت در دست مردم باشد و جمهوریت نظام اصل قرار بگیرد. من برخلاف بسیاری که عقیده دارند ما در این چهل سال نتوانستهایم اسلام را به شکل درست ترویج کنیم فکر نمیکنم. قرائت یکسان و درستی در بین همه مراجع سیاسی و دینی وجود ندارد. اختلافاتی وجود دارد و همه نظر خود را به اسلام نسبت میدهند. چه کسانی که موافق فیلترینگ هستند و چه کسانی که موافق آن بودند هر دو طیف نظر و عقیده و رأی خود را به اسلام نسبت میدهند. لذا من عقیده دارم نمیتوان به طور یک کاسه گفت که در این چهل سال نام اسلام را خراب کرده ایم و به اسلام صدمه زده ایم. بسیاری از گامهای خوب برای تبلیغ و ترویج اسلام و نهادینه کردن فرهنگ اسلامی برداشته شده است که به دلیل برداشتهای متفاوت در این زمینه کاستیهایی
موجود است.
معتقدید یکی از دلایل انقلاب کردن مردم، توجه به حاکمیتی از میان خود بر کشور بوده است، مسئولان بسیاری در این چهل سال بر سر کار آمدند و برای این کشور زحمت کشیدند، اما شاهدیم که هرکدام به نوعی از صحنه خارج شدند. انقلاب اسلامی فرزندان خودش را بلعیده است؟
ما آن تسامح و تساهلی که باید ترویج میکردیم را انجام ندادیم. این تسامح و تساهل در ذات اسلام وجود دارد؛ اسلام شریعت سمعه و سهله است. ما این نکته را جدی نگرفتیم. عرض کردم کار هر دولت جدیدی خراب کردن دولت قبلی بود. هر کسی نکاتی مثبت و نکاتی منفی داشت. از نظر من دولت آقای احمدینژاد بدترین دولتهای بعد از انقلاب بود، ولی این عقیده به این معنی نیست که خدای نکرده شخص آقای احمدینژاد را جاسوس و… بخوانم. بیانضباطیهای مالی بسیار در دولت ایشان بود، ولی او پولی برای خود برنداشته است. باید نکات مثبت را در نظر بگیریم. تحمل دیگران در بسیاری از ما وجود ندارد. حسادتها و کینهها پیش میآید و انحصار طلبی در وجود ما دیده میشود. برخی از ما میخواهیم همه چیز برای خودمان باشد.
در دولت مهندس بازرگان قطعاً نکات مثبتی وجود داشت اگر غیر از این بود امام(ره) ایشان را انتخاب نمیکرد، ولی ما همه نکات مثبت را رها کردیم و به نکاتی منفی چسبیدیم تا ایشان را منزوی کنیم. اخیراً خاطرهای از زبان مرحوم آیت اللهمنتظری به گوش من رسیده است که برای من بسیار جالب بود. ایشان گفتند در حسینیه ارشاد بحثهایی با آقای مطهری داشتیم. اذان ظهر شده بود و ما همچنان به صحبتهای خود ادامه داده بودیم که به یکباره دیدیم مرحوم مهندس بازرگان در جلسه نیست و ایشان برای خواندن نماز اول وقت رفته اند. مرحوم شهید مطهری گفته بودند: «ای وای بر ما؛ ما روحانیون دقت نکرده بودیم ولی ایشان تدین زیادی داشتند و سر وقت باید نمازشان را میخواندند» ما این نکات را زمانی میگوییم که دیگر شهید مطهری، آیت الله منتظری و مرحوم بازرگان هیچ کدام حضور ندارند. چرا در همان زمان آنها را برجسته نکردیم؟! اگر در کنار ضعفها به نکات مثبت نیز توجه شود، اینگونه نمیشد که رؤسای جمهور ما هر کدام سرنوشتی داشته باشند. مقام معظم رهبری که به خاطر جایگاهشان حذف نشدند. درباره آقایهاشمی رفسنجانی این تصور عمومی وجود دارد که ایشان از دایره انقلاب کنار گذاشته شد. آقای خاتمی ممنوع التصویر شدند و نباید در عرصه حاضر باشند. گفته میشود آقای احمدینژاد را گروهی انحرافی میدانیم و معتقدیم باید از صحنه خارج شوند. خدا سرنوشت آقای روحانی را ختم به خیر کند چون معلوم نیست وضعیت ایشان نهایتاً چه شود. این وضعیت مناسب نیست و بدین معنی است که یک جای کار اشکال دارد. به نظر من باید یک اتاق فکر در سطوح عالی نظام ایجاد میشد و از حضور این افراد استفاده میکردیم. لذا بحث کلی درست است و انقلاب برخی فرزندان خود را میبلعد، ولی ما اشکالاتی داریم که اگر آن اشکالات را رفع میکردیم این شعار در مورد ما مصداق پیدا نمیکرد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
آیـنده نــامـعلوم صنـعت بـرق
آیا مدارس کودکان اوتیسم از کودکان دیگر جدا می شود؟
بهمنِ ۲۲ بهمن
باید جلوی فساد را به صورت ساختاری بگیریم
«شبی که ماه کامل شد» جوایز را درو کرد
دولت بدهکارتر از پارسال
مجادله توییتری ظریف با ترامپ
خدا سرنوشت آقای روحانی را ختم به خیر کند
مالچ مرگ در خوزستان
نشست مشترک روحانی، پوتین و اردوغان درباره سوریه
اقتدار دیپلماتیک ایران در مقابل افول دیپلماسی دشمنان
انزوای لهستان در قاره سبز