روزنامه ابتکار
1397/11/27
«ابتکار» به مناسبت درگذشت پوران شریعت رضوی از نقش اجتماعی او در زندگی علی شریعتی گزارش میدهد
زنی در سایه چند مردعلیرضا صدقی
یکی از گلوگاههای اصلی نقلهای تاریخی در ایران را بیهیچ تردیدی میتوان روایتهای مردانه از رویدادهای تاریخی دانست. گویی زنان در هیچیک و هیچکدام از حوادث و رخدادهای تاریخی ایران نقشی نداشتهاند و بیشتر در همان کنج خانهها و از درون اندرونیها فقط نظارهگر گنگ و گیج رویدادهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری بودهاند. البته در این سالهای اخیر که پژوهشگران تاریخ و حتی خوانندگان عادی رغبت و علاقهای به مطالعه تاریخ شفاهی پیدا کردهاند، کمی از این بار کاسته شده و گاه گاه در لابهلای اوراق تاریخ ـ به ویژه تاریخ معاصر ـ میتوان رد و نقشی از زنان را یافت.
در سوی دیگر ماجرا، بسیار زنان مهم و اثرگذار در سیاست و جامعه بودهاند که به دلیل همین رویکرد مردانه روایتهای تاریخی، هیچ سهمی از آنچه خود کردهاند، در روایتها به دست نیاوردهاند و ساکن و ساکت به کنجی خزیدهاند. شمار این قبیل زنان در تاریخ بسیار است. هرچند با اندک فرصتهای این سالهای اخیر میتوان امیدواریهایی به نقل روایتهای آنها داشت.
دسته دیگری هم از این زنان یافت میشوند که علیرغم وجوه آوانگارد در مشی و مشرب زندگی شخصی و فردیشان، پساپشت چهرههای مردانه نامآشنایی که القابی نظیر پدر، همسر و برادر این زنان را هم یدک میکشیدند، پنهان شدند؛ آنها یا دیده نشدند یا کمتر دیده شدند. ذهنیت مردسالار مخاطب ایرانی هم اجازه نداده است که آنها، آنگونه که بودند با تمام وجوه و جلوههای زنانهشان مطالعه و بررسی شوند. چهبسا زنانی که به واسطه همین مسئله و مواردی از این دست، بسیاری از استعدادها و تواناییهایشان در پس نام شوهران و برادران و پدرانشان مدفون شد.
در زمره این زنان نامهای فراوانی را میتوان یافت. از سیمین دانشور تا پوران شریعترضوی در این دایره قابل تعریفاند. گرچه سیمین را بسیارانی به واسطه «سووشون» و دیگر آثار تالیف و ترجمهاش شناختند اما پوران شریعترضوی تا دم مرگ پشت نام علی شریعتی و برادر شهیدش در 16 آذر 1332، پنهان ماند و تنها تصویری سایهروشن از او برای نسلهای بعد به یادگار ماند.
روز گذشته (جمعه) خبر رسید که پوران شریعترضوی خواهر علیاصغر شریعترضوی (طوفان)، مهدی شریعترضوی (آذر) و همسر علی شریعتی، بر اثر عارضه سکته قلبی در بیمارستان لاله تهران درگذشت. بیبیفاطمه شریعترضوی معروف به پوران شریعترضوی به سال ۱۳۱۳ در شهر مشهد به دنیا آمد. پدرش حاج علیاکبر از تاجران شهر مشهد و اصالتا خراسانی بود. مادرش پری نام داشت. او در خانوادهای پرجمعیت زندگی کرد. پدر و مادر پوران 8 فرزند داشتند که البته دو تن از پسرانشان به سالهای 1320 و 1332 کشته شدند.
برادر بزرگتر پوران، علیاصغر شریعترضوی، معروف به طوفان، در جریان حمله قوای بیگانه و اشغال کشور به سال 1320 در یک درگیری با نیروهای روسی کشته شد. برادر کوچکتر او را اما شاید بتوان نامآشناترین عضو خانواده شریعترضوی دانست. وی در جریان اعتراض دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران، همزمان با ورود نیکسون به کشور، همراه با مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی روی پلههای دانشکده فنی دانشگاه تهران کشته شد.
پوران البته بعدها و به سال 1337 با جوانی پرسودا از دیار مزینان ازدواج کرد. علی شریعتی که از یک سال قبل از آن پوران را به عنوان همسرش انتخاب کرده بود، سرانجام موفق شد تا در 24 تیرماه سال 1337 موافقت پوران شریعترضوی برای ازدواج را کسب کرده تا خانوادهای اثرگذار در تاریخ جامعه دانشگاهی ایران ـ در آینده ـ را تشکیل دهد.
اما آنچه گفته شد همه وجود پوران شریعترضوی نبود و نیست. هرچند بسیاری از مردم او را به نام همسر علی شریعتی یا در نهایت خواهر مهدی شریعترضوی میشناسند. شریعترضوی به سال ۱۳۳۴ وارد دانشسرای عالی تهران شد و تحصیل در رشته ادبیات فرانسه را برگزید. با افتتاح دانشکده ادبیات در مشهد به تصمیم پدرش و علیرغم خواست و اراده خودش و در حالی که دو ماه در کلاسهای دانشسرای عالی حضور یافته بود، وارد کلاسی شد که علی شریعتی نیز یکی از دانشجویان آن بود. او بعدها به فرانسه رفت و موفق شد از دانشگاه سوربن مدرک دکتری ادبیات فارسی را دریافت کند.
او بعدها دو کتاب درخصوص شریعتی، موافقان و مخالفانش به رشته تحریر درآورد. بنیادی را هم به نام همسرش تاسیس کرد و سعی داشت تا نظمی به آثار منتشر شده از علی شریعتی بدهد. اما نکات و ناگفتههای فراوانی در مورد پوران شریعترضوی وجود دارد که شاید روزی از زبان کسی بیان شود. وی پیشترها در یک گفتوگوی مطبوعاتی درخصوص برخی از این زوایای کمتر دیده شده در مورد زندگی با شریعتی گفته بود: «من با شرایط سختی در ایران زندگی میکردم. شریعتی در فرانسه بود که من باردار بودم. خانه پدرم زندگی میکردم. پدرم بیمار شده بود و برای درمان برده بودندش پیش برادرم. پدر و مادر علی هم مریض بودند و تهران بودند. برادر دیگرم آلمان بود و حتی یک مرد در زندگی من نبود. دوستان برادرم من را به بیمارستان بردند. زایمان خیلی سختی هم داشتم و مجبور به سزارین شدم. به لحاظ روحی آسیب دیده بودم و وقتی نامه علی 15 روز بعد از تولد احسان به من رسید و گردنبند هدیهای هم همراه با نامه برایم فرستاد، حس خوشحالی در من ایجاد نشد.»
یا در جای دیگری اشاره میکند: «هر کسی مشکلات من را داشت گاهی عصبی میشد و جوش میآورد. برای همین است که برایم مینوشت نُهمن شیر لگدزنِ فلان ... سر تولد سوسن و سارا در پاریس زندگی میکردیم که علی خانه نبود و من در حال زایمان مانده بودم چه کنم. شب تولد مونا هم که در مشهد زندگی میکردیم، علی تهران بود و همان شبی بود که سخنرانی «فاطمه فاطمه است» را انجام داد. مادرم هم مشهد نبود و من مجبور شدم با یک دوستم به بیمارستان بروم.»
از ظواهر موضوع اینطور استنباط میشود که زندگی پوران شریعترضوی و علی شریعتی چندان ساده و بیدردسر نبوده است. این را میتوان در پاسخ شریعترضوی به عبارت «همسر خوب و همدم بد» که از سوی شریعتی در وصفش گفته شده بود، یافت. پوران در جواب این توصیف شریعتی گفته بود: «اینکه علی در یکی از نامهها میگوید همسر خوب ولی همدم بد، خیلی هم دروغ نیست. من همدم خوبی نبودم اما دلیلش این بود که من باید هر روز چهار تا بچه را راه بیندازم و بعد خودم هم بروم مدرسه و درس بدهم، طبیعی است که با چنین اوضاع و احوالی نصف شب نمیتوانم پای دل علی بنشینم و ببینم چه مقالهای نوشته و چه فکرهایی در سرش است.»
البته روایتهای زنانه و ناگفته پوران شریعترضوی از سختیهای زندگی با علی شریعتی هرگز باعث نشد تا نسبت به همسرش و راهی که او پیمود به دیده تردید، تخفیف یا تضعیف بنگرد. تا حدی که در جایی مخالفان شریعتی را اینگونه تعریف میکند: «به جز نظام حکومتی وقت که به شکلهای مختلف برای او دردسر درست میکرد، روحانیت سنتی و به ویژه بخشهای بیسواد و قشری آن، بیشترین مخالفتها را با علی و آرای او میکرد که با جوسازی، شایعهپراکنی، افتراهای دروغ، بیانیهنویسی و صدور فتوا و طرد و لعن و... همراه بود.»
سرانجام اما پرونده زندگی پوران شریعترضوی هم در 26 بهمن ماه سال 1397 با همه خاطرهها و کارهای کرده و نکردهاش به پایان رسید. شاید اگر پوران در نقطه دیگری از دنیا میزیست یا شاید اگر در دورهای دیگر از تاریخ همین کشور زیست میکرد، امروز و پس از مرگش حرفهای بیشتری از او و آنچه کرده بود به یادگار میماند.
هرچند تا همین اندازه هم به نظر میرسد باید برای احترام به او و راه و روش و مشی و مشربش کلاه از سر برداشت و به احترامش تعظیم کرد. امید میرود که حالا احسان، سوسن، سارا و حتی مونا شریعتی بتوانند قدری بیشتر از مادر بگویند و ابعاد تازهای از او را آشکار کنند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
«ابتکار» به مناسبت درگذشت پوران شریعت رضوی از نقش اجتماعی او در زندگی علی شریعتی گزارش میدهد
محمدعلی وکیلی
راه طی شده و بادههای ناخورده
«ابتکار» زیرساختها و زمینههای حضور حداکثری زنان در انتخابات را بررسی میکند
سهمیه ویژه برای زنان در انتخابات
«ابتکار» از توصیههای رهبری برای سپردن انقلاب به دست جوانان در «گام دوم انقلاب» گزارش میدهد
« ابتکار» چهارمین نشست سوچی میان روسای جمهوری ایران، ترکیه و روسیه را بررسی میکند
سهم ایران از گردشگری الکترونیک در جهان چقدر است؟
جای خالی سفرهای آنلاین در گردشگری ایران
گزارشی از تماشاخانه «ایرانشهر» در چهارمین روز از سیوهفتمین تئاتر فجر
درد و خستگی در عصر پنجشنبه وحشتناک است
رضا صادقی در گفتوگو با «ابتکار» مطرح کرد
کدام «جشنواره موسیقی فجر»؟!
روحانی در اجلاس سهجانبه روسای جمهوری ایران، روسیه و ترکیه:
حضور نیروهای خارجی ازجمله آمریکاییها باید هر چه سریعتر خاتمه یابد
بادامچی:
نباید با اختلافات برخورد ریشهای شود