روزنامه مردم سالاری
1397/12/23
رسانه ملی و حاکمیت «ثروت»
تقریبا در همه رسانههای دنیا رابطهای تعریف شده بین رسانهها و بنگاههای اقتصادی برقرار است. سطح این رابطه هم در تعاملی حساب شده بین ماهیت پیامها و هویت رسانه است که شکل میگیرد.در این تعامل، رسانههای دولتی با پخش برنامههایی اثرگذار، در راستای عمل دولت به تعهدات خود در قبال مالیاتدهندگان، به فکر منافع عمومی مردم، آگاهی بخشی و ارتقای فرهنگ عمومی هستند و رسانههای خصوصی که وابسته به بودجه عمومی کشور نمیباشند نیز تلاش میکنند تا با تولید برنامههای باکیفیتتر و دیده شدن بیشتر، جذابیت خود را برای اسپانسرها، هرچه بیشتر افزایش دهند. در این بین مخاطبین هم با اتخاذ «رژیم رسانهای» مناسب، به اختیار، شبکههای مطلوب خود و خانوادهشان را انتخاب میکنند. در ایران اما اوضاع تا حدی متفاوت از این قاعده کلی است. رسانه ملی همانطور که از نامش پیداست سازمانی دولتی محسوب میشود که بخش اعظم بودجه آن بطور مستقیم از بودجه عمومی کشور تامین میشود و قبل از هر چیز باید دغدغه اصلی آن منافع عمومی مردم و ارتقای فرهنگ عمومی باشد. با این نگرش، وابستگی بیش از حد رسانه به درآمدهای غیر دولتی (اسپانسرها) و تولید برنامه به سبک شبکههای خصوصی دنیا و در راستای اهداف سفارش دهندگان نمیتواند دارای توجیه ساختاری باشد.
از طرفی دیگر، صداوسیما رسانهای انحصاری در حوزه رادیو و تلویزیون محسوب میشود. این امر باعث شده تا در یک فضای غیر رقابتی، مدیران شبکهها، اغلب کمترین توجه را نسبت به نوآوری و ارتقای کیفیت برنامهها داشته باشند و هرجا هم که خواستهاند تا قدمی در این مسیر بردارند به تقلیدهای سطحی از برنامههای ماهوارهای بسنده کنند. به این ترتیب، بینندگان یا باید شاهد بازپخش مسلسلوار سریالهای تکراری از شبکههای رنگارنگ موازی باشند یا نظارهگر کپیبرداریهای ناقص از شبکههایی که ماهیت آنها با ماهیت و هدف گذاری رسانه ملی با محوریت «افق رسانه» فرسنگها فاصله دارد.
این روند متناقض از آنجا آغاز شد که رسانه ملی تصمیم گرفت تا با توجیه کمبود منابع مالی لازم برای تولید برنامهها و اداره ساختار بسیار فربه خود به سوی راهبرد «برنامههای مشارکتی» گام بردارد اما خیلی زود این راهبرد جای خود را به «آنتن فروشی» داد و همانطور که از ابتدا هم انتظار میرفت این رویه به سرعت باعث «حاکمیت ثروت» بر ساختار و محتوای تولیدی برنامهها شد.
اکنون با نهادینه شدن این روند در شبکههای سراسری و استانی، بیش از هر زمان دیگری صدا و سیما از جایگاه «دانشگاه عمومی» خود فاصله گرفته و به سمت بنگاهی اقتصادی متمایل گشته که در آن اسپانسرها میتوانند در یک فرآیند تجاری شده، خود یا محصول خود را تعرفه کرده و با طراحی «ساختار» و «محتوا» بر «هدف» تاثیری مستقیم بگذارند. در این فرآیند بطور طبیعی سرمایهسالاران متمایل به تولید گونههایی خاص از «سرگرمی» میشوند که بیش از سرگرمی، تضمین کننده برگشت «سرمایه» است و جامعه را به «مصرف زدگی» بیمارگونهای سوق میدهد که با ارزشهای جامعه فاصله دارد. از جمله مصادیق این موضوع میتوان به برنامههای پیامک محور به سبک لاتاریهای غربی و شبکههای بسیار نازل ماهوارهای اشاره کرد که اغلب توسط بازیگران سینما و چهرههای نام آشنا اجرا میشود. همچنین تبلیغ کالاها و خدماتی غیر مفید متصل به مافیای کنکور که تنها امتیاز شان توانایی دسترسی به رسانه است نه کیفیت و خدمات. این در حالی است که در تمام دنیا رسانههای معتبر و در رأس آنها شبکههای رادیو تلویزیون ملی، وظیفه بسیار مهمتری به نام «اطلاع رسانی» و «آگاهی بخشی» را هم در کنار نوع تعریف شده ای از «سرگرمی» بر عهده دارند. متاسفانه نهادهای ثروت با تأثیرگذاری عمیق بر محتوای تولیدات شبکهها، نازل ترین شیوه را برای سرگرم نمودن مردم در پیش گرفته و با تخدیر جامعه و هدف گرفتن شأن و منزلت انسانی بینندگان، ضمن «سلبریتی محور» نمودن جامعه، مخاطبین را به تامین کننده منابع مالی اسپانسرها در ازای آرزوی برنده شدن جوایز افسانهای تبدیل کرده اند. در این نگرش تهیه کنندگان که قرار بود به عنوان اساتید این دانشگاه عمومی به تولید اندیشه و محتوا بپردازند، اکثرا به پل ارتباطی بین «رسانه» و «ثروت» تبدیل میشوند و کسانی هم که نتوانند خود را با این مدل هماهنگ سازند ناگزیر به تدریج از صحنه حذف میگردند و دقیقا همینجاست که در همنشینی «ثروت» و «رسانه»، «فساد» در اشکال مختلف خود از جمله فساد اقتصادی و سیاسی شکل میگیرد. به نظر میرسد برای عبور از این شرایط باید مسئولان و آحاد جامعه، بسیار مسئولانه تر به موضوعات و مشکلاتی اینچنین توجه کنند. بیشک اگر جامعه را همچون کشتی بزرگی فرض کنیم و خود را مسافران این کشتی، نهادهای مهمی همچون صداوسیما، دانشگاه و آموزش و پرورش، بادبان، سکان و موتورخانه این کشتی را تشکیل میدهند و اگر به هر دلیلی ساختار این کشتی بزرگ فروریزد و یا در مسیر آن اخلالی ایجاد شود همه آسیب خواهیم دید. لذا امروز بیش از هر زمان دیگری، لازم است تا نهادهای آموزشی و تشکلهای مردم نهاد به ارتقای «سواد رسانهای» مردم بپردازند تا در پیچ و خم آسیبهای رسانهای، جامعه درگیر تخدیر و «بی حسی مغزی» نشوند. ظاهرا حالا دیگر نباید تنها نگران رسانههای خارجی و شبکههای ماهوارهای باشیم!
سایر اخبار این روزنامه
اصلاحطلبان، بیمها و امیدها
برخی از مخالفان فعلی FATF زمان احمدینژاد اصرار به اجرای آن داشتند
رسانه ملی و حاکمیت «ثروت»
معرفی ۷ فیلمی که پیروز شدند
چشمانداز نفت ایران تا ۲۰ سال دیگر
فقر، عامل رشد آمار خودکشی در ایران
حذف تحقیرآمیز «می» از برگزیت
برخی از مخالفان فعلی FATF زمان احمدینژاد اصرار به اجرای آن داشتند
حجتالاسلام شعبانیموثقی نماینده ولیفقیه و امامجمعه همدان شد
تغییر نام موسسات مالی آرمان و امیرالمومنین برای اطاله دادرسی!
قدردانی از کشورهای دوست عراق در تحقق شکست داعش
هشدار نسبت به اقدامات مشکوک هستهای با دلارهای نفتی