هوای مردم را داشته باشید

این روز‌ها‌ روزهای آرزوهای خوب است؛ آرزوی‌ها‌ی نیک برای سال جدید.البته لیست آرزوها امسال زیاد پیچ و خم ندارد ولی درعین حال مهم است.شاید دو قلم بیشتر نیست این آرزو‌ها‌ ؛اولی مثل همیشه سلامتی است و دومی عبور از مشکلات اقتصادی. در مورد آرزوی نخست حرفی و حرجی نیست اما در مورد آرزوی دوم عرضم آن است روزگاری دعای مان جیب پر پول بود لیکن رفته رفته سطح توقعات مان آنقدر پایین و پایین آمد که می‌گوییم همین قدر که سقفی بالای سرمان باشد و نانی در آب بزنیم
خدایا شکرت!
سوگمندانه باید اذعان کرد این ایام معاش مردم بیش از پیش گرفتار درگیری‌ها‌ی سیاسی چه در داخل و چه در خارج شده است.



آن مدیر، مسئول، تصمیم گیر می‌داند امضایش بر پای فلان نامه و یا فرمان اش ممکن است مردم را تحت تاثیر قرار دهد اما چه باک وقتی قرار است از قبل این تدبیر(!) منافع سیاسی شخصی /گروهی برآورده شود. نهایت امر آن است که در تریبون گفته می‌شود سال97 سخت بود سال 98 سخت تر اما مقاومت می‌کنیم تا چشم فلانی و فلانی دربیاید! این در حالیست که من و دیگران مثل من، خیلی خوب می‌دانیم سال سختی را به اتمام رساندیم و خیلی خوب تر نیز می‌دانیم حتی اگر حقوق‌ها‌ 100 درصد هم افزایش پیدا کند
باز هم سال آتی سال دشواری است و قرار نیست آن شخصی که داخل خودروی شاسی‌بلند
به همراه راننده خود نشسته که اتفاقا شیشه‌ها‌یش نیز دودی است از خود مقاومتی نشان دهد و صرفا ممکن است برخی اوقات وارد وادی «ادابازی» شود! فلذا این هنر نیست که مدام و سریالی برخی آقایان بر سختی‌ها‌ تاکید می‌ورزند؛ هنر آن است همانطور که نقل قول شده اگر واقعا نمی‌شود /نمی‌گذارند ماندن
برای چیست؟
البته شاید این ادبیات من همپوشانی با ادبیات عده‌ای از مخالفان دولت فعلی داشته باشد که این روزها دور برداشته‌اند و رای مردم را چماق کرده‌اند اما مقصود چیز دیگری است. بنده ماننده عده‌ای به دنبال و در تدارک برنامه بدرقه رئیس جمهور حسن روحانی از پاستور نیستم اما می‌گویم شتر سواری دولا دولا نمی‌شود؛ یا «می شود و می‌توانیم» و یا «نمی‌شود و نمی‌توانیم».ممکن است ماجرا «نمی‌شود و می‌توانیم» باشد که اگر اینگونه است پیامی و سیگنالی آقایان به جامعه مخابره کنند تا امیدواری ایجادشود.این حالت استخوان لای زخم است و به واقع خوب نیست. اگر هم داستان «می شود و نمی‌توانیم» است که بحث جدایی دارد که در این مقال نمی‌گنجد.
این آخرین یادداشت پیش از سال 98 بود و بیش از این عرضی نیست. این امیدواری وجود دارد همه کسانی که در این ملک تصمیمات‌شان بر معاش مردم تاثیر دارد قبل از هر تصمیمی شرایط همین مردم را در نظر بگیرند. دولت و غیر دولت و انتصابی و انتخابی هم ندارد.حالا که فشار‌ها‌ی خارجی روز افزون شده حداقل خودمان فشار‌ها‌ی داخلی را کنترل کنیم؛ چه بسا تغییر شرایط در داخل منجر به متحول شدن شرایط خارج شود. به هرحال راه دوری نمی‌رود آقایان هوای مردم را بیشتر داشته باشند.