گلدکوئستی‌های مجوزدار!

شهروند | «بازاریابی شبکه‌ای روش نوین فروش محصولات در عصر 21 است. الوین‌لویس تافلر، نویسنده و آینده‌پژوه آمریکایی ‏در زمینه انقلاب دیجیتال، سال‌ها قبل پیش‌بینی کرده بود تغییرات و مهارت ارتباط گرفتن اهمیت بالایی ‏دارد؛ اتفاقی که با نت‌ورک مارکتینگ‌ها درحال حاضر می‌افتد.» باوری غالب، میان کسانی که در این شرکت‌ها ‏فعال‌اند، آن را از الزامات درآمدزایی جهان امروز می‌دانند و معتقدند قدمتی طولانی در جهان دارد و البته در ‏ایران راه درازی دارد تا نتیجه دلخواه را به نمایش بگذارد. بازاریابی‌ که قدمتش به دهه 30میلادی در آمریکا ‏می‌رسد و در جوامع مختلف نمودهای متفاوتی داشته است. ‏ خاطره تاریخی نه‌چندان دور ایرانی‌ها، گلدکوئیست‌ها را به یاد دارد. آزمونی که به بن‌بست رسید و بسیاری از ‏کسانی که رویاهای‌شان را در این شرکت‌ها جست‌وجو می‌کردند‌ سرنوشتی جز کلاهبرداری و سرخوردگی ‏نصیب‌شان نشد، اما هنوز هم بازارهای عنکبوتی در ایران مشتریان خودش را دارد. حالا این شرکت‌ها به گفته ‏منتقدان با لباسی نو در پوشش شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای خود را برای آدم‌هایی که درآمد بالا و بی‌دردسر ‏وسوسه‌شان می‌کند، عرضه می‌کنند و از تحقق رویاها و آرزوهای دست‌نیافتنی سخن می‌گویند. اگرچه عده‌ای ‏مدعی‌اند فعالیت در این شرکت‌ها به‌نفع‌شان بوده و توانسته‌اند به درآمد برسند، اما باید منتظر ماند و دید ‏دوباره داستان کوئیست‌ها چه زمانی تکرار می‌شود.  ‏ گلدکوئیست‌ها هنوز هم فعال‌اند
‏«10سال پیش با پول یک پراید شروع کردم؛ حدود 4میلیون تومان، البته هنوز هم از این سرمایه‌گذاری سود ‏می‌برم.» 38سال دارد و سال‌هاست در گرافیک تجربه کسب کرده، اما همه این سال‌ها از سود شرکت ‏گلدکوئیستی که در آن فعال بوده، بهره می‌برد. «تا به امروز دویست‌هزار و خرده‌ای پول گرفته‌ام. کوئیست‌ها ‏مجوز نداشتند و می‌گفتند سرشاخه‌ها بیرون از ایران‌اند، اما شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای مجوز دارند و ‏سختگیری‌ها نسبت به آنها کم شده است.» «حامد» همان‌طور که چشم به مانیتورش دوخته و سعی می‌کند ‏به نتیجه دلخواهش برسد در پاسخ به این سوال که تفاوتی میان کوئیست‌ها و شرکت‌های چندسطحی وجود ‏دارد، می‌گوید: «اقلام فروشی این شرکت‌ها حقه‌ای بیش نیست. میان کوئیست‌ها و شبکه‌ای‌ها یا چندسطحی‌ها ‏تفاوتی وجود ندارد. پلن هر دو یکی است، تنها محصولات فرق دارد. درواقع مسیر هر دو، یکی است و در ‏نهایت همگی به یک‌جا ختم می‌شوند. نه این‌که کالایی وجود نداشته باشد، بلکه محصولات صوری‌اند و کسی ‏به‌دنبال آنها نمی‌رود. هدف همه این شرکت‌ها، عضوگیری است و برای همین دوره‌ای اقامت یک‌ساله هتل‌ها ‏فروخته می‌شد،  بازار سکه‌ها هم سکه بود و حالا از فروش صنایع‌دستی، چای، مواد غذایی و ... گفته می‌شود.» ‏حامد هم به سفارش یکی از دوستانش با گلدکوئیست آشنا شده و در گام نخست، دونفر عضوگیری داشته ‏است.«البته اعضای مستقیم عضوهای غیرمستقیم را وارد کار کرده‌اند و در تمام این سال‌ها بدون این‌که فعالیتی ‏داشته باشم پورسانت می‌گیرم. تمام فعالیت فشرده‌ام در شرکت معطوف به 6یا7 ماه اول می‌شود آن هم برای ‏عضوگیری. »  ‏
عضو شوید و رویاپردازی کنید!‏
همیشه پای کالایی در میان است، روزگاری سکه‌ها خودنمایی می‌کردند و از ارزش کلکسیونی شدن آنها حرف ‏در میان بود و حالا لوازم آرایشی، صنایع‌دستی، چای، موادغذایی و... پای کار آمده‌اند تا بهانه‌ای باشند برای ‏فعالیت شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای. شرکت‌هایی که 40 مورد از آنها از وزارت صنعت و معدن مجوز فعالیت ‏دارند، البته به روایت بازاریابانی که در این شرکت‌ها فعالیت می‌کنند. «میلاد» هم به سبک‌ و سیاق فعالان ‏این عرصه هفت‌ماه پیش که وارد این کار شده اعضایی را دعوت به همکاری کرده است:  «در حال حاضر همسر، ‏پدرومادر و مادر همسرم وارد این کار شده‌اند. از این هفت‌ماه تنها سه‌ماه کار کرده‌ام آن هم برای عضوگیری. ‏شرایط درآمدها بهبودیافته چون پلان‌ها با یورو است، اما در ماه‌های گذشته که این‌طور نبود 2میلیون پورسانت ‏داشتم.»  البته طی این ماه‌ها این تنها دریافتی‌ او  بوده است. ‏


در سال‌های اخیر نت‌ورکی‌ها قد کشیده‌اند و شرکت‌های زیادی توانسته‌اند در این  زمینه مجوز فعالیت بگیرند و ‏بعضی از آنها تا جایی پیش رفته‌اند که تیم‌باشگاهی تأسیس کرده‌اند. تبلیغات گسترده این شرکت‌ها و ‏صحبت‌های انگیزشی‌ آنان سبب شده تا جوانان مشتری‌های پروپاقرص آنها باشند و با عضو شدن، سایر دوستان ‏و آشنایان‌شان را نیز علاقه‌مند به عضویت می‌کنند. «میلاد» هدف شرکتی را که در آن فعالیت می‌کند، حمایت از ‏صنایع‌دستی و درآمدزایی می‌داند: «هر فردی که ‏وارد می‌شود برای حمایت از طرح درآمدزایی یکی از صنایع‌دستی را می‌خرد و به تناسب قیمت کالا یک، دو یا ‏سه امتیاز به خود اختصاص می‌دهد. امتیازهایی که هرکدام حدود یک‌میلیون تومان هزینه دارد، البته بیشتر ‏متقاضیان با پرداخت 3میلیون و سیصدهزار تومان سه‌امتیازی می‌شوند. اگرچه د رادامه  خرید و فروشی صورت نمی‌گیرد!» ‏
نت‌ورک‌ها در کنار طرفداران و علاقه‌مندان‌شان، منتقدانی را هم به خود می‌بینند؛ منتقدانی که دلایلی را هم ‏برای گفته‌های‌شان می‌آورند و بر این باورند که این فعالیت‌ها باعث اشتغالزایی نمی‌شوند و اشتغال را تنها در ‏درگیر شدن نیروی انسانی در مسیر تولید کشور می‌دانند. منتقدان معتقدند این شرکت‌ها دلال‌های خوبی ‏برای محصولات مصرفی کشورهای خارجی‌اند و نه‌تنها نتوانسته‌اند واسطه‌ها را حذف کنند، بلکه واسطه‌ها را از ‏شکلی به شکل دیگر تغییر داده‌اند و تنها کاری که توانسته‌اند انجام بدهند این است که حس اشتغال را برای ‏بیکاران و جوانان به‌وجود بیاورند. البته «میلاد» مزیت‌های مهمی را برای فعالیت این شرکت‌ها برمی‌شمارد و ‏مهمترین آنها را ارزآوری می‌داند:  «از طریق همین فعالیت‌ها صادرات صنایع‌دستی را داریم که به کشورهای ‏هلند، فنلاند، انگلستان و کشورهای همسایه صورت می‌گیرد و نوعی ارزآوری است. اغلب شرکت‌های ‏چندسطحی مجوز دارند و حتی کپی‌ای از مجوز در کاتالوگ‌هایی که به ورودی‌های جدید ارایه می‌شود وجود ‏دارد. شرکت ما از اتحادیه صنایع‌دستی و اشیای قیمتی مجوز دارد و درحال حاضر نزدیک به 90میلیون گیوه ‏از شهرمان خریداری کرده است.» البته این‌ها مواردی است که بیشتر شنیده‌ها به آن تاکید دارند و  در اینکه در دنیای واقعی چه میزان صحت دارند جای بحث است. این فعال یکی از شرکت‌های چندسطحی، شایعاتی را که بر سود بالای ‏سرشاخه‌ها تأکید دارند کاملا رد می‌کند: «اصلا این درست نیست که سود اصلی را سرشاخه‌ها می‌برند، یکی ‏از زیرمجموعه‌های من دریافتی بالاتری دارد. نت‌ورک‌ها نیاز به دفتر و شعبه ندارند. به‌عنوان مثال دفتر اصلی ‏شرکت‌ ما تهران است و کارگاه‌ها در اصفهان.»    ‏
شعارها و جملات وسوسه‌انگیز ‏
‏«این شرکت‌ها استارتاپی برای فروش هستند.» این را مرتضی 35ساله‌ای می‌گوید که از 31سالگی وارد ‏شرکت‌های شبکه‌ای شده چهار‌سال از عمرش را صرف این کار کرده  . «پلن و کالای ‏شرکت و این‌که کالایی تخصصی بود  و در عین حال عام‌المنفعه جذب این شرکت شدم. فعالیت شرکت به ‏رونق تولید کمک می‌کند. درواقع ما کارآفرین هستیم.»  ‏
‏«اگر هیچ امیدی برای دستیابی به رویاهایتان باقی نمانده، اگر انگیزه‌ای برای تلاش بیشتر ندارید، اگر با وجود ‏تمام تقلاهایی که در زندگی می‌کنید، باز درجا می‌زنید و اگر حتی انتظار شغلی مطمئن و یک زندگی موفق ‏بیشتر به سرابی از دور می‌ماند، ما آماده‌ایم در قبال خریدن ناامیدی‌هایتان به بهایی ناچیز خوشبختی را به ‏خوردتان دهیم.» شعاری پر از انگیزه که بیشتر اعضای شرکت‌های چندسطحی با آن آشنا هستند و ‏برای رسیدن به آن خوشبختی‌ که وعده داده می‌شود، پا در میدان گذاشته‌اند. چندسالی است که تب ‏بازاریابی شبکه‌‌ای در کشور بالا گرفته و همچنان در حال گسترش در جامعه، به‌ویژه در میان جوانان ‏است. «مرتضی» قدمت این فعالیت‌ها را به گذشته‌های دور نسبت می‌دهد، «بیش از 80سال از عمر نت‌ورک‌ها ‏در جهان می‌گذرد و تمام برندهای مشهوری که اکثر ما آنها را می‌‌شناسیم از همین نت‌ورک‌ها شروع کرده‌اند؛ ‏ژیلت، اوریفلم، کوکاکولا و .... اگر نت‌ورک‌ها نبودند، ما امروز در دنیا فروش چندمیلیون دلاری نداشتیم. آدم‌های ‏مشهوری همچون دونالد ترامپ روزگاری کار من را انجام می‌دادند. نمی‌شود نت‌ورک‌ها را رد کرد، چون بیش از ‏‏5 ثلث کتاب دارند. درست است هنوز در ایران به نتیجه تعریف‌شده جهانی نرسیده‌ایم و قطعا مشکلاتی وجود ‏دارد، اما نتیجه همان خواهد شد که در جهان شاهد آن هستیم. نت‌ورک‌ در ایران کودکی است که زمان ‏می‌برد راه بیفتد.»‏ طرفداران شرکت‌های چندسطحی در میان دلایلی که دارند از تفاوتی بارز میان شرکت‌های هرمی و شبکه‌ای ‏می‌گویند، با این مضمون که در شرکت‌های هرمی چیزی خریده یا فروخته نمی‌شود و  تنها اعضا به‌دنبال ‏جذب عضوهای جدید هستند. حال آن‌که در شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای هر بازاریاب در اولویت اول باید ‏محصول خود را بفروشد و در اولویت بعدی به جذب بازاریاب‌های جدید اقدام کند، البته «مرتضی» هم به این ‏دلیل باور دارد و در پاسخ به این سوال که در این سال‌ها کسی از اعضا از فعالیت متضرر و ‏منصرف شده است رسا جواب می‌دهد:   «نمی‌دانم ضرر در این‌جا به چه معناست. از 100نفر که وارد دانشگاه ‏می‌شوند چند نفر موفق می‌شوند؟ دوره دوره تحصیل نیست، دوران تغییر است. باید دیدگاه‌ها را تغییر داد. من ‏از یک مهندس بیشتر درمی‌آورم؛ در حال ‏حاضر شرکت 4هزار و پانصد نفر بازاریاب دارد که از میان آنها حداقل  یک‌هزار بازاریاب راضی‌اند و درآمد بالا ‏دارند.»  ‏ بی‌شک انسجام اجتماعی متزلزل خواهد شد
‏«همه اینها سرابی بیش نیست، من هم تجربه کوئیست‌ها را دارم هم چندسطحی‌ها را. همگی سراب زیبایی را ‏نشانت می‌دهند و بس.» «مینا» سر تکان می‌دهد و آهی می‌کشد: «واقعا چه کسانی به این شرکت‌ها مجوز ‏می‌دهند؟ من یک‌سال تمام در یک شرکت کوئیست کار کردم. دانشجو بودم و باید بخشی از هزینه‌هایم ‏را خودم متقبل می‌شدم، اما هیچ‌ بر ‌هیچ.» «مینا» رویاهای محقق‌شده را تنها در قالب کلام و برای عضوگیری ‏می‌داند:   «همین حرف‌های شیرین باعث شد یک‌سال عمرم را هدر دهم، البته در شرکت‌های چندسطحی هم ‏‏6ماهی فعالیت داشتم اما متوجه شدم آنهایی که درآمدهای بالایی دارند، تعدادشان خیلی کم است.» «مینا» ‏حالا در شرکتی بازرگانی فعالیت می‌کند و از کار و درآمدش رضایت دارد: «شرکت‌هایی از این دست توهمی ‏بیش نیستند و تنها کاری که می‌کنند تلف‌کردن عمر آدم‌هاست، البته عده‌ای پول‌های خوبی می‌برند، اما باید ‏این واقعیت روشن شود که قرار نیست این اتفاق برای همه بیفتد؛ قانونی از پیش نوشته‌شده. البته من تنها ‏آدمی نبودم که دست‌ خالی انصراف دادم، بلکه تعدادی از اعضایی که قبل و بعد از من وارد شرکت شده بودند، ‏انصراف دادند تا رویاهایشان را جای دیگری دنبال کنند.» «محمد» هم سابقه فعالیت در کوئیست‌ها را داشته، ‏اگرچه حالا سال‌ها از آن دوران گذشته است: «دوره‌ای 600 نفر زیرمجموعه داشتم و تقریبا می‌شود گفت یکی ‏از افراد فعال مجموعه بودم آن هم با سرمایه‌گذاری اولیه 2میلیون و 500هزار تومانی.»‏
‏ «محمد» از شرکت‌های چندسطحی هم مطلع است: «خیلی از لیدرهای کوئیست‌ها جزو سرشاخه‌های همین ‏شرکت‌های چندسطحی‌اند و تنها تفاوت‌شان داشتن مجوز است.» وقتی صحبت به سود مالی بدون دردسر این ‏شرکت‌ها می‌رسد، خنده بلندی سر می‌دهد: «سود؟! سودی که تنها نصیب تعداد محدودی می‌شود؛ همان‌هایی ‏که به‌عنوان شو و ترغیب دیگران از آنها استفاده می‌شود. بگذارید با مثال کوچکی این مسأله را روشن کنم. ‏اگر اعضا را یک‌هزار نفر در نظر بگیریم، تنها پنج نفر سودی را که از آن صحبت می‌شود، می‌برند و مابقی یا زیان را ‏تجربه می‌کنند یا بی‌هیچ دستاوردی مجبور‌ند به این بخش از زندگی‌شان به‌عنوان تجربه نگاه کنند.» مصطفی ‏آب‌روشن، جامعه‌شناس، مسائل اقتصادی را در بُعد اجتماعی تاثیرگذار می‌داند و به «شهروند» می‌گوید: ‏‏«بیکاری در جامعه ما به‌عنوان ام‌الفساد و ریشه همه نابسامانی‌های اجتماعی به‌شمار می‌آید. به‌ واقع از منظر ‏اجتماعی، زمانی که ابزار مقبول و مشروع اجتماعی برای رسیدن به هدف در دسترس نباشد و از سوی دیگر، ‏جامعه از شکاف  طبقاتی عمیق رنج ببرد، انحراف از هنجارهای اجتماعی و نوآوری‌های کج‌روانه برای رسیدن به ‏اهدافی که جامعه بر آن تأکید دارد، بیشتر خواهد شد.» آب‌روشن وجود شرکت‌هایی از این دست چه در قالب ‏هرمی و چه چندسطحی را زنگ‌ خطری برای اجتماع می‌داند که تأثیر منفی آن را می‌توان در ابعاد دیگر و در ‏طولانی‌مدت شاهد بود: «درواقع جوامعی که فرصت‌های برابر اجتماعی، اقتصادی و شغلی در آنها وجود نداشته ‏باشد، بهترین بستر برای رشد و شیوع گروه‌هایی است که با وعده‌های دروغین و وسوسه‌انگیز زندگی ‏سراب‌گونه را برای افراد ساده‌لوح و ناآگاه ترسیم می‌کنند تا بتوانند از این وضع استیصال بیشترین بهره را ‏به‌دست بیاورند. این شرکت‌ها طراحی‌شان به‌گونه‌ای است که پس از اشباع فروش کالا در یک‌ منطقه، ‏بازاریاب‌های تازه‌کار نمی‌توانند فروش خوبی داشته باشند و آن‌چه اتفاق می‌افتد این است که سرشاخه‌ها که ‏تعداد آنها زیاد نیست، سودهای کلانی می‌برند.» این جامعه‌شناس شفافیت‌نداشتن را یکی از ویژگی‌های ‏شرکت‌هایی از این دست می‌داند: «در شرکت‌های نت‌ورکی افراد از کیفیت منطقی‌بودن قیمت‌ کالا و هویت ‏سرشاخه‌ها خبر ندارند و هر کسی به‌دنبال این است که دیگری را به خرید بیشتر متقاعد کند؛ درواقع این ‏عدم ‌شفافیت و نبود کنترل بر امور، زمینه هرگونه مشکل بعدی را فراهم می‌کند.» آب‌روشن بعضی مسائل و ‏مشکلات اقتصادی و اجتماعی را زمینه‌ساز فعالیت‌هایی از این دست می‌داند: «تا زمانی‌که سطح آگاهی‌های ‏اجتماعی رشد نکند و از سوی دیگر زمینه رشد و توسعه اقتصادی فراهم نشود، این شرکت‌ها با اشکال متنوع و ‏با ترفندهای اغواگرانه به موجودیت ویروس‌گونه خود ادامه خواهند داد. یکی از آسیب‌هایی که این شبکه‌های ‏هرمی به جامعه تحمیل می‌کند، این واقعیت است که سرمایه اجتماعی را دچار تزلزل می‌کند و یکی از مولفه‌های ‏اصلی این سرمایه که همان اعتماد اجتماعی است، دچار بحران خواهد شد. درواقع با گسترش این شبکه‌های ‏غیر شفاف، نارضایتی‌های اجتماعی افزایش پیدا می‌کند و‎  ‎انسجام اجتماعی متزلزل می‌شود.»  ‏