زنان و مدیریت بحران

به جرأت می‌توان گفت در رابطه با نقش زنان در هنگام بحران، در اکثر موارد به آسیب پذیری زنان و در بهترین حالت به نقش حمایتی و کمک‌رسان زن در خانواده اشاره می‌شود. به عبارتی زن به عنوان  موجودی کم توان و نیازمند حمایت، به صورت سوژه  مدیریت مردانه دیده می‌شود. در غالب اين ديدگاه‌ها موضوعي که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد غیبت زنان در ستادهای مدیریت بحران است که یادآور نگاه کلیشه ای به جایگاه اجرایی و اداری زنان در مدیریت است.
کاملا محرز و مشخص است که مديريت حوادث و بلاياي طبيعي نيازمند نگاه وسيع و همه جانبه‌ای است كه به صورت كارشناسي شده از توانايي تمامي اقشار جامعه اعم از زن و مرد استفاده کند. اما متاسفانه آن چيزي كه تقريبا به صورت عرف درآمده است، يعني کنار گذاشتن زنان در هنگام بحران‌ها با برچسب قشر آسیب‌پذیر باعث محرومیت جامعه از نگاه  نافذ مدیریتی زنان در حل و رفع بحران و نیز تشديد حاشيه‌نشيني زنان از روند‌های مديريتی و عدم کسب تجارب لازم در اين حوزه‌ها گرديده است. قاطعانه باید گفت نگاهي كه همواره زنان را قرباني حوادث نشان مي‌دهد بيشترين ضربه‌ها را به تلاش‌هاي فعالان مدني براي حضور مؤثر زنان در جامعه وارد نموده است. تمامي اقدامات و دستاوردهاي نسبي كه در اين راستا به دست می‌آيد در اولين بحران يا مشكل محلي- منطقه‌اي به دست فراموشي سپرده شده و فضاسازی‌های احساسی با تصویر زنان درگیر در بحران با اهداف تبلیغاتی و تهییج افکار عمومی راه را بر هر فکر دیگری که نوع دیگری از زن را نشان بدهد، می‌بندد چرا که در اين گونه وقايع جامعه ما بیش از هر چیز از عواطف و احساس تبعیت می‌کند.
در اينكه بخشي از زنان به دليل مسائل خاص نياز به مراقبت‌هاي ويژه‌اي در بحران‌ها دارند، همانگونه كه بخشي از مردان نيز دارند، شكي نيست اما همین آسیب‌پذیری زنان در هنگام بحران‌ها و حوادث طبیعی نیز ذاتی زن نبوده و بیشتر به خاطر نقش حمایتی و مراقبتی آنان در خانواده است، نقشی که مردان کمتر با آن درگیر هستند. لذا نگاه يك دست در اين گونه موارد، شلاق بي‌مهري بر پيكره جامعه زنان توانمند و کارآمد است كه بخش قابل توجهی از جامعه را تشكيل می‌دهند. كنار گذاشتن بانوان از روند مديريت بحران‌ها سبب بي‌انگيز‌گي و عدم اشتياق بانوان براي حضور و نيز تبديل به عرف اجتماعي و اداري شده است. در كنار اين موضوع، اعلان‌هاي برخي مديران ارشد دستگاه‌ها در مواقع بحران در خصوص غيرضروري بودن حضور بانوان زمينه‌ساز خارج نمودن آنها از گردونه مديريتي و نيز مانعی جهت كسب تجربه براي مواقع حساس آينده است.
بايد بپذيريم همانگونه كه زنان از حوادث و بلایای طبیعی آسيب پذيرند، مردان نيز آسيب‌پذيرند؛ همانقدر كه زنان در حوزه مديريت ممكن است دچار اشتباه مديريتي گردند به همان اندازه نيز مديران مرد دچار اشتباه می‌شوند كه اگر اينگونه نبود امروزه بسياري از مشكلات در كشور وجود نداشته و حوادث جزئي پيش آمده به بحران‌هاي ملي تبديل نمی‌شد که تا مدتها جامعه را درگیر خود نماید.


علاوه بر بخش سياستگذاري كه مردانه و انحصارگرا بوده و متاسفانه اراده عملی لازم براي شكستن اين حصار در حوزه مردان نیز وجود ندارد، بخش ديگري از مشكل مباحث فرهنگي بوده كه به روند جامعه‌پذيري زنان و مردان جامعه چه در جايگاه مسئولان و سياستگذاران و چه به عنوان عامه مردم بر می‌گردد كه همواره زن را جنس فرو دست و موجودي نيازمند توانايي و مديريت مردانه نشان داده است.
با بازنگري در این نگاه که زنان صرفا جمعیت ضعیف و آسیب‌پذیر هنگام  بحران‌ها هستند و زمينه‌سازي براي حضور مديريتي و پررنگ آنها در سطوح تصميم‌گيري و اجرايي، مجموعه مديريت بحران را از نگاه يك سويه و مردانه خارج كرده و دقت نظر، مسئوليت‌پذيري و دغدغه‌هاي نگاه زنانه به حل بحران را به آن بيفزائيم و بدانيم همانگونه که زنان می‌توانند نقش مدیرخانواده و انتظام بخش به آن در شرایط بحرانی را به خوبی ایفا کنند، با فرصت حضور یافتن در عرصه‌های مدیریتی نیز می‌توانند نقش مؤثری در مدیریت عمومی بحران‌ها را داشته باشند.
*دانشجوي دكتراي علوم سياسي
 و مدرس دانشگاه