داستان این بازگشت ها

داستان «بازگشت ها» گویا تمامی ندارد؛ بازگشت هایی که رفتن شان را در دل بیابان های شام، در گوشه شهرهای اشغال شده سوریه و در پشت خاکریزهای مقابله با تکفیری های آدم‌خوار هیچ کس ندید اما حالا بازگشت های شان غوغایی به پا می کند. هیچ کس لحظه خداحافظی شان را با مادر ندید، اما حالا همه می بینند که مادر چطور با غبار متبرک استخوان های سوخته جگرگوشه اش تیمم می‌کند به سیاق همه مادران شهدایی که فرزندشان سال ها بعد بازگشت. هیچ کس لحظه ای را که آن ها با عمه سادات، غریبانه نجوا می کردند در حالی که حرامی ها در چند ده متری شان بودند ، ندید اما حالا با بازگشت شان همه می بینند که مدافعان حرم چقدر غریبانه و چقدر عارفانه با خواهر «حسین»(ع) درد دل کرده اند که او چنین آن ها را همچون «حر» به سپاهیانش فراخوانده و پیمانه شهادت به آن ها داده است.
داستان «بازگشت ها» گویی تمامی ندارد. بازگشت هایی به سیاق بازگشت «حر» در کربلای سال 61 هجری...بازگشت از فقر در دنیا به غنی در آخرت. بازگشت هم از گذشته ای که در آن «خالکوبی» حرف اول را می زد؛ آن هم فقط با یک روضه حضرت زینب (س) و بازگشت هم از سرزمین شام، سه سال پس از شهادت با پیکری سوخته و خاک شده، تا به قول خود شهید جای آن خالکوبی ها پیدا نباشد. داستان بازگشت شهید «مجید قربانخانی» به وطن پس از سه سال از شهادت در منطقه خان طومان سوریه، صحنه های غرورآفرینی از تعلق دل ها به شهدا را هم در خیابان ها و هم در فضای مجازی رقم زد. دل هایی که همراه با دل داغدیده مادر مجید، بغض کرد و گریست و همراه با صلابت نگاه او در تصاویرش، هم قسم شد برای مقابله با تهدید علیه حریم وطن.
شهدایی که روزی برای دفاع از حرم اهل بیت(ع)  و حریم ایران به سرزمین شام رفتند امروز بازگشت های شان قیامتی برپا می کند. شهدایی که شهادت شان غریبانه بود و پنهان ماندن شان زیرخاک هم به غربت شان افزود. «گویی همه دست گل به آب می دهند،اما انگار حکایت ما فرق دارد...مادسته گل به خاک می دهیم... انگار آنان که زلال تر از آب هستند،باید خاک آلود به دیدار رب العالمین بروند.» (*)
داستان «بازگشت ها» گویی تمامی ندارد؛ بازگشت هایی که رفتن شان را هیچ کس ندید اما حالا که باز می گردند، برای نسیان و فراموشی گرفتاران در دنیا از «عند ربهم یرزقون» روایت می کنند. شهدایی از آسمان ها قدم بر چشم همه ما می گذارند، خیابان ها مملو می شود از مردان و زنانی که به پهنای صورت اشک می ریزند؛ شهدایی که از وانفسای دنیا به سلامت عبور کردند، در زمره یاران کربلا نامشان نوشته شد، مصداق حقیقی آرزومندان «یا لیتنی کنا معک» شدند و داغ جسارت به حرم اهل بیت (ع) را به قلب دشمنان گذاشتند. آیا آن روز خواهد آمد که ما نیز در زمره یاران حقیقی حسین (ع) با کفنی خون آلود و خاک شده به دیدار ارباب برویم؟
* جملاتی از کتاب «سلام بر ابراهیم»