روزنامه شهروند
1398/02/16
این دندان قروچه به نفع هیچکس نیست
از این دست اظهارنظرها کم نداشتهایم و همیشه کسانی بودهاند که با ادبیاتی تندتر از حد معمول به اظهارنظر بپردازند و به قول معروف به رسانهها تیتر و خوراک بدهند. روز گذشته حجتالاسلام سیدجواد حسینیکیا، عضو هیأت رئیسه کمیسیون صنایع و معادن مجلس گفته بودند دستگاههای اطلاعاتی - امنیتی و قوه قضائیه باید باندهای مافیایی و شبکههای اخلالگر در بازار خودرو را شناسایی کنند و قوه قضائیه گردن کلفتهای آنها را حتی به اعدام محکوم کند. در روزهای گذشته صحبتهای علی مطهری هم درباره آشوبگران ورزشگاههای فوتبال حسابی داغ شد. نایبرئیس مجلس گفته بود: «کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال عدهای را تا مدتی از ورود به ورزشگاهها محروم کند و افرادی که دشنام ناموسی دادهاند، در همان وسط استادیوم آزادی حد قذف یعنی ۸۰ ضربه شلاق درباره آنها اجرا شود و البته خسارات مالی نیز باید از آنها ستانده شود.» درباره چنین ادبیاتی و رواج آن گفتنیها زیاد است، اما اجازه دهید به اختصار دو نکته را بگوییم.یک- شلاق زدن و اعدام کردن البته در قوانین ما وجود دارد، اما با ملاحظات و چارچوبهایی. اینکه اخلالگر بازار خودرو را اعدام کنیم و اخلالگر استادیوم را شلاق بزنیم، ممکن است در شرایطی و با حکم دادگاه حتی اتفاق هم بیفتد، اما ترویج این روحیات و تشویق برای اجرای گسترده چنین احکامی چقدر میتواند مثبت باشد و جامعه را به مسیر سلامت و صلاح ببرد. به طور مثال ما سالهاست با سنگینترین مجازاتها سراغ معتادان رفتهایم اما افزایش حجم پروندهها و افزایش مجرمان با گذشت زمان نشان میدهد که حتی چنین شدت عملی برای کاهش جرم و جنایت کفایت نکرده و احتمالا در زمینههای دیگری نیاز به تلاش داشته و کوتاهی کردهایم. حالا اینکه تماشاگران فوتبال را -حتی با جرایم علنی- شلاق بزنیم و برای اخلالگران بازار خودرو سریعا حکم مرگ صادر کنیم، جامعه را به سوی خیر و روشنی هدایت خواهد کرد؟ آیا بیش از فایدهای که دارد، وجهه ما را در دنیا خراب نخواهد کرد؟ دو- البته که توصیههای آقای حسینیکیا و مطهری بیشتر برای نشان دادن عمق فاجعهاند و به راحتی قابل اجرا نیستند، اما خوب است همین دوستان و کسانی که طرفدار چنین شیوههایی هستند، بدانند که ادبیات مورد علاقهشان چه تاثیری بر جامعه خواهد گذاشت. متاسفانه جامعه ما در فضای حقیقی و مجازی آکنده از خشونت کلامی و فیزیکی است. مشابه اتفاقی که در همدان افتاد و واکنش مخالفان و موافقان آن در شبکههای اجتماعی که به هم دندان نشان دادند و از خونریزی بیشتر گفتند، برای اثبات فضای خوفناک رو و زیر پوست جامعه کفایت میکند. در کمال تأسف تهدیدگران و آنها که از مرگ و قطعهقطعه کردن دیگران میگویند، فقط هم اشرار و معاندان نیستند. خیلی از خودیها هم فکر میکنند برای اشاعه نیت پاکشان و برای به کرسی نشاندن حرفشان خوب است که از قدرت بازو و اسلحه سرد و گرمشان بگویند و از ترساندن دیگران ابایی نداشته باشند. ارعابی که گاهی ممکن است کار را به خون بکشد. در این وانفسا، ادبیات متصدیان امر ممکن است یک جور چراغ سبز به بیترمزها باشد و این سیگنال را میفرستد که برای رسیدن به نتیجه باید تا ته خط رفت. همه هم که قانوندان و تحصیلکرده نیستند که بدانند در فاصله حرف تا عمل باید چه خندقی باشد. آن وقت نتیجه چه خواهد بود؟
سایر اخبار این روزنامه
کلنجار عصر جدیدیها با دانشجویان اخمالو!
همسایهها جبران کردند
آیا بین حوادث شازند، هشتگرد و یاسوج ارتباطی وجود دارد؟
هشت توصیه «آقای قرائتی»
جدال بنزین با یارانههای پنهان و امضاهای طلایی
در دیدار روسای بزرگترین نهادهای امدادی - حمایتی کشور چه گذشت؟
۲۰میلیارد تومان تعهد اولیه فعالان اقتصادی برای کمک به سیلزدگان
انتظار آرامش در بازار رمضان
آخرین روزنههای امید
دعوت به مراسم «نیمکتتکانی»
صفحه شهرونگ
این دندان قروچه به نفع هیچکس نیست
چه اشکالی دارد نظرسنجی کنیم؟
دمتان گرم دکتر!