چه‌کسانی بیشترین شکر را دریافت کردند؟

این روزها دیگر تفاوتی ندارد که کالاها قیمت مصوب داشته باشند یا آزاد؛ وارداتی باشند یا تولید داخل، گویا گرانی به سرنوشت تمامی کالاها در سال 98 گره خورده است. این بار نیز دومینوی افزایش قیمت کالاهای مصرفی به شکر و برنج رسیده و این محصولات را حتی در بازار آزاد کیمیا کرده است. ارتباط گرانی به یک گرانی دیگر نیز به عادت این روزهای مسئولان تبدیل شده تا به این روش کوتاهی‌های خود را توجیه کنند. به‌عنوان مثال طی هفته‌های گذشته قیمت ماکارونی و تن ماهی که به‌عنوان جایگزین برنج شناخته می‌شوند رشد 60 تا 70‌درصدی را تجربه کرد تا افزایش تقاضا در بازار برنج دور از ذهن نباشد. در حالی که انتظار می‌رفت مسئولان تنظیم بازار با آگاهی نسبت به این موضوع ثبات قیمت برنج را در دستور کار قرار دهند، اما به ناگاه قیمت این محصول هم از 25‌هزار تومان عبور کرد. در این بین فروشندگان عنوان می‌کنند که «چه چیزی گران نشده که برنج گران نشود؟»، اما از مسئولان انتظار می‌رود به جای تکرار این جمله و چنین نگاهی به بازار، راهکارهای عملی برای ثبات قیمت را به اجرا بگذارند که متاسفانه عده‌ای از مسئولان هم همین جمله را به شکل ادبی‌تری تکرار می‌کنند. گروهی دیگر از سیاستگذاران نیز بالارفتن قیمت دلار را عامل گرانی برنج می‌دانند، اما جای سوال است که چرا برنج وارداتی همچنان بین 4500 تا 10‌هزار تومان به فروش می‌رسد و فقط قیمت برنج تولید داخلی به حدود 28‌هزار تومان رسیده است؟ البته آنها همین واردات را عامل دیگری برای گرانی برنج ایرانی می‌دانند. حال لازم به یادآوری است که به گفته مدیرکل دفتر برنامه‌ریزی تامین تنظیم بازار و ذخایر راهبردی وزارت جهاد کشاورزی از کل تولید دو‌میلیون و 100‌هزار تنی کشور تنها 1300 تن برنج صادرات می‌شود و مقدار یک‌میلیون تن هم در سال وارد می‌شود تا نیاز سه‌میلیون تنی کشور تامین شود. در نتیجه شائبه کمبود برنج در کشور یا تراز نبودن صادرات و واردات در اینجا رد می‌شود. وقوع سیل در ابتدای سال جاری هم بهانه‌ای به دست عده‌ای داد تا قیمت بی‌ربط‌ترین کالاها به سیل را هم افزایش دهند. شاید در نگاه اول گران‌شدن برنج به‌دلیل وقوع سیل منطقی به‌نظر برسد، اما باید توجه داشت که 500‌هزار هکتار از سطح زیرکشت برنج کشور در دو استان رشت و مازندران قرار دارد و اصولا این شالیزارها در فروردین‌ماه در حال خزانه‌گیری هستند و محصولی در آنها وجود ندارد. مدیرکل دفتر امور غلات وزارت جهاد کشاورزی نیز حداکثر سه‌درصد از زمین‌های کشت برنج را آسیب‌دیده می‌داند. حال فقط تحریم و دلالان می‌مانند تا مسئولان تمام قصور را متوجه این بخش کنند. اما لازم به ذکر است زمانی دلالان فرصت مانور در بازار را پیدا می‌کنند که نظارتی روی آنها وجود نداشته باشد. اکنون هم اگر عده‌ای عنان بازار را در اختیار گرفته‌اند و با احتکار و قاچاق برنج، معیشت مردم را به خطر انداخته‌اند، ریشه در نبود نظارت‌ها و گاهی بی‌مسئولیتی‌ها دارد. البته مسئولان به جای ساماندهی بازار این روزها ترجیح می‌دهند با قرار گرفتن مقابل دوربین‌های تلویزیونی به گفتاردرمانی بپردازند تا شاید از این طریق کنترل بازار را در اختیار بگیرند. شاید آنها از توقف قاچاق و مبارزه با سودجویان بگویند، اما امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که عده‌ای همچون موریانه بر جان اقتصاد ایران و معیشت مردم افتاده‌اند و هر روز با هجوم به یک بازار قدرت خرید مردم را سیبل خود قرار می‌دهند. البته در نبود نظارت‌های کافی حتی تعدادی از توزیع‌کنندگان خرد هم با مخلوط‌کردن برنج خارجی با محصول ایرانی آن را با چند برابر قیمت به خورد مردم می‌دهند.
محتکران شکر را گران کردند
شاید در نگاه اول گرانی شکر موضوع چندان با اهمیتی نباشد، اما طبع و ذائقه ایرانیان باعث شده این محصول برای صرف صبحانه و میان‌وعده‌ها حتی در سفره مردم جایگاه ویژه‌ای پیدا کند و جزو نیازهای اساسی شهروندان به حساب آید. به همین دلیل است که همواره واردات این محصول و تعرفه‌های آن حرف و حدیث فراوانی به‌دنبال دارد. یک روز سلطان شکر عنان بازار را در دست می‌گیرد و بدون پرداخت تعرفه به‌طور انحصاری واردات انجام می‌دهد، روز دیگر هم بر سر دریافت ارز دولتی شکر جنجال بالا می‌گیرد. با اینکه دولت تهیه این محصول کشاورزی را با ارز 4200 تومانی بر عهده گرفته و قیمت مصوب را 3200 تومان تعیین کرده است، اما طی روزهای اخیر قیمت شکر از 10‌هزار تومان عبور کرد و حتی در مقاطعی در بازار نایاب شد. حال کمبود ناگهانی در بازار را نمی‌توان چندان مرتبط به کاهش تولید یا تاخیر در واردات دانست، این امر را می‌توان ناشی از یک برنامه سازماندهی ‌شده دانست که گویا عده‌ای با احتکار شکر به‌دنبال سودجویی هستند. بسیاری از تولیدکنندگان هم از پربودن انبار تولیدکنندگان خبر می‌دهند. آماری هم که روز گذشته شرکت بازرگانی دولتی ایران منتشر کرد نشان می‌دهد از ابتدای سال 3648 شرکت، صنف و تشکل بیش از 168‌هزار و 114 تن شکر دریافت کرده‌اند. در این بین نام فروشگاه‌ها و کارخانجاتی هم به چشم می‌خورد که با وجود دریافت صدها تن شکر، در مدت اخیر شکری برای عرضه نداشته‌اند و یا به بهانه‌ گرانی شکر، قیمت محصولات خود را افزایش داده‌اند. پیش از این در اسفند 97 نیز حدود 132‌هزار تن شکر وارد کشور شده بود. این آمارها سوالات زیادی را مبنی بر دلیل کمبود این کالا در بازار به وجود می‌آورد. با این حال دبیر ستاد تنظیم بازار و معاون وزیر جهاد کشاورزی عرضه شکر 3400 تومانی را مکفی می‌دانند که انتظار می‌رود مقامات ذی‌صلاح با ورود به این ماجرا نحوه عرضه این شکرهای دولتی را بررسی کنند. با اینکه صورت وضعیت توزیع شکر که روز گذشته از سوی شرکت بازرگانی دولتی ایران منتشر شد از نظم چندانی پیروی نمی‌کند، اما بررسی‌های «آرمان» نشان می‌دهد که از ابتدای فروردین تا 23 اردیبهشت کدام 10 شخص حقیقی و حقوقی بیشترین شکر را دریافت کرده‌اند. در صدر این فهرست اتحادیه تعاونی‌های روستایی استان زنجان قرار دارد که در این مدت طی هشت نوبت 5600 تن شکر دریافت کرده است. پس از آن، شرکت ایران گارمنت نماینده سازمان اتکا دیده می‌شود که این شرکت هم در چهار نوبت 4400 تن شکر خریده است. فروشگاه‌های رفاه در سراسر کشور نیز در 43 نوبت توانسته‌اند 4264 تن شکر دریافت کنند و در این فهرست در جایگاه سوم قرار بگیرند. شرکت غله و خدمات بازرگانی منطقه2 نیز 4235 تن شکر را هشت نوبت برای توزیع به دست آورده است. در رده پنجم این فهرست شرکت قند هکمتان قرار دارد که این شرکت هم 2570 تن شکر را در سه نوبت خریده است. شرکت تعاونی صنعتی لبنی صنعتی لبنی سراسری نیز با خرید 2500 تن شکر در یک نوبت در جایگاه بعدی قرار دارد. شرکت تعاونی صنف تولید و توزیع گز و شیرینی اصفهان و اتحادیه سراسری تعاونی‌های مصرف کارکنان دولت نیز هر کدام با خرید 2000 تن به‌طور مشترک در رده هفتم حضور پیدا کرده‌اند. پس از آنها نیز گلمهر غرب با خرید 1540 تن شکر در این فهرست بالاتر از «تصفیه شکر قند ناب آذربایجان شرقی» و اتحادیه تعاون روستایی استان کرمان قرار گرفته است.