تفاوت دو سفر - منصور فرزامی

در روزهاي اخير فضاي رسانه‌اي ايران و جهان تحت تاثير دو سفر به مقصد ايران قرار گرفت که از قضا به جهت اهميت و ماهيت، سفر اول که چند روز زودتر بود، چندان مورد توجه قرار نگرفت چرا که به قول «دويچه وله» آلمان، «هايکوماس» وزير خارجه اين کشور، خالي آمد و خالي هم برگشت، هر چند که رئيس آلماني اينستکس بود اما چون مثل اسلاف و همانند و بزرگتر از خود او در اتحاديه اروپا براي حرف درماني آمده بود و اذعان هم کرد که اتحاديه اروپا معجزه نمی‌تواند بکند و ما هم به تجربه 13 ماهه، اين اثر خنثي و بي‌اثر را دريافته‌ايم نه چيزي توانست به ما بدهد و نه در حدي بود که چيزي بتواند از موضع ما دريافت کند. اما يک نکته را بر ما مدلل کرد و آن، عدم استقلال و اراده اروپا در مقابل آمريکاست، هم به جهت وابستگي اقتصادي و هم به سبب امنيتي، چون دفاع از امنيت اين قاره هم برعهده آمريکاست. پس اروپا هرچند طرف معاهده ما در برجام است اما هيچ قدمي بدون اجازه آمريکا و رئيس کنوني آن برنخواهد داشت چون نمی‌خواهد مصالح و منافع خود را فداي معاهده بين‌المللي هسته‌اي با ايران کند و البته چين و روسيه هم که طرف‌هاي غيراروپايي برجام‌اند، اگر چه نه به مثل اروپا – چون منافع آنها در رابطه با ايران اقتضا می‌کند – اما کار زيادي آن چنان که اميد داشتيم، در حق ايران نکرده‌اند. يک نمونه آن مقايسه کنيد رابطه ما با روسيه و رابطه ترکيه با روسيه و سامانه دفاع موشکي «اس 400» و تحويل قريب‌الوقوع آن به
 دولت اردوغان. 
و اما سفر دوم، آمدن اولين نخست وزير ژاپن به ايران بعد از وقوع انقلاب اسلامي است با ويژگي‌هاي خاص جذب و تطابق يک سياست‌مدار آرام، درس‌آموخته در مکتب پدر و سياست. شخصيتي آرام و بدون هياهو و با تاثيرگذار و زيرکي مخصوص به خود جهت به ثمر رسيدن اهداف مصالح و منافع ملي ژاپن، از کارداني و شايستگي‌هايش همان بس در کشوري که نخست وزيرانش بيش از 6 ماه دوام نمی‌آورند شش سال است که بر مسند صدارت نشسته و علاوه کنيد به غير از روابط سياسي مرسوم و عرفي، دوستي خاص با شخص نامتعارف و نامتعادلي به نام ترامپ که به اذعان خود در دفتر کارش (کاخ سفيد) نشسته و به تجارت (فروش سلاح به گاوان شيرده به تعبير خودش) مشغول است. حال، اين سياستمدار بزرگ ژاپني از کشوري که با ما رابطه 90 ساله دارد و از اين روابط سود بسيار هم برده و صاحب اعتبار خاص اقتصادي و فن‌آوري برتر روز است به ايران آمده، به ويژه آن که پيام خاصي هم با خود همراه دارد نه در نشست‌هاي متداول و علني، بلکه مذاکرات غيرعلني است که با رهبر انقلاب و دکتر روحاني هم در مسايل منطقه‌اي و هم در مسايل جهاني و علي‌الخصوص در روابط ما با آمريکا خواهد داشت. آمريکايي که با رياست ترامپ براي امور نابه سامان داخلي‌اش سخت به آن محتاج خواهد بود به ويژه آن که به اين واقعيت رسيده ما نه کره‌شمالي و ونزوئلا و کوبا هستيم و نه بنيان فرهنگ ما آن قدر سست است که بتواند ريشه موجوديت ما را بخشکاند و از طرفي مشکلات خود را با چين و روسيه هم نتوانسته حل کند و اضافه کنيم که براي پيروزي دوره‌اي دوم رياست جمهوري که در ماه‌هاي پيش رو، مبارزاتش آغاز می‌شود به بهبود روابط با همه اينها علي‌الخصوص تهران، سخت نياز دارد. در اين راه، «شينزوآبه» هم جهت ارتقاي رتبه بين‌المللي کشور خود و نيز بهبود اوضاع داخلي خود، به اين ميانجيگري، محتاج است و از اين سو، ما هم به اين مذاکرات، مذاکراتي که صبغه اقتدار و کيان ما حفظ شود و جنبه تسليم نداشته باشد و مصالح ما را تضمين و منافع ما را تامين کند، تمايل کامل داريم نوع استقبال ما از مهمان ژاپني که پيش از اين ده بار با دکتر روحاني ملاقات داشته، اين خواهاني را در مذاکرات برد – برد نشان می‌دهد، منوط به آن که هيچ تحميل و پيش شرطي از طرف مقابل در ميان نباشد و آمريکا به برجام برگردد. چون منافع ملي ما بي‌بازگشت ترامپ به برجام تامين نخواهد شد و ترامپ هم بداند که اگر نمی‌خواهد به سرنوشت جيمي کارتر و بوش پدر دچار شود و به يک دوره اکتفا کند، بايد با ما رفتاري معقول و منطقي براساس روابط شناخته شده بين‌المللي داشته باشد، روابطي که دادن و گرفتن امتياز و مهرباني دو سويه است. به هر حال، سياست کشورداري، حکم می‌کند که در اين مدت حضور آبه در ايران هم در روابط متقابل و هم بين‌المللي، نهايت استفاده را ببريم. هرچند اگر جهت پايين آوردن سطح توقعات، از ناحيه ژاپني‌ها چنين مطرح شود که مقصود «آبه» از اين سفر، ميانجيگري نيست اما تماس نخست وزير ژاپن با ترامپ، پيش از اين سفر، واقعيت هدف اصلي را مبرهن می‌کند.