دفاع غلط از حجاب

این روزها که در غیاب «فرهنگ»، «غریزه» سرکش در حال ترک تازی است، گویا بیان ضرورت‌ حجاب در سبک زندگی مؤمنانه و نیکی‌های دینوی و اُخروی آن کمتر ثمربخش است. در این اوضاع نابسامان اجتماعی، بعضی ظاهربینان و ناآگاهان برای نهی از منکر و دفاع از حجاب، با تفکیک «دین» و «قانون» (مؤمن و قانون‌مدار) این‌گونه استدلال می‌کنند که «حجاب، قانون کشور است و قانون هم باید رعایت شود»، و نمی‌دانند چه اعتراف دردناکی می‌کنند.
این گروه به‌نادرستی تصوّر می‌کنند به دموکراتیک‌ترین شیوه مدافع و مبلغ «حجاب» هستند؛ «اگر شریعت‌مدار نیستید، قانون‌مدار باشید». اما باید به این‌ها هشدار داد که لطفاً در دفاع از حجاب به «قانون» پناه نبرید. چنین دفاعی پیش‌فرض‌ها و معانی ناخوشایندی دارد: 
الف) حجاب قانون است، احتمالاً یعنی «حجاب» به‌عنوان یک شیوه پوشش که ریشه دینی دارد، دیگر «هنجار» و قاعده‌ای نیست که بیشتر مردمان از آن پیروی کنند و در نتیجه، اعضای جامعه (نه حکومت) فرد/ افراد متخطّی را مجازات نمی‌کنند. به بیان دیگر، حجاب دیگر امر نهادینه درونی نیست که هر کسی «خود» آن‌ را رعایت کند، بلکه مجازاتِ حکومتی ضامن اجرای آن است. بدیهی است که حکمرانی پلیسی- قضایی هم نه مطلوب است و نه میسّر.
ب) تمامی شهروندانی که به قانون احترام می‌گذارند و به آن عمل می‌کنند، ضرورتاً باورمندانه این کار را نمی‌کنند و ممکن است بدون اعتقاد عمیق به قانون، مجری آن باشند. برای نمونه، قرار است رانندگان کمربند ایمنی خودرو را ببندند؛ چه به ضرورت بستن آن معتقد باشند و چه نباشند. اما آیا درباره حجاب هم می‌توان به همین میزان بسنده کرد و از شهروندان، مانند بانوان گردشگران خارجی خواست به حکم قوانین ایران حجاب را رعایت کنند؟ 


حجابی که صرفاً به حکم قانون، و نه اعتقاد عمیق قلبی مراعات شود، کالبدی بی‌روح، ناقص، بی‌اثر و اداست. در این صورت احتمالاً با شهروندانی مواجه می‌شویم که حتی اگر چادر بر سر بیندازند، به گفته امام جمعه مشهد در ماه رمضان (نهم خردادماه / بیست‌ودومین جلسه تفسیر سوره احزاب)، می‌شوند «چادری‌های بی‌عفت!»: «الآن بی‌عفتی در بین خانم‌های باحجاب ما رایج است، حجاب دارد اما عفت ندارد، با مرد نامحرم دل می‌دهد قلوه می‌گیرد! این‌ها همه حرام و بی‌عفّتی است، ولو چادر به‌سر داشته باشد».
ج) قوانین موضوعه محترم و لازم‌الاجرا هستند، اما لایتغیّر نیستند (حتی قانون اساسی) و با رعایت ضوابطی، می‌توان بازنگری و دگرگون‌شان کرد.
تأکید بر وجه قانونی حجاب و تکرار این‌که «حجاب قانون است» و «اگر به آموزه‌های اسلام باور ندارید، به قانون احترام بگذارید» خواسته یا ناخواسته مخاطب‌ (فردی که مقید به ظواهر شرعی نیست) را به‌سمت تغییر قانون سوق می‌دهد؛ اقدامی که می‌تواند بسیار پرهزینه باشد و شهروندان را مقابل حاکمان قرار دهد. بی‌بیان دیگر، «حجاب قانون است»، و «قانون قابل تغییر است»دو روی یک سکه‌اند. خلاصه، به قول استاد «رضا داوری اردکانی» اگر وضعی پیش آید که مردم بدی، جرم و گناه را عادی تلقی کنند، با هیچ قانونی نمی‌توان از بدی، شر و جرم جلوگیری کرد: «جامعه فاسد با وضع قانون اصلاح نمی‌شود، چنان‌که جامعه صالح، چندان نیازی به وضع قوانین ندارد».
منبع: خبرآنلاین