درباره اهمیت واحدهای سنجش

محمد فاضلی
عضو هیأت علمی دانشگاه  شهید بهشتی
یک نماینده مجلس شورای اسلامی گفته‌اند: «هزینه آب، برق، گاز و تلفن منازل زیر 80 متر باید رایگان شود و بالای 80 متر به شکل تصاعدی افزایش یابد.» این جمله بواقع حد نصاب جدیدی از سقوط پشتوانه علمی و اندیشه‌ای سیاستگذاری اقتصادی در ایران امروز را نشان می‌دهد. جامعه و اقتصاد ایران سالیان دراز شاهد بوده که سیاستگذار به اسم عدالت یا ترس از فشار اقتصادی بر برخی اقشار، رانت ارز، سوخت، مجوزهای واردات و سایر منابع مولد رانت ارائه کند اما همه این گونه اقدامات غالباً به دو چیز مستند شده است.
استدلال اول از جنس دستاویز قرار دادن ضرورت عدالت اجتماعی است. من هم البته از عدالت اجتماعی حمایت می‌کنم اما چند دهه اعمال این سیاست‌ها نتیجه‌اش شکاف طبقاتی فزاینده بوده است. اما به هر حال این نگاه به صورتی از سوسیالیسم  آویزان می‌شود. استدلال دوم هم غالباً به متفاوت بودن شرایط و زمینه اقتصادی ایران و سایر کشورها متوسل می‌شود و در نهایت سیاست‌های یارانه‌ای غیرمولد موجد رانت (نه هر نوع یارانه‌ای، که صورت‌هایی از آن کارآمد و برای حمایت از تولید و عدالت ضروری است) اشاره دارد. اما این توجیه نیز به ظاهر بر پشتوانه‌ای از جنس تفاوت وضعیت نهاد اقتصادی ایران و سایر کشورها تکیه می‌کند. لیکن این عبارت که «هزینه آب، برق، گاز و تلفن منازل زیر


80 متر باید رایگان شود و بالای 80 متر به شکل تصاعدی افزایش یابد» اگرچه در ظاهر پشتوانه پوپولیسمی عدالت‌خواهانه یا حمایت‌طلبانه از اقشار ضعیف دارد، اما در واقع نکته دیگری را آشکار می‌کند.
این عبارت بیش از هر چیز بی‌توجهی محض به واقعیتی جهانشمول (بدون تفاوت‌های نهادی میان کشورها) را نشان می‌دهد. این واقعیت، واحدهای سنجش است. واحد سنجش مساحت منازل، متر مربع است، اما آب، گاز، برق و تلفن به ترتیب متر مکعب (آب و گاز)، کیلووات ساعت (برق) و دقیقه یا پالس برای تلفن است. نکته مهم‌تر این است که اگرچه ممکن است تصور شود که ثروتمندان منازل بزرگ‌تری با مساحت بیشتر دارند و میزان مصرف ساکنان یک واحد مسکونی با میزان ثروت یا مساحت آن ارتباط دارد، اما منطقاً این ارتباط برقرار نیست و ارزیابی آن در سطح تجربی نیز بر اثر مطالعه دقیق به دست می‌آید.
مصرف آب شرب و بهداشت (صرف‌نظر از مصارفی نظیر استخر یا فضای سبز واحدهای مسکونی) تابع تعداد نفرات ساکن و الگوهای رفتار مصرف است. این بدان معناست که در واحدی مسکونی با سه نفر ساکن ولی با 200 متر مساحت ممکن است آب کمتری نسبت به منزلی 70 متری با 6 نفر ساکن مصرف شود. مجهز بودن شیرهای منازل به وسایل کاهنده مصرف نیز اثری تعیین‌کننده بر مصرف آب دارد. بنابراین تعداد نفرات، الگوهای رفتار مصرف آب و وسایل و تجهیزات صرفه‌جویی در مصرف آب تعیین‌کننده مقدار مصرف هستند و این متغیر به مساحت منزل ارتباط پیدا نمی‌کند. مصرف گاز برای مصارف پخت و پز تابعی از تعداد نفرات ساکن در واحد مسکونی است. کیفیت سیستم‌ها و تجهیزات گرمایشی، عایق‌بندی، دوجداره بودن پنجره‌ها، طراحی ساختمان و الگوی مصرف وسایل گرمایشی (نظیر سطح تنظیم دمای منزل) اثری تعیین‌کننده بر مصرف گاز دارد. مصرف گاز نیز کاملاً محتمل است که بر اثر کیفیت ساخت واحد مسکونی، کیفیت تجهیزات گرمایشی و الگوی رفتار مصرف، به گونه‌ای باشد که در منازل بزرگ‌تر مصرف کمتری صورت گیرد. مصرف برق بیش از آنکه تابع مساحت منزل باشد، تابع تعداد و کیفیت وسایل خانگی و مصرف‌کننده برق است و در این زمینه حتی متغیر تعداد افراد ساکن در واحد مسکونی نیز اثری معادل اثر تعداد و کیفیت وسایل و الگوی مصرف ندارد. یخچال همواره روشن است و یک تلویزیون که روشن می‌شود مهم نیست چه تعداد نفر آن را تماشا می‌کنند. میزان مصرف برق لامپ‌های روشنایی تابع تعداد نفرات ساکن در واحد مسکونی نیست.
میزان مصرف ماشین لباسشویی و ماشین ظرفشویی البته تا اندازه‌ای تابع تعداد نفرات ساکن در منزل است، اما در این زمینه نیز متغیر کیفیت وسیله برقی بسیار تعیین‌کننده است. تعداد لامپ‌های روشنایی البته با افزایش مساحت خانه‌ها بیشتر می‌شود اما به شرط رعایت رفتار درست مصرف (نظیر خاموش کردن برق مکان‌هایی از منزل که افراد در آن حضور ندارند و استفاده از انواع لامپ‌های کم‌مصرف) اثر متغیر مساحت بر مصرف لامپ‌ها را نیز می‌توان کاهش داد. این توضیحات بدان معناست که مصرف برق نیز منطقاً تابع مساحت منزل نیست.
هزینه تلفن ابداً تابعی از مساحت منزل نیست. وجود تلفن همراه باید بخوبی نشان دهد که اصلاً مصرف تلفن، مقوله‌ای مکان‌مند نیست. الگوی مصرف تلفن تابع شغل افراد، تعداد دوستان و آشنایان، خلقیات و ویژگی‌های رفتاری ایشان و متغیرهای دیگری است که مساحت منزل در آن کم‌ترین نقش را دارد. ممکن است اقشار ضعیف برای آنکه هزینه تلفن هم بر هزینه‌های ضروری آنها اضافه نشود، کم‌تر از تلفن استفاده کنند اما این به مساحت منزل آنها بستگی ندارد. اگر اقشار ضعیف در واحدهای مسکونی با مساحت کم‌تر زندگی می‌کنند و همزمان هزینه کمتری هم برای تلفن می‌پردازند، این ارتباط فقط یک همبستگی ظاهری است و ابداً نشان‌دهنده ارتباط مساحت و هزینه تلفن نیست. هر دو متغیر مساحت منزل و هزینه تلفن تابع درآمد و سایر مشخصات اقتصادی افراد است.
توضیحات فوق بواقع از تفاوت‌های میان کشورها یا شرایط اقتصادی آنها تأثیر نمی‌پذیرد. این‌ها واقعیت‌هایی تقریباً جهانشمول هستند که ماهیت مصرف هر یک از اقلام مذکور پدید می‌آورند. سیاستگذار وقتی پیشنهاد می‌کند که آب، برق، گاز و تلفن مشترکانی که مساحت منزل‌شان زیر 80 متر است، رایگان شود، یعنی منطق مصرف این کالاها را نادیده می‌گیرد و حتی به واحد سنجش آنها نیز بی‌توجه است. این همان تصور پوپولیستی از حمایت اجتماعی از گروه‌های ضعیف‌تر اقتصادی است که حتی به سیاستگذار اجازه نمی‌دهد تفاوت‌های بنیادین مصرف این چهار کالا و اثر واحدهای سنجش و نسبت آنها با مساحت را در نظر بگیرد.
نکته مهم‌تر اینکه سیاستگذار به پیامدهای مخرب سیاستی که تجویز می‌کند نیز کاملاً بی‌توجه است. او حتی به داده‌هایی که اجازه دهند چنین سیاستی بررسی شود نیز دسترسی ندارد.
این بی‌توجهی در بی‌مبنا بودن عدد 80 متر نیز خود را آشکار می‌کند، یعنی اگرچه فقط آنچه درباره واحدهای مختلف سنجش کالاهای مذکور برای بی‌پایه دانستن توصیه سیاستگذارانه رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی کفایت می‌کند، اما می‌توان پرسید عدد 80 متر به‌عنوان مبنای متمایز ساختن مشترکان چیست؟ آیا 80 متر مرز تمایز فقیر و غنی در جامعه ایران است؟ آیا خانه‌ای 80 متری برای بخش زیادی از طبقات متوسط به پایین و حتی متوسط، خانه‌ای نشان‌دهنده قدرت اقتصادی پایین به حساب می‌آید؟
جا دارد از این نماینده مجلس بپرسیم آیا ایشان می‌داند چند درصد واحدهای مسکونی کشور زیر 80 متر هستند؟ و رایگان کردن مصرف آب، برق، گاز و تلفن ساکنان این تعداد واحد مسکونی چه میزان از درآمد شرکت‌های تولیدکننده این خدمات کم می‌کند؟ آیا این نماینده  مجلس تا الان نگاهی به ترازنامه و زیان انباشته شرکت‌های آب و فاضلاب یا شرکت‌های متولی تولید و توزیع برق انداخته‌اند و از زیان‌های انباشته آنها مطلع‌اند؟
چرا سیاستگذار از خودش نمی‌پرسد آیا رایگان کردن آب، برق، گاز و تلفن واحدهای مسکونی زیر 80 متر بر تغییر رفتار مصرف آنها اثرگذار نخواهد بود؟ این رایگان شدن سبب نمی‌شود ساکنان این گونه منازل با خیال راحت و بدون هزینه بر مصارف تلفن، برق، آب و گاز خود بیفزایند؟
آیا سیاستگذار می‌داند که تصاعدی بودن افزایش هزینه واحدهای مسکونی بالای 80 متر چقدر باید باشد تا بتواند از دست رفتن درآمد شرکت‌های آب، برق، گاز و تلفن از محل رایگان شدن هزینه برای واحدهای زیر 80 متر را جبران کند؟ آیا کل ادراک سیاستگذار مجلس از سازوکارهای پایدارسازی تأمین مالی شرکت‌های تأمین‌کننده خدمات آب، برق، گاز و تلفن و اثرات آنها بر اقتصاد در اندازه توصیه کردن به رایگان شدن بر اساس مساحت ساختمان است.
درک نادرستی آنچه این نماینده  مجلس بیان کرده است و ان‌شاءالله که اهداف انتخاباتی معطوف به انتخابات اسفند 1398 را دنبال نمی‌کند، کار سختی نیست ولی نشان می‌دهد که ما در سیاستگذاری اقتصادی از سطح کمبود دانش اقتصادی، به سطح نشناختن یا بی‌توجهی به منطق واحدهای اندازه‌گیری کالاها سقوط کرده‌ایم.
حیرت‌انگیز آنکه منتقدان پیشین پوپولیسم، مدعی بی‌بنیادترین ایده‌های پوپولیستی می‌شوند. پوپولیسمی که حتی منطق واحدهای سنجش را هم قربانی می‌کند.