روزنامه همدلی
1398/04/01
سیگنالها و سناریوی جنگ
احد رضایان قیه باشی - پایش تحولات سیاسی، اقتصادی و نظامی بین ایران و ایالات متحده و رصد رفتار سایر کنشگران منطقهای و بینالمللی، هر تحلیلگری را با انبوهی از سیگنالها روبهرو میکند.تمیز دادن سیگنالهای «واقعی» از سیگنالهای «انحرافی» نیازمند اشراف اطلاعاتی، شهود قوی، نیتخوانی، تجزیه و تحلیل نظاممند دادهها و داشتن الگوها و مدلهای تبیین گر است.
سیگنالهای انحرافی نقش مهمی در رفتار غلط کنشگران دارد.
این روزها شاهد انبوهی از سیگنالها در مورد جنگ و مذاکره بین ایران و ایالات متحده آمریکا هستیم.
دولتها در روابط خارجی در شرایط بحرانی، اغلب سیگنالهای انحرافی تولید میکنند تا رقیب را دچار اشتباه کنند و رقبا نیز با این ذهنیت که این سیگنالها انحرافی هستند پاسخ انحرافی به آنها میدهند.
سیگنالهای انحرافی با پاسخهای انحرافی، رفته رفته باعث پیچیده تر شدن محیط میشوند. پیچیدگی در محیط نه تنها باعث تشدید استرس و اضطراب در بین سیاستمدارها و نظامیان میشود بلکه قدرت تصمیم گیری را به شدت کاهش میدهد.
چرخه سیگنالهای غلط با پاسخهای غلط تا جایی ادامه پیدا میکند که منجر به تولید سیگنالهای درست و پاسخهای درست شود.
سیگنالهای درست و پاسخهای درست ، نقش بسیار مهمی در تصمیم گیری عاقلانه دولتها در مواجهه با همدیگر دارد.
این روزها سیگنالهای انحرافی ایالات متحده و متحدینش با سیگنالهای انحرافی ایران پاسخ داده میشود.
تداوم این وضعیت نقش اصلی در پیچیدگی محیط دارد. با اینکه صلح و مذاکره بر جنگ و تخاصم ترجیح داده میشود اما در محیطهای به شدت پیچیده، کنشگران پس از مدتی به دنبال قابل فهم کردن محیط رفته و خواسته و ناخواسته مکانیزم جنگ را فعال خواهند کرد.
جنگ در ذهن ما و بسیاری از مردم جهان راهکاری برای تعیین تکلیف (ساده سازی پیچیدگی) است. دهها ضرب المثل و کنایه در ناخودآگاه ما هستند که در شرایط پیچیده ما را به سمت یکی از دو سر طیف (جنگ و صلح) سوق میدهند.
برای اینکه “جنگ سیگنالهای انحرافی” به سناریوی جنگ واقعی دامن نزند، طرفین قبل از اینکه محیط بیش از حد پیچیده شود باید متناسب با منافع و مصالحشان رفتار کنند و سیگنالهای واقعی تولید کنند.در محیطی که سیگنال واقعی تولید نمی شود مهارت پیش بینی به شدت کاهش مییابد نمی توان انتظار پیش بینی داشت. استراتژی ما در چنین محیطی، آماده شدن برای بدترین سناریو است.شهروندان در چنین شرایطی لازم است تا زندگی و کسب و کار خود را برای سناریوی جنگ آماده کنند.
متاسفانه دولتها به راحتی میتوانند بخش قابل توجهی از افکار عمومی را برای جنگ با خود همراه کنند.
کسی در مورد پیامدهای جنگ و وضعیت مردم، پس از جنگ صحبت نمی کند.
در «بازی بزدل» که بر مبنای نظریه بازیها تبیین میشود گفته میشود که دو راننده با تمام سرعت به سمت هم حرکت میکنند و عده بسیار زیادی به تماشای این رقابت میپردازند.
هر راننده ای که از مسیر منحرف شود و از رویارویی فرار کند از آن پس به عنوان بزدل شناخته میشود و جایگاهش را در بین هم صنفیها از دست میدهد.
یک تفاوت اساسی بین بازی بزدل و رویارویی نظامی بین ایران و آمریکا وجود دارد، طیف سناریوهای پیش رو در بازی بزدل محدود است اما تعداد سناریوها در روابط بین دو کشور بسیار زیادتر است.
آیا افکار عمومی در ایران و آمریکا میتواند به عنوان پیشرانی بازدارنده عمل کرده و مانع از جنگ بین دو کشور شود؟
کدام پیشران احتمال جنگ بین دو کشور را افزایش میدهد؟
آیا آن بخش از افکار عمومی که مخالف جنگ هستند قدرت کنترل پیشران یا پیشرانهای جنگ را دارند؟
آیا فواید جنگ برای جمهوری اسلامی و حزب جمهوری خواه به اندازه ای هست که طرفین را وادار به درگیری کند؟
جنگ احتمالی بین ایران و آمریکا میتواند به بیش از 20 حالت مختلف رخ دهد. هر حالت در واقع یک سناریو است.
تمامی مانورهای جنگ برای نظامیان برگزار میشود در حالی که تمامی پیامدهای جنگ متوجه افراد عادی جامعه است، افرادی که هیچ آمادگی برای رویارویی با این پدیده شوم را ندارند. آماده شدن برای مواجهه با خطری احتمالی به معنای افزایش احتمال تحقق آن خطر نیست. درس اول آینده پژوهی در مورد ترسیم ویرانشهرها و تاثیر آن در از وقوع ویرانشهر به همین مورد اشاره دارد.
در شرایطی که عدم قطعیتهای پیش روی ما بسیار زیاد هستند و علاوه بر آن به دلایل مختلف امکان پیش بینی و تصمیم گیری وجود ندارد، راهبرد پابرجایی که ما آینده پژوهان میتوانیم تجویز کنیم چیست؟ به عنوان مسئولیت اجتماعی، چه توصیه ای داریم؟
طیفی که پیش روی ما قرار دارد بسیار گسترده است، اگر دو سر طیف را “جنگ و صلح” در نظر بگیریم صدها سناریو در بین این دو طیف قرار دارد.
اگر بگوییم که حتما جنگ خواهد شد آنگاه اگر جنگ نشود چه؟
اگر بگوییم که حتما جنگ نخواهد شد آنگاه اگر جنگ شود و یکی از 20 حالت جنگی رخ دهد چه؟
اگر بگوییم نه جنگ خواهد شد و نه صلح، آنگاه اگر جنگ شود چه؟
به نظر نمی رسد که قادر باشیم با اطمینان و قطعیت در مورد هیچ کدام از این سناریوها صحبت کنیم. حالا که نمی توانیم با اطمینان در مورد این سناریوها صحبت کنیم آیا به این معنی است که هیچ حرفی برای گفتن نداریم؟ آیا به این معنی است که هیچ توصیه استراتژیکی برای افراد، سازمان، کسب و کارها و گروهها نداریم؟
به نظر من “راهبرد پابرجا” در شرایط فعلی کسب آمادگی برای مواجهه با “بدترین سناریو” (جنگ) و تلاش مداوم برای خلق بهترین سناریو (صلح و دوستی) است.
سایر اخبار این روزنامه
محمد صادق کوشکی در گفت و گو با همدلی: بی توجهی به تجاوز خارجی توجیه نمیشود
عبدالله ناصری در گفتوگو با همدلی در واکنش به سرنگونی پهپاد آمریکایی: اتفاق خوب در زمان بد
گزارش همدلی از انهدام پهپاد جاسوسی آمریکا در دریای عمان؛ شکار عقاب
اینفانتینو به ایران در باره حضور زنان در ورزشگاهها تلنگر زد اولتیماتوم فیفا
همدلی از سوگواری طولانی مدت زنان در مواجهه با مرگ عزیزانشان گزارش میدهد عزاداری یا خودآزاری
تاثیر و تاثر متقابل فکری ایرانیان و مهاجران روسیه تزاری
ولیالله شجاعپوریان همی چاره جستی و گفتی دروغ
ولیالله شجاعپوریان همی چاره جستی و گفتی دروغ
سیگنالها و سناریوی جنگ
سرنگونی پهپاد آمریکا و پاسخهای پیش رو