الگوی باشگاهداری در ایران: بفرمایید پرسپولیس، استقلال، تراکتور یا سپاهان باشید!

بازیکن ۱۱ میلیاردی، باشگاه‌های فلک‌زده
الگوی باشگاهداری در ایران: بفرمایید پرسپولیس، استقلال، تراکتور یا سپاهان باشید!

فرشاد کاس‌نژاد



بهانه این متن احتمال جدایی علیرضا بیرانوند از پرسپولیس است. یک جدایی که می‌تواند پرسپولیس را با چالش بزرگ شماره یک مواجه کند اما این سر و صداها درباره احتمال حضور بیرانوند در فوتبال اروپا و نوع مواجهه باشگاه ایرانی و رسانه‌ها با این جدایی فرضی و چند نکته دیگر می‌تواند محل بحث باشد. پرسپولیس به فرض اینکه بیرانوند فرصت واقعی ترانسفر داشته باشد، تا کجا باید رقم قرارداد را افزایش دهد؟ چند پرسش و مساله دیگر هم هست که می‌توان به بهانه بحث بیرانوند مطرح کرد.
در خبرهای غیررسمی بازار نقل و انتقالات فوتبال ایران رقم‌های ۸ میلیاردی یا ۱۰ و ۱۱ میلیاردی بازیکنان ایرانی در حال عادی شدن است. عادی‌سازی این رقم‌های عجیب در مقایسه با ظرفیت‌های اقتصادی باشگاه‌های ایرانی می‌تواند آثار روانی جدی در این بازار داشته باشد. اول‌بار تراکتور بود که با استخدام بازیکنانی مثل اشکان دژاگه، مسعود شجاعی و احسان حاجی‌صفی ارقامی بیشتر از ۱۰ میلیارد را برای یک فصل مطرح کرد، یا دست‌کم در خبرهای غیررسمی چنین رقم‌هایی مطرح بود و با توجه به نام و نشان بازیکنان و سابقه ملی و باشگاهی آنها در بازار فوتبال اروپا و کشورهای عربی دور از ذهن نبود. در پرسپولیس نیز درباره علیرضا بیرانوند رقم‌هایی خارج از عرف فوتبال ایران و بیشتر از توان اقتصادی باشگاه‌های ایرانی مطرح می‌شد، مثل چند سال پیش که رقم قرارداد مهدی رحمتی با استقلال گزاف به نظر می‌رسید.
قیمت جهانی بازیکنان و مربیان یکی از موضوعاتی است که در فوتبال ایران هیچ‌گاه در بازار نقل و انتقالات تاثیر واقعی نداشته. در فوتبال ایران یک مربی شاید قیمت جهانی‌اش ۵۰ هزار دلار هم نباشد اما در فوتبال ایران و در دورانی که دلار ۴ هزار تومان بود، دستمزد ۳ میلیاردی دریافت می‌کرد. فوتبال ایران انگار یک جزیره عجیب برای بازیکنان و مربیان است و رقم‌ها آنچنان گزاف شده‌اند که هیچ ارتباط واقعی با وضعیت اقتصادی فوتبال ایران ندارند.
شاید هر سال فقط چند بازیکن ایرانی بتوانند فرصت بازی مثلا در لیگ قطر را به دست آورند یا چند بازیکن راهی ترکیه یا لیگ‌های درجه چندم مثل سوئد و یونان و بلژیک شوند (به جز موارد استثنایی مثل سردار آزمون یا علیرضا جهانبخش) اما انگار قیمت آنها ملاک قرارداد بازیکنان دیگری در فوتبال ایران می‌شود و با توجه به نرخ دلار در ایران توقعات در حال افزایش است و برای فوتبال می‌تواند ورشکستگی بزرگی را به بار بیاورد. باشگاه تراکتورسازی شاید ابایی از پرداخت‌های گزاف ندارد، پرسپولیس و استقلال هم شاید با اعانه‌هایی که به ضرب و زور اپراتورها از هواداران می‌گیرند به رقم‌های گزاف عادت کرده‌اند اما این روند هر باشگاه کوچکی را به نابودی نزدیک می‌کند و فاصله‌ها را بین تیم‌ها در بازاری غیرمنصفانه عمیق‌تر خواهد کرد.
در روزگاری که بحث خصوصی‌سازی باشگاه‌ها مطرح است و مقام رسمی دولتی مثل وزیر ورزش و جوانان از خصوصی‌سازی حرف می‌زند، بخش خصوصی واقعی که احتمالا نباید شباهتی به حسین هدایتی داشته باشد، چگونه وارد این کارزار پیچیده اقتصادی در فوتبال ایران شود که قیمت هیچ خدماتی در آن واقعی و بر اساس فرمول بازار خصوصی نیست؟
فوتبال ایران اگر واقعا قصد خصوصی شدن باشگاه‌ها را در سر دارد، باید بر اساس میزان علاقه‌مندی واقعی هوادار و فرصت‌های واقعی درآمدزایی هزینه کند، نه اینکه به هر هزینه گزافی تن بدهد. جدایی فرضی بیرانوند از پرسپولیس مساله فوتبال ایران نیست. مساله این است که ظرفیت‌های اقتصادی چقدر است و تا کجا باید هزینه کرد. از پرسپولیس به تراکتور برویم. آیا تراکتور الگوی مناسبی برای باشگاهداری است؟ آیا آن هزینه‌های گزاف که هر خریدی را برای تراکتور ممکن می‌کند، ارتباطی با اقتصاد واقعی فوتبال ایران دارد؟ آیا مثل تراکتور چند باشگاه دیگر خصوصی هم در قائمشهر و شیراز و بندرانزلی می‌توانیم داشته باشیم که بر اساس ساز و کار اقتصادی فوتبال ایران بتوانند بازیکن ۱۱ میلیاردی استخدام کنند؟
جریان اصلی و واقعی فوتبال ایران این است که یک باشگاه خصوصی پرهوادار از پرداخت صد میلیونی به بازیکنش عاجز است اما در همین فوتبال پرداخت ۱۱ میلیاردی با روش‌های بی‌ربط به اقتصاد فوتبال ممکن شده. این جریان ولخرج - با چهره خیر در ورزش- کمک به فوتبال نیست، بلکه زدن ریشه هر جریان سالمی در فوتبال ایران است.
در استقلال و پرسپولیس هم تا ابد نمی‌شود از تلفن همراه هوادار اعانه گرفت. یک «ستاره فلان مربع» ساده تمام این اعانه‌گیری‌ها را حذف خواهد کرد. فوتبال باید راه واقعی خودش را برای درآمدزایی برود، بر اساس الگوهای دقیق، نه بر اساس فرمول‌های اپراتورها که درآمدهای مقطعی و گول‌زننده بر پایه تبلیغات چکشی را پیگیری کرده‌اند.
پرسپولیس و استقلال به روش‌هایی که می‌بینیم یا تراکتور با آن پول‌های عجیبش، سپاهان و پیکان و سایپا و تیم‌هایی از این دست با بودجه‌های دولتی که البته با دو خط نامه به شرکت خصوصی نزد ای‌اف‌سی معرفی شده‌اند، فوتبال ایران را هرگز به سمت خصوصی‌سازی واقعی هل نمی‌دهند، به گران خریدن و هزینه‌های گزاف و کسب پول خارج از قواعد فوتبال عادت دارند و ملالی هم ندارند. از فوتبال هم چیزی باقی نمی‌گذارند و هرگز اجازه نمی‌دهند که باشگاه خصوصی واقعی از این آشفته‌بازار سر دربیاورد. قیمت بازیکن را با همین پول‌های عحیب خود به ۱۱ میلیارد هم می‌رسانند تا باشگاه خصوصی کوچک و پرهوادار گوشه‌ای از همین فوتبال، دنبال راهی باشد تا یک تراکتورسازی دیگر یا یک سپاهان دیگر باشد یا مثل استقلال و پرسپولیس اعانه جمع کند. الگوها را شما ساخته‌اید.