چالش‌های صندوق بازنشستگی

مهدی اسفندیار‪-‬ چه ساده‌انگارانه است که تصور کنیم «جنگ و سلاح» تنها تهدید جوامع و دولت‌ها هستند. نگاهی به یونان و آرژانتین و شیلی به خوبی نشان می‌دهد که دولت مستقر بر اثر شورش و قیام بازنشستگان سقوط کرد.
در کشور ما به برکت نفت سال‌های سال دولت‌ها در وضعیت ثبات قرار گرفتند، اما رئیس جمهور هم می‌گوید نیمی از پول فروش نفت به حقوق بازنشستگان اختصاص می‌یابد. بازنشستگانی که علی‌القاعده حق بازنشستگی آنها در طول خدمت از آنها کسر شده و در صندوق بازنشستگی کشوری لحاظ شده و نباید حقوق آنها را دولت از فروش نفت پرداخت کند؟! اما چرا این اتفاق افتاده؟ دلیل مشخص است، دولت‌ها با مدیریت دولتی عملا صندوق بازنشستگی را متلاشی کردند و اکنون در حال پرداخت تاوان این اشتباه نابخشودنی هستند. اما آن دولت‌ها اکنون نیستند و جور اعتراضات بازنشستگان را حاکمیت می‌کشد و نهادهای امنیتی در حال کنترل کشور هستند‌.
به هرحال اشتباهات ممکن است در هر نظامی رخ دهد، اما تکرار آن بیش از حد غیر طبیعی است.
اکنون سازمان تامین اجتماعی که بیش از نیمی از جمعیت کشور را تحت پوشش خود دارد نیز دقیقا به سبک و سیاق سازمان بازنشستگی سابق در حال حرکت است و متاسفانه نفوذهای سیاسی، مدیریت سازمانی را که می‌بایست پرچم آن سفید باشد، به گونه‌ای تحت تاثیر قرار دادند که علی ربیعی وزیر سابق رسما و طی نامه‌ای عنوان می‌دارد باید مدیران سیاسی برکنار شوند.


اما سازمان تامین اجتماعی فقط این مصیبت را تحمل نمی‌کند؛ بلکه دور شدن از سه جانبه‎گرایی و تحمیل قوانین مخرب مثل بازنشستگی‌های زودتر از موعد و ازدواج‌های صوری و طلاق‌های صوری معضل‌هایی هستند که در خلا قوانین و ضعف قوانین روز به روز هزینه‌ها را بیشتر کرده و منابع این سازمان را می‌بلعند.
اکنون سوال اساسی این است که اگر ادامه این روال به تولید یک صندوق بازنشستگی ورشکسته‌ای چون بازنشستگی کشوری بینجامد، آیا کشور توان عبور از بحران را دارد؟!
به نظر می‌رسد کاهش ضریب پشتیبان به زیر ۵ زنگ خطری است که باید نهادهای امنیتی کشور به آن ورود کنند.
معتقدم وقت آن فرا رسیده است که کمیسیون تخصصی سازمان تامین اجتماعی به کمیسیون امنیت ملی تغییر کند و این کمیسیون عهده‌دار مسائل مرتبط با این سازمان باشد، دولت‌ها و مجلس‌ها تغییر می‌کنند و تنها نظام است که می‌ماند با عوارض تصمیمات نابخردانه و مخرب و غیرقابل جبران.