آبی که آتش <هشت گنبد> را سرد نکرد!

زهرا کشوری
خبرنگار
آن شب هیچ کدام از آتش‌نشان‌های ایستگاه «حسن آباد» در محل حاضر نبودند. «جلال ملکی» سخنگوی آتش‌نشانی تهران این خبر را در پاسخ به چرایی دیر رسیدن آتش‌نشان‌ها به میدان حسن آباد به «ایران» می‌گوید. به‌گفته وی آتش‌نشان‌ها برای اطفای حریق دو حادثه دیگر در پایتخت اعزام شده بودند. حتی یک نفر هم در مرکز نبود؟ ملکی می‌گوید: «فقط یک نگهبان آن هم در اتاق نگهبانی بود و دیر متوجه شد.» سؤال مهمی در ذهن بسیاری از جمله خبرنگار «ایران» رژه می‌رود! آیا آتش‌سوزی عمدی است؟ آیا عامل یا عاملان آتش‌سوزی می‌دانستند که هیچ کدام از آتش‌نشان‌ها در حوالی میدان زیبای حسن آباد نیستند؟ جلال ملکی پاسخ به این سؤال را به بعد از بررسی کارشناسان موکول می‌کند.
**


فردای روز حادثه، میدان حسن آباد همچنان «ملتهب» است. هنوز شهر در میدان تاریخی خود بوی «دود» می‌دهد. بخشی از میدان سوخته است. زخم سیاهی یکی از گنبد‌هایش را در خود مچاله کرده! و گنبد دیگر را هم فروریخته است! کسبه عصبانی هستند. آتش‌نشان‌ها خسته و دودآلود، تشنگی را با «آب معدنی» رفع می‌کنند. تشخیص مسئولان بانک «صادرات» و «شهر» میان کسانی که آنجا هستند، سخت نیست. همه کت و شلوار پوشیده‌اند. کت و شلوارها همه اتو کشیده، برق می‌زند. مسئولان بانک صادرات سعی می‌کنند حرف هایشان را نه کسبه بشوند و نه خبرنگاری. کاسب‌های میدان، بانک‌ها را عامل آتش‌سوزی می‌دانند. بویژه انگشت اتهام را به سمت یک بانک می‌برند. مسئولان بانک این اتهام را قبول ندارند. یکی از کاسب‌ها با اشاره به بایگانی یک بانک می‌گوید: «کاغذ است دیگر شعله ور می‌شود.» بخش باقی مانده اسناد بایگانی شده در بانک صادرات را در یک پاترول جاسازی می‌کنند و می‌برند. وجود بایگانی بانک در طبقه بالای میدان این سؤال را پیش می‌آورد که چرا باید حجم زیادی کاغذ را در یک بنای چوبی نگهداری کرد؟ زیبایی حسن آباد دو سال پیش هم طعمه حریق انبار پارچه شد! چرا آن حادثه مسئولان را برای حوادث بعدی آماده نکرد؟
هیچ‌کس نمی‌خواهد با خبرنگاری گفت‌و‌گو کند. ورود به بخش آسیب دیده ساختمان ممنوع است. مغازه دارها هم اجازه نمی‌دهند، کسی وارد مغازه‌شان شود. بویژه مالک خصوصی بخش سوخته میدان، حتی به آتش‌نشان‌ها هم اجازه ورود نمی‌دهد. بانکی‌ها هم همین مشکل را دارند. تنها راه ورود از طریق مغازه‌ها است. مغازه دارها خودشان را کاملاً تبرئه می‌کنند!
 یکی از کسبه‌ درباره خسارت وارده به مغازه‌اش می‌گوید:«ما اینجا فقط قفل و دستگیره در می‌فروشیم. چیزی برای شعله ور شدن نداریم!» مغازه‌داری دیگر هم می‌گوید: «بیشترین خسارت وارده به ما خیس شدن وسایل است.» کارتن قفل و دستگیره‌ها از بین رفته! وسایل داخل مغازه‌ها در زمان اطفای حریق و با آب پاشی‌ها خسارت دیده است. البته خسارت وارده به مغازه‌ها به قفل و دستگیره‌ها محدود نمی‌شود. یکی دو صرافی خسارت چند میلیاردی دیده‌اند. آنها نگران هستند که کسی پاسخگوی خسارتشان نباشد. انگشت اتهام را هم به سمت یک بانک می‌برند. کف بایگانی این بانک، سقف صرافی‌ها است! بانک دارها چیزی نمی‌گویند. در نهایت و در پاسخ به اصرار خبرنگار ما می‌گویند باید با کارشناسی علت اصلی حریق مشخص شود! آنها اظهارنظر درباره علت آتش‌سوزی را کار کسبه نمی‌دانند. سؤال خبرنگار «ایران» را هم بی‌پاسخ می‌گذارند! این میدان، میراث پایتخت است چرا نباید حفاظت اصولی از آن صورت بگیرد؟ البته بانکی‌ها می‌دانند که اگر از پاسخ به سؤال کسبه شانه خالی کنند، خبرنگاران حوزه میراث فرهنگی آنها را رها نمی‌کنند! یکی از آنها آرام و زمزمه وار می‌گوید: «البته باید به اینها جواب بدهیم.» منظور وی از «اینها» در اینجا «خبرنگاران» هستند!
 آتش‌نشانی برای اطفای حریق میدان تاریخی حسن آباد از آب استفاده کرده تا سیل انتقادات به سمت مسئولان شهر و میراث فرهنگی سرازیر شود! آب پاشی قدیمی‌ترین روش برای اطفای حریق در سایت‌ها و مراکز تاریخی - فرهنگی است. دنیا به سمت استفاده از گازهای مختلف برای اطفای حریق در بناهای تاریخی و موزه‌ها رفته است. از مسئولان میراث فرهنگی کسی در آن ساعتی که خبرنگار «ایران» گزارش میدانی می‌گیرد، حضور ندارد. کسبه می‌خواهند مرمت مغازه‌ها را شروع کنند! آنها کاسب هستند و نمی‌توانند منتظر مسئولان و کارشناسان میراث فرهنگی شوند! از آتش‌نشان‌ها می‌پرسند که آیا می‌توانند مغازه‌ها را شمع کوبی کنند یا خیر؟ آتش‌نشان‌ها هم یادآوری می‌کنند که پاسخ سؤال کسبه پیش آنها نیست! این سردرگمی یک سؤال دیگر را پیش می‌آورد! آیا الان نباید کارشناس ناظر سازمان میراث فرهنگی کشور یا تهران در میدان حضور داشته باشد تا سؤالات پیش آمده را پاسخ دهد؟  «امین صانعی» معاون روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی در پاسخ به این نقد «ایران» می‌گوید: «همه ما از حادثه تلخ آتش‌سوزی میدان حسن آباد متأثریم. قطعاً با دستور رئیس سازمان میراث فرهنگی و حضور بموقع مدیر کل میراث فرهنگی تهران و کارشناسان معاونت میراث اقدامات لازم برای بررسی و مرمت میدان هشت گنبد این یادگار دوران قاجار انجام خواهد شد.»
سؤال دیگری هم وجود دارد. آیا حضور مسئولان و کارشناسان میراث فرهنگی در هنگام حادثه می‌تواند دردی را دوا کند؟! آیا نباید یک پروتکل، توصیه نامه یا دستورالعملی وجود داشته باشد که کسبه و ذی نفعان حادثه‌دیده در زمان حادثه، براساس آن عمل کنند. چرا نباید در زمان آوار‌برداری کارشناسان میراث فرهنگی حضور داشته باشند تا اجازه ندهند، آواربرداری اشتباه، خسارت بیشتری به بنا را وارد کند؟
به دنبال این اعتراض «علی اصغر مونسان» رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور از ایجاد کارگروه ویژه برای بررسی علت آتش‌سوزی میدان حسن‌آباد خبر می‌دهد.
«احمد مسجدجامعی» عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران نیز خواستار حفظ شکل تاریخی این میدان می‌شود و از پیگیری مرمت آن در خیابان بهشت خبر می‌دهد. «پیروز حناچی» شهردار تهران هم در توئیتر خود از پیگیری بازسازی سریع میدان حسن آباد به‌عنوان بخشی از هویت تاریخی تهران خبر می‌دهد. در میان حرف‌های او دو کلمه وجود دارد که با قانون حفاظت و مرمت بناهای تاریخی در تضاد است. همین جا است که جای خالی کارشناسان میراث فرهنگی عمارت آزادی حس می‌شود. آنجایی که حناچی روی «بازسازی سریع» میدان تأکید می‌کند. بازسازی در بناهای تاریخی معنای غلطی دارد. بناهای تاریخی مرمت می‌شود. مرمت عملیاتی زمانبر است و سرعت در آن جایی ندارد! حناچی یک خبر دیگری هم دارد. او از نظارت جدی اهالی خیابان بهشت، بر ایمنی اماکن تجاری و انبارهای پیرامون میدان حسن آباد خبر می‌دهد. حرف‌های او این سؤال را پیش می‌آورد آیا مثلث میراث فرهنگی، شورای شهر و شهرداری تهران می‌تواند یک بار برای همیشه زیباترین میدان شهر را از دست بانک‌ها نجات بدهد و هشت گنبد را به شکل اولیه خود باز گرداند. آیا آنها می‌توانند این میدان را هم مثل میدان‌های معروف جهان، به مقصدی برای گردشگری تبدیل کنند!؟ آیا این مثلث هماهنگ می‌تواند پرونده آتش‌سوزی‌های میدان حسن آباد را برای همیشه ببندد؟! و از دل این آتش، گلستان حفاظت از آخرین داشته‌های تاریخی پایتخت را بنا نهد؟