مصیب ؛ پرتره کمیک یک سیاستمدار ایرانی

  مصطفی قاسمیان   -   حتی اگر سریال «آچمز» را دنبال نکرده باشید، احتمالاً ویدئوی سخنرانی‌های هومن برق‌نورد را که در روزهای اخیر، در شبکه‌های اجتماعی پربازدید شده، تماشا کرده‌اید. برق‌نورد در این سریال، نقش یک چوپان ساده‌دل به نام «مصیب» را بازی می‌کند که با حیله «فرزاد» (امیرحسین رستمی) خود را به جای یک مسئول مملکتی به نام «مهندس گلکار» جا می‌زند. «مصیب» یک بار در روستا قبل از آن که تبدیل به «مهندس گلکار» شود و یک بار بعد از آن در اداره، سخنرانی‌های بامزه‌ای انجام می‌دهد. در مرتبه اول، مخاطبان سخنرانی، گوسفندان گله بودند و در مرتبه دوم، سخنران (مصیب) لباسی با عکس یک خر پوشیده بود! در ادامه آنالیزی می‌خوانید از چهار مؤلفه جالب سخنرانی‌های بامزه «مصیب» که باعث شده حرف زدنش تنه به تنه واقعیت بزند:
 
1- اصطلاحات آشنا
هر دو سخنرانی «مصیب» به شکل کنایه‌آمیزی پر از اصطلاحات معمول سیاستمداران در کشور ماست. او از «نگاه بنیادین» می‌گوید، با «راهکارهای مقطعی» مخالف است، ادعا می‌کند تن به «مصلحت اندیشی» نمی‌دهد و خواستار «اقدام اساسی» است. مصیب همچنین «جوانان برومند» را فراموش نمی‌کند و حتماً از آن‌ها تعریف و تمجید می‌کند. اصطلاح‌های داخل گیومه که معمولاً در سخنرانی‌های فراوان هرروز در گوشه‌وکنار می‌شنوید، بخشی از سخنرانی‌های مصیب است که به وضوح مسئولان را ریشخند می‌کند.
2- مکث
مصیب در سخنرانی‌های خود گاه و بی‌گاه از مکث استفاده می‌کند؛ مکث‌هایی به شدت آشنا. او در سخنرانی اول، می‌گوید: «امروز می‌خواهم درباره مسئله مهمی صحبت کنم...» ناگهان مکث می‌کند و با صدای بلند کلیدواژه‌اش را ادا می‌کند: «بیکاری»! برق‌نورد که در 15-10 سال اول فعالیت هنری خود، تنها در تئاتر حضور داشته، مانند غالب بازیگران عرصه تئاتر، از فن بیان خوبی برخوردار است و به قدری مکث‌های سخنرانی مصیب را به‌جا ادا می‌کند که انگار پیش از بازیگری، سیاستمدار بوده است.


3- شعار
احتمالاً شما هم بر این عقیده‌اید؛ یافتن یکی از مسئولان که در سخنرانی خود شعار ندهد، کار سختی است. «مصیب» نیز بر همین اساس شعارهایی مألوف را به طعنه پشت سر هم ردیف می‌کند. از این دست شعارها که در هر سخنرانی با هر موضوعی می‌توان گفت، زیاد شنیده‌اید: «حل بحران از پشت میز امکان‌پذیر نیست»، «باید ببینیم ریشه مشکل کجاست» و «مسئولیت سنگینی به دوش ماست».
4- پرسش
ویژگی آخر، شاید کمی بیشتر از یک دهه باشد که در فضای سیاست کشورمان پررنگ شده. مسئولان مملکتی در سخنرانی خود درباره همان حوزه مسئولیت‌شان، سوال‌هایی را می‌کنند که باید از خود آن‌ها پرسیده شود؛ پرسش‌های کلی، بدون آن که مشخص باشد از چه کسی پرسیده شده. مصیب این جا هم چند نمونه به کار برده است. در سخنرانی اول که درباره بیکاری جوانان است، با لحنی طلبکارانه می‌پرسد: «چرا باید جوانان ما بیکار باشند؟» و در سخنرانی دوم درباره مشکلات زیست‌محیطی این‌گونه می‌پرسد: «چرا باید خشکسالی باشد؟»