همدلی شیوع ناامنی از خیابان به خانه را بررسی می‌کند خانواده‌کُشی

همدلی| بحران‌‌های اقتصادی - اجتماعی تعادل را در همه عرصه‌‌های زندگی به هم می‌ریزد. در چنین شرایطی محدودیت منابع از یک سو و رقابت و تعارض منافع از سوی دیگر منجر به افزایش درگیری و نزاع‌‌های اجتماعی خشونت‌بار می‌شود. وقتی از فضای خشک، خشن و ناامن جامعه و تضادهای اجتماعی خسته می‌شویم به محیط امن خانه و خانواده پناه می‌بریم اما اگر محیط خانه نیز ناامن باشد چه باید کرد و به کجا پناه ببریم؟ آمارها اکنون حکایت از چنین وضعیت خطرناکی دارند. افزایش خشونت‌‌ها و قتل‌‌های خانوادگی را نمی‌توان به مسائل شخصی و روانشناختی تقلیل داد، بلکه نشانه رشد خشونت و خشم فروخورده اجتماعی و استصال و درماندگی است که این روزها آتش آن از همه جا زبانه می‌کشد. افزایش نگران کننده قتل‌های خانوادگی زنگ‌ها را برای دستگاه‌ها و مسئولان به صدا در آورده است، اگر گوش شنوایی باشد نباید از کنارچنین مسائلی به راحتی بگذرد.
ستاره لطفی - پنچ شنبه 3 مرداد 98، آران و بیدگل، مردی همسر و دو فرزند 3 و 6 ساله خود را به قتل می‌رساند و سپس دست به خودکشی می‌زند که از سوی پلیس به بیمارستان منتقل می‌شود تا پس از بهبودی برای تکمیل پرونده مورد بازجویی قرار گیرد. طبق بررسی‌‌های اولیه اختلافات خانوادگی علت بروز این قتل اعلام شده است. جمعه 4 مرداد 98 تهران، مرد میانسالی پس از قتل همسرش به وسیله تبر و حمله خونین به دخترش در حمام خانه، با پارچه خود را از چارچوب در آویزان می‌کند و به زندگی‌اش پایان می‌دهد. بررسی‌‌های بیشتر حاکی از آن است که دختر ۲۰ ساله قاتل، پس از ایراد جراحت توسط پدر، به بیمارستان انتقال یافته است. در جنایت خانوادگی دیگری مردی در بندر انزلی همسر ۳۲ساله‌اش را با بند کفش به قتل می‌رساند و پس از ارتکاب قتل با خودروی شخصی به یکی از استان‌های هم‌جوار می‌گریزد. وی با تلاش ماموران انتظامی مجاب به بازگشت به شهرستان بندر انزلی می‌شود .قاتل انگیزه قتل را اختلافات خانوادگی عنوان می‌کند.
گزارش‌های بالا داستان یا ایپزودهای تئاتر نیستند، بلکه سه پرونده از قتل‌های خانوادگی آخر هفته گذشته است تا روزهای پایانی هفته پیش، رنگ خون به خود بگیرد. البته این سه پرونده قتل، پرونده‌هایی است که ثبت شده و به رسانه‌ها راه پیدا کرده است، چون در فرهنگ و تفکر بعضی از افراد در برخی از مناطق کشور، گزارش قتل‌های خانوادگی رفتاری هنجارشکنانه تلقی می‌شود و افراد خانواده ترجیح می‌دهند این دسته از قتل‌ها پوشیده بماند. اگرچه قتل‌های خانوادگی پدیده جدیدی نیست، اما روند رو به رشد آن به‌ویژه در یکی دو سال اخیر موضوعی نگران کننده و قابل تامل است. اگر پیش‌تر دگرکشی مد بود و قتل بیشتر خارج از فضای خانواده رخ می‌داد، اما امروزه جنایت‌ها رنگ‌وبوی تلخ‌تری به خود گرفته‌ است و از همسرکشی، فرزندکشی، برادر و خواهرکشی و گاه پدر و مادرکشی حکایت دارد، به نحوی که این آسیب از طبقه پایین و متوسط جامعه عبور کرده و خود را به خانه افراد سرشناس و سیاستمدارها نیز رسانده است. قتل میترا استاد به دست همسرش محمدعلی نجفی شهردار پیشین تهران که سیاست‌مداری کار‌کشته و کهنه‌کار بود، نمونه بارزی از این ماجراست.
قتل‌‌های خانوادگی از جمله آسیب‌‌های اجتماعی رو به افزایش در کشور است که مثل خیلی از آسیب‌های اجتماعی دیگر آمار مشخص و مطمئنی از آن ارائه نمی‌شود، اما اگر خبر‌‌های مربوط به حوادث کشور را دنبال کنیم، بدون شک متوجه افزایش قتل‌هایی می‌شویم که رنگ و بوی خانوادگی دارد.


بسیاری بر این باورند که قتل‌های خانوادگی قبلا هم وجود داشته است، اما به دلیل نبود یا ضعف فضای رسانه‌ای اطلاع‌رسانی نشده یا به صورت ضعیف اطلاع‌رسانی شده است، اما امروزه به دلیل وجود شبکه‌های اجتماعی اکثر این نوع خبرها رسانه‌ای می‌شوند و مردم در جریان آن قرار می‌گیرند. عده‌ای دیگر معتقدند: قتل مصداق بیرونی جامعه خشن ماست که خشونت از در و دیوار آن می‌چکد. به نحوی که اگر در گذشته قتل‌ها و خشونت‌ها شامل اعضای جامعه می‌شد، حالا به درون خانواده راه پیدا کرده و اعضای خانواده خشم‎شان را بر سر همدیگر خالی می‌کنند.
وجود زمینه‌های جرم در جامعه
یک جامعه‌شناس با اشاره به قتل‌هایی که قاتل و مقتول عضو یک خانواده هستند، به همدلی گفت: افزایش آمار قتل و همچنین قتل‌های خانوادگی در جامعه کنونی ایران از نظر جامعه‌شناسی جای تعجب ندارد، چرا که تمام زمینه‌‌های وقوع جرم در جامعه مهیا است.
«فرناز آزادی» افزود: اگرچه دلایل و چرایی قتل‌های خانوادگی در یک یا دو مورد خلاصه نمی‌شود، اما از آن جا که قتل مصداق بیرونی خشونت است و خشونت لازمه قتل است، قتل‌های خانوادگی محصول جامعه‌ای است که به سمت عصبانی شدن میل پیدا کرده است. جامعه‌ای که آستانه تحمل‌اش پایین آمده و امید به زندگی در آن رنگ باخته است.
وی افزود: با نیم نگاهی به اطرافمان به این نتیجه می‌رسیم که خشونت در وجود ما نهادینه شده و حلقه‌های زنجیر خشونت تکمیل شده است. این خشونت در کلام، درادبیات، در رانندگی و به طور کلی درسبک زندگی‌مان تجلی پیدا کرده است. انگار خشونت در ذات جمعی ما ایرانی‌ها جا خوش کرده و قصد رفتن هم ندارد.
مشکلات اقتصادی متهم قتل
آزادی مشکلات اقتصادی و معیشتی را مولفه‌ای تاثیرگذار در عصبانی بودن جامعه دانست و افزود: اقتصاد زیر بنای یک جامعه سالم است. اگر اقتصاد فرو بریزد، بدون تردید ارکان‌های دیگر را نیز با خود به پایین می‌کشد. بسیاری از آسیب‌های اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد و ... که می‌تواند زمینه‌ساز قتل و از جمله قتل خانوادگی باشد، ریشه در فقر اقتصادی دارد. همه آسیب‌ها به شکل زنجیرواری به یکدیگر متصل هستند و درنهایت می‌توانند زمینه قتل را فراهم کنند. در صورتی اگر شرایط اقتصادی برای افراد جامعه مطلوب‌تر و نگاه به آینده خوشبینانه‌تر باشد، می‌توان امیدوار بود از درصد خشونت و به تبع آن قتل کاسته شود. متاسفانه نگاه بدبینانه به آینده به حدی رسیده است که گاه تبدیل به انگیزه‌ای برای قتل‌های خانوادگی نیز می‌شود. در مواردی شاهد هستیم پدر یا مادر فرزندانشان را به قتل می‌رسانند تا مانع زجرکشیدنشان در آینده شوند.
افزایش فاصله طبقاتی
آزادی به فاصله طبقاتی و تبعیض‌های اجتماعی اشاره کرد که می‌تواند در قتل‌های خانوادگی تاثیرگذار باشد. وی یادآور شد: فاصله طبقاتی در جامعه ما از «فاصله» فاصله گرفته و به شکاف طبقاتی تغییر ماهیت داده است. در شرایطی که برخی از افراد جامعه از مرتفع کردن نیازهای اولیه خود عاجز هستند و در واقع محتاج نان شب‌اند، برخی دیگر در حال تجربه زندگی‌های بسیار لاکچری و مرفه هستند. قسمت تلخ ماجرا اینجاست که این زندگی‌های لاکچری معمولا از سوی افراد متمول در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته می‌شود و هر فردی حتی با یک گوشی موبایل ارزان قیمتی هم می‌تواند نظاره‌گر آن باشد. بنابراین، این شکاف باعث تعار‌ض‌های فراوان در خانواده‌ها می‌شود و برخی از افراد با الگو قرار دادن زندگی افراد متمول خواهان برخورداری از آن امکانات هستند و زمانی که سرپرست خانواده در تامین مایحتاج آن نیازها عاجز است، زمینه خشونت در جامعه افزایش می‌یابد، خشونتی که حتی می‌تواند به قتل یکی از افراد خانواده منجر شود.
پارسال قتلی به این شکل در رسانه‌ها منتشر شد. پدری زمانی که نتوانست خواسته دختر نوجوانش را که خرید یک تبلت بود برآورده کند، با سرزنش و اعتراض دخترش مواجه شد، و او برای فرار از سرزنش دخترش او را به قتل رساند.
زنان قربانیان اصلی قتل‌های خانوادگی
این جامعه‌شناس با بیان این که در قتل‌های خانوادگی، زن‌ها بیشتر قربانی می‌شوند، گفت: در سه قتل خانوادگی که در آخر هفته گذشته رخ داد، در هر کدام یک زن به قتل رسید، ضمن این که دو کودک قربانی در قتل خانوادگی که در آران و بیدگل هم رخ داد، دختر بودند. یکی از دلایل این موارد تبعیض‌های قانونی است که در مورد زنان اعمال می‌شود. به عنوان مثال در مقوله «خیانت» و خیانت کردن مرد به زن، نه تنها قانون پشتوانه زن نیست، بلکه عرف، هنجار و حتی در مواردی شرع هم آن را توجیه می‌کند، اما خلاف این و در موارد خیانت زن به مرد زن مهدورالدم می‌شود.
آزادی افزود: همین تبعیض‌ها که از ساختار مردسالارانه جامعه ناشی می‌شود، در مواردی انگیزه قتل خانوادگی شده است که در این زمینه لازم است اصلاحات قانونی صورت بگیرد و قانون از زنانی که به هر نحو از همسرانشان لطمه دیده‌اند، حمایت کند تا آنان خود با نیت انتقام‌گیری اقدامی که شاید منجر به قتل همسرانشان نیز شود، انجام ندهند.