روزنامه ابتکار
1398/05/17
بیچاره این قلم
علیرضا صدقی- باز هم روز خبرنگار؛ باز هم سیل پیامهای تبریک و رقابت بر سر صدور پیام تبریک. کار به جایی کشیده که حالا خود خبرنگارها هم باورشان شده که باید این روز را به یکدیگر تبریک بگویند. اما کاش میشد همه خبرنگارها در این روز هیچ خبری را پوشش نمیدادند.از دعواهای بینالمللی و مسائل اقتصادی و مشکلات معیشتی و چالشهای فرهنگی و عدمالفتحهای نظامی و چیستیهای ورزشی و همه آنچه در همه سال مینویسند، میگذشتند و فقط همین امروز تنها از خودشان میگفتند و مینوشتند.
از شرایط زیستشان، از زد و بندهایشان، از بالا و پایین رسانهها، از کارتهای هدیه و خبرهای سفارشی، از بحرانهای امنیتی و ناتوانی در تامین امنیت یک زندگی حداقلی و از خیلی چیزهای دیگر؛ موضوعاتی که میتواند هرکدام صفحات روزانه یک سال را پر کند.
خبرنگارانی که در همه سال خبرهای حوزههای گوناگون را پوشش میدهند، خود دیباچهای از خبرهای شنیده نشدهاند. اصلا کسی خبرنگار را، خودِ خبرنگار را نمیشنود و نمیبیند. اصلا انگار نبوده و نیست و نخواهد بود. خبرنگار، درست مثل هوا و مثل اکسیژن آن قدر هست که کسی او را نمیبیند.
جامعه ایران وقتی موجودیت خبرنگار را باور میکند که دیگر نباشد. وقتی که رفت، وقتی که نبود، وقتی که ننوشت و وقتی خوانده نشد. تازه آن روز است که جامعه میفهمد تا وقت رفتنش، بوده است. بوده و چقدر زیاد هم بوده؛ اما حالا، حالا که هست و مینویسد و میجنگد و میسازد و خراب میکند؛ حالا که گاهی راه را درست میرود و گاهی به بیراهه، نمیخواهند او را ببینند. و این ندیدنها را تاوانی بزرگ در پی است؛ تاوانی که نخستین پژواک آن سکوتی سترگ است که گوش جامعه را کر خواهد کرد. این سکوت کرکننده پایان راه گفتوگو است و گفتوگو اصلیترین عنصر حیات یک جامعه محسوب میشود.
پایان راه گفتوگو یعنی پایان همه راههایی که میتواند حیاتی تازه را در کالبد محتضر جامعه به نسبت ساکت ایران بدمد. این روزها کام مردم و بیش از آنها خبرنگاران به حدی تلخ است که این قلم از انعکاس آنچه در آن میجوشد ابا دارد. به ویژه آنکه رسم نانوشته تبریک روز خبرنگار ـ علیرغم رویکرد مهوع برخی از پیامهای تبریک ـ اجازه عبور از قشر به متن را نمیدهد. اما ننوشتن از آنچه باید نوشته شود را هم خطای استراتژیک و بزرگ میداند. بیچاره این قلم، مانده است میان آنچه به جوش و خروشش میکشاند و مصلحتاندیشی مادامی که همه ذهن و وجودش را آکنده کرده است. پس سعی میکند از قاعده معهود فرهنگ ایرانی بهره بگیرد و «یکی به میخ و یکی به نعل» را بازتولید کند.
مگر میتوان به روز خبرنگار رسید و دستکم برای اندک زمانی به همکاران خبرنگار در بند فکر نکرد؟ به وثیقههای سنگین، به بازداشتهای بدون ملاقاتی و... مگر میتوان به روز خبرنگار رسید و دلمشغول و نگران همکاران بیکار نبود؟ به روزنامههای تعطیل شده، به سایتهای غیرفعال، به خبرگزاریهای نیرو تعدیل کرده، به حقوقهای ناکافی، به معوقات فراوان و به بسیار مسئله دیگر که ذهن و قلب را توامان میفرساید.
به اینها که فکر میکنی، میمانی که چرا هنوز خبرنگاری؛ و چطور طاقت میآوری خبرهای نیک و بد هر روزه را، چگونه تحمل میکنی طوفانهای خبری را، گرفتاری همکار میز کنار دستیات را، حقوق تا نیمه ماهت را و همه اینها را؛ بعد محکم و قرص میگویی: «ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش / بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش». پس میروی سراغ کاری دیگر، دنیایی دیگر، پناه میبری به یک سازمان، یک نهاد، یک ارگان؛ چندی هم میمانی؛ اما باز هم فرسوده میشوی! برمیگردی؛ تو برای زندگی آرام ساخته نشدهای! موجودیت تو به عنوان یک خبرنگار در این هیاهو تعریف شده است.
تازه به این نتیجه میرسی که باید باشی، باشی و ببینی، ببینی و بنویسی، بنویسی و دردش را تحمل کنی؛ بعد از این راه طولانی به دیوار سکوت برمیخوری. و این دور باطل تا نهایت برایت ادامه دارد.
در این مرحله باور میکنی که خبرنگاری «امتداد درد» است. در این امتداد درد بزرگ میشوی و قد میکشی. اما فریاد از آن روزی که ناامید شوی. خبرنگار که ناامید شود از همه چیز دست میشوید. آرام میگیرد. درست همان چیزی که کوچکوارههای به ظاهر نشسته بر اریکه قدرت آن را میپسندند. اما خبرنگار آرام، خبرنگار مردهای است که پیش از مرگش مرده است. مرگ خبرنگار هم یعنی مرگ جامعه؛ پس ایکاش به جای این تبریکهای فراوان و بیمایه قدری و فقط قدری قدر خبرنگار را بدانیم.
سایر اخبار این روزنامه
بازرس وزارت دفاع آمریکا از تقویت هستههای داعش در عراق و سوریه خبر داد
رد پای احیای داعش
محمدرضا ستاری
ماجرای تلخ افغانستان
بیچاره این قلم
«ابتکار» از تلاش اصولگرایان برای به دست آوردن سبد رای احمدی نژاد گزارش میدهد
مطرود دیروز، محبوب امروز
روزنامهنگاری چه تاثیری بر زندگی روزنامهنگاران دارد؟
دیدن به وقت نبودن
رهبر انقلاب در دیدار مدالآوران المپیادهای علمی و اعضای تیم ملی والیبال جوانان:
به نخبگی قانع نباشید
معاون اول رئیسجمهوری:
از اختیاراتم راضی هستم
موفقیت بزرگ زنگنه و چشم بسته منتقدان
رئیس قوه قضاییه:
حمایت جدی ما از فلسطین برای استقلال مردم و آزادی فلسطین است
تفاوت بنیادی ایران و آمریکا در مواجهه با تروریسم