موج جدید مهاجرت، نخبه‌ها یا غیر نخبه‌ها؟

روز گذشته آماری از طرف بنیاد ملی نخبگان مطرح شد که نشان از سیر نزولی مهاجرت نخبگان داشت. به نظر من این آمار می‌تواند درست باشد چرا که در بحث مهاجرت یک‌سری انگاره‌های درست و یک سری اسطوره‌های نادرست وجود دارد. یکی از اسطوره‌های نادرست این است که مهاجرت صرفا توسط نخبگان صورت می‌گیرد! این در حالی است که در سالهای اخیر ما شاهدیم که خیلی از مهاجران نخبه نیستند! اگر پرونده سفارتخانه‌ها را رصد کنیم آن وقت پی خواهیم برد که بخش اعظم مهاجرین از دانشگاه‌های درجه دو و سه هستند. به همین دلیل هم می‌گویم خیلی از مواقع این آمار درست و قابل تامل است. ضمن اینکه نخبگان تحت شرایط خاصی از کشور مهاجرت می‌کنند و برای رفتن به هر شرایطی تن نمی‌دهند، از آن گذشته گران شدن قیمت دلار بر کاهش مهاجرت از کشور تاثیرگذار بوده است.
واقـــعیــت عیـنی دشواری‌هایی است که برای حداقل‌های زندگی در کشور ما وجود دارد اما وضعیت ذهنی که خیلی‌ها از زندگی در خارج از کشور برای خودشان ساخته‌اند بسیار خیالی و غیر واقعی است. بعضی‌ها یک تصور فوق‌العاده جذاب از زندگی در خارج از کشور برای خودشان ساخته‌اند و یک تصور خیلی منفی تر از وضعیت موجود هم نسبت به زندگی در کشور دارند. به نظر من وظیفه ما پرداختن به کلیشه‌های رایجی که این روزها گفته می‌شود مثل «وضع خیلی بد است، باید از کشور برویم» نیست چرا که امروز با هر قشری برخورد داشته باشیم متوجه می‌شویم که این اشخاص ذهنیت عجیب و غریبی درباره فراهم بودن امکانات خارج از کشور و بد بودن اوضاع در داخل کشور دارند.
خیلی از کسانی هم که از کشور خارج می‌شوند، در آن طرف به کارهایی مثل کارگری می‌پردازند در حالی که خانواده‌هایشان در داخل کشور این تصور را دارند که این افراد خارج از کشور چه زندگی رویایی برای خودشان به هم زده اند! با یک تحقیق میدانی در این خصوص متوجه خواهید شد که از این دست افراد در جامعه امروز به وفور وجود دارند. اگر در کشور‌های مقصد مهاجرین ایرانی، مثل کانادا این موضوع را دنبال کنید پی می‌برید که اتفاقا موج جدید مهاجرین به خارج از کشور غیرنخبه هستند. این افراد حاضرند به‌هرقیمت و با هر خفتی مهاجرت کنند.
دغدغه مهم این است که ما بتوانیم سر زمین مادریمان را برای فعالیت نخبگان آماده کنیم اما در حال حاضر یک فضای خوشبینی به خارج از کشور حاکم است. این افراد معمولا خارج را تنها کشور‌های توسعه یافته می‌دانند و این موضوع را متوجه نمی‌شوند که حتی به فرض اینکه آن کشورها وضعشان خوب باشد این دلیل نمی‌شود برای یک مهاجر که از ایران می‌رود هم اوضاع خوبی در آن کشور‌ها فراهم باشد. مشکل مسکن و اشتغال یک مشکل جهانی است و این مشکلات برای مهاجرینی که به یک کشور دیگر می‌روند به مراتب سخت تر است و آن هم اغلب به دلیل بلد نبودن زبان و نداشتن تجربه اشتغال و زندگی در کشور مقصد است. این مشکلات برای نسل‌های دوم و سوم شدید تر می‌شود، به‌این دلیل که فرزندان مهاجرین دچار مشکلات فرهنگی و بحران‌های متعددی می‌شوند. اگر به آمار خودکشی‌های جهانی نگاه کنیم، این آمار در رابطه با نسل‌های دوم و سوم مهاجرین اعداد و ارقام خیلی زیادی را نشان می‌دهد به طوریکه حتی از نسل اول مهاجرین که مشکل زبان هم داشتند بیشتر است. رویایی که از مهاجرت به خارج وجود دارد به نظر من قابل نقد است و باید روی این زمینه‌ها بیشتر کار شود.