ایران و تحولات متلاطم

ديپلماسي فعال ايران توانست با توجه به درک درست اروپا از تحولات پس از برجام و از تحريم‌هاي آمريکا، راه را براي تقويت ديپلماسي جهاني فراهم سازد. اروپا با صراحت از اشتباه ترامپ به خاطر خروج از برجام و برقراري تحريم‌هاي کور و غيرانساني به عنوان اشتباه دوم، پرده برداشت و آن را نه به نفع آمريکا و نه به نفع اروپا و جهان دانست. اين گروه‌بندي اروپا که از پشتيباني چين، روسيه، کانادا و ژاپن هم برخوردار گرديد، آمريکا را در انزواي کامل بين‌المللي قرار داد. به عبارت ديگر سياستگذاري صحيح و ديپلماسي فعال ايران توانست آمريکا را در صحنه سياسي، بين‌المللي منزوي سازد و اگر در صحنه اقتصادي و تحريم‌ها، آمريکا دست بالا را دارد، ايران در صحنه سياسي، بين‌المللي اين موضع قاطع را در اختيار داشته باشد. اکنون فضا براي طرح خواسته‌هاي ايران در سطح جهاني کاملا فراهم است. متحدين غربي آمريکا همگي در مقابل موضع آمريکا، ايستاده‌اند و متحدين منطقه‌اي آن نظير عربستان و امارات، با قبول واقعيت قدرت جمهوري اسلامي ايران، سر در جِيب فرو برده و سکوت نموده‌اند و فقط اسرائيل دارد آخرين تلاش‌هاي مذبوحانه‌اش را از طريق تعرضات نظامي انجام مي‌دهد که بلکه از تکرار صحنه توافقات برجام در دوره اوباما و اينک در دوره دونالد ترامپ جلوگيري نمايد. دونالد ترامپ هم برخلاف گروه تندروي اطرافش موضع‌گيري‌هاي مثبتي در اجلاس گروه هفت به نفع مردم و حکومت ايران نموده تا بلکه راه براي ديپلماسي باز شود. اگرچه شايد يکسال پيش ايران مي‌توانست بدون تحمل تحريم‌ها، همين ديپلماسي را به کار گيرد و با مذاکراتي شکلي يا محتوايي با دونالد ترامپ به توافق برسد و از بسياري از ضررها جلوگيري نمايد ولي به قول ضرب‌المثل فارسي «ماهي را هر وقت از آب بگيري، تازه است». يقينا امروز تمام طرف‌هاي برجام، متحدين غربي آمريکا و متحدين منطقه‌اي آمريکا و بقيه جهان داراي آنگونه جمع بندي هستند که سال پيش نداشتند. آمريکا از سياست سرنگوني جمهوري اسلامي ايران با سر و صدا و تبليغات فراوان شروع نمود و مغرور به اعمال تحريم‌ها براي شکست ايران بود که در عمل نتايج ديگري به دست آمد و اين اهداف را آمريکا ناممکن ديد. آمريکا کاملا متوجه گرديد که از راه زور نظامي و يا زور اقتصادي و تحريم‌ها، نمي‌تواند ايران را به زانو درآورد. اگرچه در اين مسير مردم ايران متحمل شرايط سخت و غيرانساني گرديدند، ولي شرايط به آن بدي که آمريکايي‌ها فکر مي‌کردند، نگرديد و جامعه ايران فرو نپاشيد. اين درس در همه تاريخ براي آمريکايي‌ها و ديگران که قصد به زانو درآوردن يک ملت و يک کشور چون ايران را دارند، ماندني خواهد بود. آمريکا، اروپا، عربستان و ديگران بايد بدانند تنها در سايه احترام متقابل، رفاقت، همکاري و شراکت در منافع مي‌توانند با ايران صلح آميز زيست کنند. و اگر قرار باشد در بر روي پاشنه ديگري بچرخد، ايران بپا مي‌خيزد و مردانه مقاومت مي‌کند. اما اين تازه ابتداي راه است. نبايد عجولانه به انتهاي راه و دستاوردهاي آن نگريست. اول اينکه در اين ديپلماسي موضع ايران چه بايد باشد، مهم‌ترين اصل، حفظ وحدت و يکپارچگي همه مسئولان اعم از سياسي و نظامي است. هرگونه تشتت در ميان مسئولان مملکتي مي‌تواند آثار مخرب و زيانباري به‌وجود بياورد که طرف مقابل در مذاکرات آتي خود روي اين گسست‌ها و شکاف‌ها سرمايه‌گذاري نمايد.همانطور که گفته شد اين ابتداي راه است و بايد از ارزيابي قطعي آن خودداري نمود. ولي با حفظ وحدت همين سياست را تا انتها پيش برد...
ادامه همين صفحه