هوشیاری در ایران، ابتکار در فرانسه

 
 
 
 


در عهدشکني آمريکا ترديد نيست، در بدعهدي اروپا هم نمي‌شود چشم فرو بست. در اينکه نمي‌شود به قول و قرار و امضاي کسي در دنياي سياست اعتماد و اطمينان کرد هم جاي مناقشه نيست. متاسفانه سياست و اخلاق خصوصا در روابط بين‌الملل دو مقوله جدا ازهم هستند و جز توازن قدرت چيز ديگري تعيين کننده نيست. اگر در فرانسه روزنه‌اي براي ابتکارات جديد باز مي‌شود نتيجه مقاومت مردم در ايران است. انصافا برنامه جامع اقدام مشترک يک بازي برد-برد بود و مي‌شد سرآغازي براي رفع چالش‌ها و تخاصم‌ها در منطقه و حتي جهان باشد. آري با عهدشکني آمريکا ضربه مهمي به برجام و منافع حاصل از آن براي ايران وارد شد ولي نبايد از حق بگذريم و دستاوردهاي آن را به‌خاطر منافع جناحي ناديده بگيريم. با برجام پول قابل ملاحظه‌اي که البته مال خودمان بود به کشور وارد شد، طي قريب به دوسال ايران توانست صدور نفت خود را به 2ميليون و 700هزار بشکه برساند، خزانه کشور وضع مناسبي پيدا کرد، قطعنامه‌هاي ضد ايراني شوراي امنيت سازمان ملل لغو شد، قطعنامه‌هايي که با عدم مخالفت چين و روسيه تصويب و چون شمشير دموکلوس آخته شده بودند. از همه مهم‌تر ما زمان خريديم و ديديم که ترامپ براي فشار به ايران زمان کم آورد و اکنون در حالي به سراغ انتخابات رياست جمهوري مي‌رود که هيچ دستاوردي در اين رابطه نداشته است. تصور ترامپي که يک اجماع جهاني عليه ايران را پشت سر خود داشت و هفت قطعنامه شوراي امنيت را زير بغل داشت و زمان کافي در اختيار داشت و با اين مقدمات چگونه به مصاف ايران مي‌آمد؟ تصور ساده‌ايست که هرکس منصف باشد ونگاه جناحي به او اجازه دهد مي‌تواند آن را معيار قرار دهد و بر دستاوردهاي بزرگ برجام اعتراف کند. با يک نگاه واقع بينانه بايد از همه فرصت‌ها براي احياي برجام حداکثر استفاده را برد و با همين نگاه به استقبال از ابتکار هر کشوري پرداخت. اکنون که رئيس‌جمهور آمريکا گذشت پرسرعت زمان را لمس و دستان خالي خود در عرصه بين‌المللي را مي‌بيند مي‌توان دولت اين کشور را تحت فشار گذاشت تا از تحريم‌ها عليه ملت ايران عقب‌نشيني کند. حضور غير منتظره آقاي ظريف در فرانسه حاکي از تغيير فضايي است که در حال رخ دادن است و خواهد توانست مقاومت ايران را نتيجه بخش و حامل موفقيت و خروج از شدائد مالي کند. کنش بهنگام و هوشياري هنگام ظهور فرصت‌هاي گذرا مي‌تواند حداکثر منافع را حاصل کند. بالاخره يک سياستمدار زيرک و آينده‌انديش خصوصا آنجا که منافع 80 ميليون انسان را مي‌بيند حق اشتباه ندارد، عقلانيت حکم مي‌کند که او براي بدترين حالت‌ها برنامه‌ريزي کند و تصميم‌هاي امروز خود را ناظر به حالت‌هاي مختلف قرار دهد. اگر کشور ما بر اين اساس معقول تصميم بگيرد بازي را برده است، حتي اگر چون ترامپي براي چهار سال ديگر اجاره نشين کاخ سفيد باشد. ايران تا انتخابات رياست جمهوري آمريکا قدرت مانور زيادي دارد و مي‌تواند از زمان باقي مانده حداکثر استفاده را ببرد. تدبيرها و واقع‌گرايي‌ها نتيجه خواهند داد و اتفاقا مردم کشور خودمان را براي شرايط گوناگون توجيه کرده و تحمل مرارت‌ها را هدفمند مي‌سازد. اگر مردم طي يکي، دوسال گذشته شرايط اقتصادي کم‌سابقه‌اي را تحمل کردند قطعا يکي از دلايلش رفتار معقول و منطقي جمهوراسلامي و زورگويي آشکار آمريکا بود. با عهدشکني کاخ سفيد درعرصه جنگ رواني اين کشور خلع سلاح شد و ايرانيان مجاب به مقاومت شدند. همگرايي افکار عمومي داخلي و خارجي با مواضع ايران ناشي از اشتباهات، شتابزدگي و بي‌منطقي دولت آمريکا بود چنانچه کوچکترين بي‌دقتي در طرف ايراني مي‌توانست و مي‌تواند آن را معکوس کند. ما قدم به قدم بايد با مواضع مختلفي که ممکن است از آمريکا صادر شود روبه‌رو شويم و براي هر حالتي پاسخ منطقي و مردم پسند و غير شعاري داشته باشيم. اگرچه آمريکا موظف است همه تحريم‌هاي عليه ايران را لغو کند ولي اقدام در برابر اقدام هم استراتژي اصولي است که نبايد از آن چشم پوشيد. لغو يا معافيت هر تحريمي مي‌تواند گام‌هاي هسته‌اي ايران را کند کرده و توازني در انعطاف‌ها به‌وجود آورد. با آمادگي در برابر شرايط جديد و احتياط و دقت و تعقل، يا فشار تحريم‌ها را کم مي‌کنيم يا همچنان يک‌دندگي و لج‌بازي و خيره‌سري و ستم‌پيشگي را به رئيس‌جمهور آمريکا نسبت مي‌دهيم و در عرصه منطق و قضاوت افکار عمومي زمينه مقاومت را مساعد نگه مي‌داريم.