انتخابات افغانستان و چالش‎های پیش‌روی کابل

  نوذر شفیعی
کارشناس حوزه افغانستان
انتخاباتی که دیروز در افغانستان برگزار شد، موضوعی چالش برانگیز بین امریکا و طالبان از یک سو و امریکا و دولت افغانستان از سوی دیگر بود.
در بین سه مؤلفه‎ای که برشمردیم، طالبان که دولت کنونی را به رسمیت نمی‎شناسند راغب بودند روند انتخابات، بخشی از فرآیند صلح افغانستان باشد.  به این ترتیب که هرگاه روند صلح در این کشور تکمیل و دولتی موقت تشکیل شد، فرآیند انتخابات آغاز شود و آنها نیز به عنوان یک گروه سیاسی و نه شبه نظامی در آن حضور یابند و به پایگاه سیاسی دست یابند. اما از دید دولت افغانستان انتخابات بخش مهمی از فرآیند دموکراسی در افغانستان است و تحت هیچ شرایطی نباید متوقف شود. دولت تأکید می‎کرد و می‎کند که مردم افغانستان در طول 18 سال گذشته هزینه بالایی برای دست یافتن به دموکراسی پرداخته است و نمی‌خواهد روند انتخابات متوقف شود. امریکا نیز دیدگاهی همسو با طالبان داشت. اما یکی از دلایلی که باعث لغو مذاکرات امریکا با طالبان شد، امتیازات گسترده‎ای بود که طالبان در این مذاکرات از امریکا گرفته بود. اگر قرار بود این امتیازات جنبه عملی پیدا کند، یک شیفت پارادایمی یا تغییر اساسی در حکومت افغانستان به وجود می‎آمد. به همین دلیل مشاوران سیاسی و نظامی ترامپ و خود دولت افغانستان و دوستان منطقه‌ای امریکا از جمله هند به ترامپ پیشنهاد کردند توافقنامه با طالبان را امضا نکند.


از همین رو با توجه به چالش‎هایی که در روند شکل‎گیری انتخابات دیروز افغانستان وجود داشته، انتظار می‎رود از این پس نیز شاهد چالش‎های جدی سیاسی و امنیتی در سپهر سیاسی افغانستان باشیم. طالبان همان‎طور که دیروز تلاش کردند در روند انتخابات خلل‎هایی وارد کنند، از این پس نیز با حملات مسلحانه خود مانع ثبات در افغانستان و حکمرانی درست هر دولتی که در افغانستان شکل گیرد، خواهند شد.
اما نکته دیگری که در انتخابات دیروز قابل توجه بود، مسأله حضور گلبدین حکمتیار در انتخابات بود. در این خصوص پیش از هرچیز باید به این مسأله توجه داشت که دولت کنونی افغانستان، «دولت قراردادها» است و برپایه توزیع قدرت میان قومیت‎ها استوار است. از دو معاونی که اشرف غنی دارد، یکی هزاره و دیگری ازبک است. دومین قرارداد، قرارداد دولت وحدت ملی است که متشکل از غنی و عبدالله است. قرارداد بعدی قراردادی است که بین حکمتیار و دولت شکل گرفت و برمبنای آن چارچوب مشارکت حکمتیار در انتخابات مشخص شد. حکمتیار هر چند کنار طالبان بود اما خودش هرگز طالب نبوده ‎است. او رهبر حزب اسلامی است و در چارچوب حزب خود به دنبال کسب قدرت است. او زمانی از در معامله با دولت درآمد که متوجه شد، کنار طالبان نقشی حاشیه‎ای خواهد داشت و با طولانی شدن جنگ هم عملاً جایگاهش تنزل می‎یابد اما اگر وارد جرگه قدرت شود، جایگاه خود در سیاست افغانستان را ارتقا می‎بخشد. حکمتیار به این ترتیب بود که وارد  مذاکره با دولت شد و به بخشی از آنچه که از قدرت می‎خواست، دست یافت. اما واقعیت آن است که او با این کار به ضرر خود عمل کرد. زیرا او در حال حاضر مدعی است به عنوان یک فرد جهادی از پایگاه اجتماعی خوبی برخوردار است. اما واضح است که در انتخابات رأی نمی‎آورد. بنابراین زمانی که نتایج انتخابات اعلام و مشخص شود حکمتیار نتوانسته آرای قابل توجهی به دست آورد و ضعیف بودن پایگاه اجتماعی او  برملا می‎شود. با این حال اگر او با علم به چنین مسأله‎ای و اینکه فرد پیروز انتخابات نخواهد بود در انتخابات شرکت کرده باشد، علت را باید در اشتیاق او به پیدا کردن تثبیت پایه‎های قدرت و معامله با رئیس‎ جمهوری دانست که در انتخابات پیروز خواهد شد. بنابراین می‎توانیم انتظار داشته باشیم در ماه‎های آتی همزمان با شدت گرفتن حملات طالبان، حکمتیار بلافاصله بعد از اعلام نتایج انتخابات وارد مذاکره با رئیس ‎جمهوری آتی شده و خواستار سهم خود از قدرت شود.