جهانبخش محبی‏نیا وفاق ملی؛ مبنای پیشرفت و توسعه

به گمانم برای حفظ و بقای ملک در ایران بزرگ‏ترین و ضروری‏ترین عامل، همانا برخورداری از شاخص‏های مطلوب توسعه است. رشد اقتصادی هر‏چند قادر به ارائه تصویری جامع از توسعه نیست، اما در این مسیر قدم اول است. در تهیه و تدوین برنامه ششم توسعه اقتصادی و اجتماعی هر‏چند فریاد برآورده شد که کشور امکان رسیدن به رشد اقتصادی ۸ را ندارد و نیروهای فنی و سیاست‏گذار کشور را به بزرگ‏بینی و جاه‏طلبی وادار نکنید، اما وقعى نهاده نشد و پیش‏بینی‏های منطقی و متقن به کناری گذارده شد. در نتیجه در سال ۹۷ و ۹۸ که سال‏های دوم و سوم برنامه است رشد اقتصادی ایران منفی شد و شاخص‏هایی چون درآمد سرانه، بهره‏وری، تشکیل سرمایه ثابت ناخالص، اشتغال، مهار تورم و سایر مولفه‏های اقتصاد کلان نیز متوقف شده است. بدون شک حاصل کار پس‏روی است. با وجود منابع عظیم نفت و گاز و معادن و نیروی انسانی و موقعیت جغرافیایی، کشور برای رسیدن به توسعه چه چیزهایی کم دارد؟
هرچند توسعه فقط منحصر به شاخص‏های کلان اقتصادی نیست و منبعث از دارایی‏های فکری، فرهنگی علمی و تکنولوژیکی هم هست و در فرایند توسعه از ضروریات است که زیر‏ساخت مربوط به بخش‏های هم‏افزا را آماده کرد.
بر همین اساس، وفاق اجتماعی یکی از ملزومات توسعه است. اتحاد بر حول مفاهیم و اهداف یکی دیگر از نشانگان توسعه به حساب می‏آید. ملاک‏های ارزیابی ارضاع کشور نیز از سایر انتظاراتی است که مفروض است. گریزان بودن نخبگان و مسئولان از پذیرش مسئولیت‏ها و متهم کردن همدیگر به استبداد، دیکتاتوری و کم‏کاری، رمقی برای توسعه باقی نمی‏گذارد. در جامعه ایران حلقوم اکثر مدیران، فرماندهان، وزیران، نمایندگان و بعضی از اهل منبر برای تخطئه خیلی گشاد است، اما دریچه انتقاد از خویشتن بسته و معبر پذیرش خطا بسیار باریک است. منصفانه است حداقل هر کس به میزان مسئولیتی که دارد قصور را بپذیرد و از همه مهم‏تر گزارش عملیات و اقدام مثبت برای همبستگی اجتماعی، رشد اقتصادی، پیشرفت علمی و زیرساخت‏های مربوط به آی‏تی را ارائه دهد. در جامعه‏ای که گذشته آن ابن‏سینا، زکریای رازی، سعدی، حافظ، نظامی و فردوسی را به عنوان ذخایر بزرگ جهانی در خود جای داده است آیا نباید با سرعت نور از بی‏عقلی، هتاکی، گستاخی، مفت‏خوری و یاوه‏گویی فرار کرد؟ لیاخوف‏وار به نهادهای برآمده از مردم وقتی تاخته می‏شود، اطمینان داشته باشید مسیر به سمت‏و‏سوی افتراق و دو‏قطبی‏کردن جامعه پیش می‏رود. هنر امروز اداره جامعه و کشور به نحوی است که در بین ملل دیگر بتوان به توانایی‏های عمومی بالید. در دهه اخیر چینی‏ها، کره‏ای‏ها، بعضی از کشورهای عربی و ترکیه به پیشرفت‏های بسیار خوبی رسیده‏اند، در کشورهای‏شان صنایع را تقویت بخشیده‏اند و بسیاری از موانع را از سر راه برداشته‏اند اما ما هنوز در مرحله متهم کردن و خائن جلوه‏دادن همدیگر هستیم. بدون تعارف باید فهمید که توسعه حاصل کار مشترک است و باور کرد هیچ گروهی و فردی توانایی مدیریت کشور را به تنهایی ندارد. سعادت، فضیلت، رفاه و آرامش همه بستگی به اتحادی دارد که در قول و عمل ملتزم به آن باشیم. نادیده گرفتن استعداد ایرانیان داخل و خارج از کشور در پیشرفت و آبادانی، بدون تعارف از عدم آگاهی ریشه می‏گیرد و ستم بر ملتی است که به نام ایران شناسنامه در دست دارد.