پیام های شاهکار عملیاتی یمنی ها

یک: اگر بن سلمان جوان ،تصویر حقیقی نبرد با یمن را از منظر سید حسن نصر ا... می پذیرفت، در می یافت که جنگ در یمن باتلاقی عظیم برای یک "مهره خام"بود. بازی که پیشتر صدام را نابود ساخت و به ایرانی ها جنگیدن آموخت و دوباره همان استراتژی غلط در یمن تکرار شد. یمنی که تنها توانش در ابتدا، اثر گذاری بر قدرت های سیاسی و بازی گیری اجتماعی بود امروز به یک توان نظامی بازدارنده رسیده که جای تعجب و تامل دارد. دبیرکل حزب ا... لبنان در سال ۲۰۱۵ و با آغاز بحران یمن در سخنرانی به مقامات عربستان هشدار داد این جنگ هیچ دستاوردی جز نابودی عربستان نخواهد داشت و ریاض را سرنگون می کند. موضوعی که امروز با گذشت حدود پنج سال از آغاز جنگ عربستان علیه یمن، شاهد آن هستیم. یمنی ها سامانه پاتریوت و دو سامانه پدافندی دیگر همچون تاد را دور زده و عملیات بزرگ آرامکو را انجام می‌دهند. در زمین نیز در منطقه نجران دستاوردی پیروزمندانه به دست می آورند  که برپایه گزارش ها باید اذعان داشت سه تیپ مکانیزه و پیاده نابود و هزاران نفر به گفته سخنگوی ارتش یمن به اسارت نیروهای مقاومت درآمدند. نکته قابل توجه محل وقوع عملیات بود. این عملیات در خاک عربستان و به تعبیری در عمق بود. از سوی دیگر توان موشکی یمن به جایی رسیده که سامانه های مهم پدافندی قابلیت درگیری موفق با این سامانه را نداشته و موشک ها با دقت بالا به اهداف اصابت می کنند. حتی یمنی که فاقد سیستم منسجم پدافندی بود و در روزهای اول تمام سامانه های برد کوتاه و میان برد یمن آسیب جدی دیده بود، به جایی رسیده که قدرت ساخت سامانه پدافندی و توان درگیری با انواع حملات هوایی در ارتش یمن بومی شد. به عبارت دیگر همان طور که صدام به ایرانی ها جنگیدن را آموخت و ایران به قطب بازدارندگی منطقه ای رسید، یمنی ها نیز با تلاش بن سلمان نه تنها جنگیدن را آموختند بلکه به قدرتی دست یافتند که هیچ گاه از بازیگری موثر در شبه جزیره کنار نخواهند رفت.
دو: عملیات زمینی دستاورد دیگری هم داشت. بگذارید این طور بیان کنیم. جنگ پهپادی  و موشکی توسط عربستان یا سانسور  یا ایران متهم به انجام عملیات مستقیم می شود. اما عملیات اخیر در خاک عربستان توسط نیروی انسانی یمنی و با هدایت خود یمنی ها و با تجهیزات بومی ارتش یمن صورت گرفت. سه تیپ ویژه ارتش عربستان در منطقه، با دریافت حمایت و مستشاری ارتش آمریکا و سایر کشورهای اروپایی در یک نبرد رو در رو شکست خورد و مجبور به عقب نشینی و تسلیم شد. این عملیات نشان داد بر خلاف تصویر سازی غیر واقعی عربستان، یگان های نظامی ارتش عربستان فاقد مکانیسم دفاعی موثر هستند و به راحتی شکست‌می خورند و این عملیات به هیچ عنوان قابلیت این را ندارد که ایران در آن متهم شود. به عبارت دیگر هیچ ارتباطی میان این عملیات با یگان های ایرانی وجود ندارد و به طور حتم عربستان مجبور است "شکست"را بپذیرد و به قدرت انصارا... اعتراف کند . کما این که پس از این شکست، پیام دفتر پادشاهی عربستان به عراق برای پذیرش واسطه گرایی بغداد میان ریاض و صنعا حاکی از لرزه و فروپاشی اعتماد نظامی مقامات سعودی بر ساختار ارتش این کشور است. مسئله ای که می تواند وجدان خفته مقامات سعودی را بیدار کند و از واقعیت گریزی نسبت به تبعات جنگ یمن و قدرت انصارا...  بازدارد.
سه : جنگ یمن پیوست اجتماعی و فرهنگی دیگری هم داشت. این عملیات از یک‌منظر "ایستادگی" را به ملت های منطقه منتقل کرد و نشان داد یمن قدرت کشیدن عربستان به یک چالش جدی برای سرنگونی حکومت سعودی را دارد. پیشتر یمنی ها اعلام کرده بودند اگر عربستان دست از حمله زمینی و تجاوزات خود بر ندارد و بر تجزیه یمن تاکید کند، صنعا این قدرت را دارد تا از نوار جنوبی، نیروهای ارتش یمن را به منطقه ریاض برساند و برای همیشه کار دولت عربستان را تمام کند و ریاض را به تصرف خود در آورد. شاید در بیان این جملات نکته ای احساسی نهفته است اما عملیات اخیر نشان داد یمنی ها برای آزادی و نبرد حق و باطل عزم جدی دارند و نمی توان از این عنصر در تحلیل معادلات میدانی غفلت کرد.
عربستان در جنگ یمن سرمایه های اجتماعی خود را از دست داد. پیوست فرهنگی و اجتماعی این جنگ نشان داد هر دولتی که بخواهد بر خلاف خواست اجتماعی ملتی دست به تجاوز بزند به طور حتم با شکست مواجه خواهد بود. کما این که پیشتر صدام با این پدیده مواجه شد و در برابر ملت ایران شکست خورد. عربستان در این حمله سرنوشت صدام پس از عملیات کربلای ۵ و والفجر ۸ ایرانی ها را دارد. عملیاتی که صدام سیلی سنگینی خورد و گیج شد. هرچند پس از این دو حمله صدام دست به حملات شیمیایی زد اما فروپاشی ساختار نظامی ارتش صدام پس از این دو حمله شکل گرفت و صدام را تا نابودی پیش کشاند. ارتشی که یکی از مجهزترین ارتش های منطقه بود و کمتر از یک هفته توانست در برابر حمله خارجی مقاومت کند.


چهار: اما نکته ای دیگر در عملیات "نصر من ا..." نهفته را می توان بر چند بخش تحلیل کرد:
۴.۱. ارتش یمن بر خلاف انتظار عربستان در خاک این کشور حالت پدافندی ندارد و رویه ای افندی داشته و احتمال نفوذ و حضور موثر در بخش های دیگر عربستان وجود دارد. این موضوع نگرانی های جدی برای دستگاه امنیتی عربستان ایجاد می کند که اگر ارتش یمن به بخش هایی از عربستان برسد آیا امکان دارد ارتش یمن با مردم آن بخش ها پیوند ایجاد کند و شورش عربستان را در بر گیرد؟ این احتمال وجود دارد و سعودی ها پس از همکاری عناصری آزاد در خاک عربستان برای حمله به آرامکو پذیرفتند که پیشروی یمنی ها می تواند اتحاد جبهه اپوزیسیون سعودی را در خاک عربستان تشکیل دهد و حکومت عربستان با چالش امنیت ملی مواجه شود.
۴.۲. یمنی ها نشان دادند در ورای سرزمین خود هم انگیزه افندی دارند و هم اعتقاد نبرد؛ نگرانی وجود داشت که یمنی ها برای دفاع از کیان خود به خاک عربستان ورود نکنند یا ایدئولوژی حاکم بر یمنی های مبارز این انگیزه را شکل ندهد که برای جنگ با عربستان می توان به خاک این کشور ورود کرد. اما این حمله نشان داد انصار ا... و همپیمانانش با توجه به تبعات حمله زمینی به عربستان، عملیات نفوذ و عمق را کلید زدند و برای پیشروی نگرانی ایدئولوژیک ندارند‌. کما این که نزدیک به یک میلیون یمنی در عربستان مشغول به کار هستند که می تواند بحران بزرگی را ایجاد کند.
۴.۳. در این عملیات بسیاری از عناصر پس از آن که خود را در محاصره دیدند، خویش را تسلیم ارتش یمن کردند. با این حال محل نگهداری آنان بمباران شد و بیش از ۲۰۰ نفر از عناصر فریب خورده یا عضو ارتش عربستان در منطقه نجران  با حملات هوایی ارتش عربستان کشته شدند. این بدان معناست که عربستان با بی توجهی به نیروهای تحت فرمان خود این طور القا می کند که «پیروزی»شرط حیات شماست و در شکست همه باید بمیرند! نگاهی که می تواند عناصر درونی را سرخورده کند و موجب نارضایتی اجتماعی شود.
به نظر می رسد این عملیات علاوه بر آزادسازی ۳۵۰ کیلومتر از خاک نجران، یک دستاورد مهم دیگر  را به دنبال داشت و آن هم بازکردن قفل های سیاسی مذاکرات آتش بس. سه ضربه مهم کمتر از یک ماه به عربستان تحمیل شده که می توان گفت عربستان را گیج کرده و می تواند مقام تصمیم گیری در این کشور را مختل کند. باید دید بن سلمان جوان چگونه تسلیم تصمیم پیران و خبرگان سعودی می شود و چه زمانی پای میز مذاکره می نشیند؟