ساده انگاری در شکوفایی ظرفیت‌های داخلی

برخي از مخالفان دولت ازفعاليت‌هاي انجام شده در روابط خارجي انتقاد مي‌کنند و خواستار تغييرتمرکز ازسياست خارجي به داخل مي‌شوند. اين معنا پس از نشست سالانه مجمع عمومي سازمان ملل در هفته گذشته وعدم دستيابي به يک توافق ضمني براي اعمال معافيت‌هاي تحريمي از سوي آمريکا توجه بيشتري به خود جلب کرده است. اما ظرفيت‌هاي داخلي براي مقابله با تحريم‌ها کدامند و چگونه مي‌شود اين ظرفيت‌ها را به فعليت رساند؟ اگر منظور از ظرفيت‌هاي داخلي تکميل يا راه اندازي کارخانه‌ها وطرح‌ها و پروژه‌هاي موجود در کشور است در جاي خود ضرورت دارد و ترديدي در آن نيست، اما در اين ميان بايد پرسيده شود که آيا در صورت رسيدن به سقف فعاليت‌هاي اقتصادي داخلي مشکلات موجود کاملا برطرف مي‌شوند؟ بديهي است که نه تنها کشور ما که هيچ کشور ديگري با هر ميزان از توليد و پويايي اقتصادي از تعامل با ديگر کشورها بي‌نياز نيست و در بهترين شرايط هم نمي‌تواند به موفقيت‌ها و جهش‌هاي اقتصادي برسد مگر اينکه مراوده‌هاي بين‌المللي خود با ديگران را هوشمندانه مديريت کند و به بالاترين حد خود برساند. پس اتکا به درون کاملا ضروري است ولي کافي نيست وبايد با تمام توان تلاش شود که از طريق يک ديپلماسي کارآمد و مستمر تحريم‌ها لغو شوند. به عبارت ديگر هرگونه نااميدي از درون و برون حرکت موزون وموثر کشور را با اختلال جدي مواجه مي‌کند و زمينه سبقت رقيبان از ايران را فراهم مي‌سازد. اما فرض کنيم که با نگاه حداکثري به درون مي‌توان پيشرفت و توسعه را کاملا به‌دست آورد و رفاه و آسايش و اطمينان مردم را فراهم نمود. روشن است که چنين رويکرد عميق وکار‌سازي وقتي امکان‌پذير وراهگشاست که با يک انديشه راهبردي و جامع واستراتژيک همراه باشد وزمينه‌هاي نرم افزارانه و فرهنگي و اجتماعي را با خود همراه سازد. شايد تصور شود که يک کارخانه با داشتن سرمايه‌هاي مالي لازم به سرعت مي‌تواند به ظرفيت اسمي خويش برسد وخط توليد خويش را مستمرا حفظ کند، ولي واقعيت آن است که اگر مديريت صحيح و به‌روز و همه‌جانبه و کارشناسانه وآينده انديشانه‌اي در اين کارخانه اعمال نشود با هر ميزان از تزريق پول نه تنها موفقيت چنداني حاصل نمي‌شود که به هدر رفت منابع منجر وهر موفقيت ظاهري وکوتاه مدتي را عقيم مي‌سازد. کارگران براي کار و تلاش بيشتر و با کيفيت نيازمند فضايي صميمي، اميد آفرين، مشارکت آسا و نظمي عادلانه هستند و پول به تنهايي محرک آنان نيست. در کشور هم زماني مردم با تمام توان وارد ميدان حفظ و ساختن و آبادي و پيشرفت کشور مي‌شوند که حس عميق مالکيت ميهن خود را داشته باشند و دخالت در تعيين سرنوشت خويش را با تمام وجود احساس کنند. در اين زمانه که در احاطه انواع تنگناها و سختي‌ها و مشکلات هستيم و پديده‌هايي چون اختلاس و رانت‌خواري تنها يکي از فشارهاي طاقت فرسا روي روح و روان مردم است ودر تخريب انگيزه‌ها غوغا مي‌کند، کسب مشارکت وهمدلي مردم نيازي حياتي و اساسي است. همه ظرفيت‌هاي مادي و معنوي کشور تنها به‌وسيله ايجاد يک حس ملي و همگاني حاصل مي‌شود، همان کارخانه‌ها وواحدهاي توليدي حتي در صورت وجود مشکلات مالي و فني اگر ذيل فضايي از همدلي عمومي و اقناع ملي قرار گيرند شادابي و تحرک فوق‌العاده‌اي به خود خواهند گرفت. تعجب است که نگاه به درون تجويز مي‌شود ولي در جلب مشارکت حداکثري مردم و رفع تنگ نظري‌ها وکدورت‌ها کوشش قابل ملاحظه‌اي ديده نمي‌شود! يک سليقه خاص اکثر تريبون‌هاي رسمي را در دست دارد وبا قدرت وثروت خويش احساس نيازي به حضور ديدگاه‌هاي ديگر در عرصه مديريت هارا نمي‌کند و نگاهي ساده انگارانه نسبت به فعليت يافتن ظرفيت‌هاي دروني دارد، مديريت‌هايي که بايد وجوهي اجماعي و فراجناحي داشته باشند. از مجموع رويدادها و ديدارها و گفت‌وگوهاي هيات بلند پايه ايراني در اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل چنين بر مي‌آيد که فعلا شاهد گشايشي در زمينه تحريم‌ها نخواهيم بود لذا اگر مي‌خواهيم با فشارهاي فزاينده اقتصادي مقابله کنيم وخيالمان از درون آسوده باشد و اميد اصلي بيگانگان به تشتت دروني و ثمربخشي تحريم‌ها در داخل را برطرف سازيم هيچ راهي جز اقناع عمومي ، تواضع در برابر مردم وجلب مشارکت همه‌جانبه شهروندان وجود ندارد. در اين شرايط دشوار که احتمال نزديکي اروپا و آمريکا بيشتر شده است با دروني آشفته ورويکردهاي کليشه‌اي واعمال تنگ نظري‌ها نسبت به اقشار مختلف جامعه نمي‌توان از پس همه مشکلات برآمد. زمان مي‌گذرد وانتظارمردم براي بسرآمدن مشکلات موجود هنوز پاسخ لازم را دريافت نکرده است. آرامش نسبي کنوني بسيار مغتنم است ولي بايد به‌فکر موج جديدي از التهاب باشيم که فرا نرسد ودر مقاومت مردم اثر منفي نگذارد.